شنبه 29 ارديبهشت 1403  
فقهی
حاكميت سياسي فقيهان از منظر خراساني




حكومت اسلامي

/ سال پانزدهم، شمارة دوم، تابستان 89

ISLAMIC GOVERNMENT / Vol.

15, No. 2, Summer 2010

از ديدگاه آخوند خراساني

89

علي رضا جواد زاده * /7/ 89 تأييد: 20 /4/ دريافت: 12

چكيده

مرحوم آخوند؛ ملامحمدكاظم خراساني، معتقد بود كه در عصر غيبت، مشروعيت

تصرف در حوزة عمومي كه از آن تعبير به ولايت فقيهان

منحصر به فقيه است و تا زماني كه فقيه موجود است، ديگران به هيچ عنوان ب هصورت

تنبي ه الا

شاهدي بر پذيرش نيابت عامة فقها توسط وي مي باشد؛ زيرا در اين رساله، ،

(جامع الشرائط) مي شود م ة و تنزيه » مستقل، اجازة تصرف ندارند. تقريظ آخوند خراساني بر رسالة« المل ة

موارد متعدد و گوناگون، بحث نيابت عامه و حاكميت سياسي فقيه ب ه عنوان امري

مسلّم و قطعي مطرح شده است

.

هر چند برخي نويسندگان، بر اساس بعضي اسناد و گزارشها، ادعا كرده اند كه

آخوند خراساني، منكر حاكميت سياسي فقيهان بوده، مشروعيت حكومت و امور

حسبيه را در عصر غيبت از مردم مي داند

سندي و دلالي م يباشد و نمي تواند ادعاي مورد نظر را ثابت نمايد

. اما دلايل و شواهد ذكر شده، داراي ايرادات.

واژگان كليدي

ولايت، نيابت، فقيه، امور عامه، امور حسبيه، حاكميت سياسي، مشروطه و مشروعه

.

* محقق حوزة علمية قم و عضو هيأت علمي مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني 1

134

سال پانزدهم

/ شمارة دوم

مقدمه

بررسي انديشة سياسي آخوند ملامحمدكاظم خراساني از سه جهت داراي اهميت

است

به عنوان يكي از علما و فقهاي بزرگ در تاريخ تشيع مطرح است؛

در جايگاه يكي از مهمترين مراجع تقليد، رهبري نهضتي را عهده دار شد كه مي توان آن

را به عنوان يكي از رخدادهاي مهم تاريخ ايران و تاريخ تشيع دانست كه داراي تبعات

زياد و مهمي بود؛

سياسي ايشان صورت گرفته است و برخي نويسندگان كه به نظامهاي سياس ي

دموكراتيك گرايش دارند، به دنبال جمع آوري آثار و ديدگاه هاي منتسب به ايشان و نشر

آنها باشند

: 1- ايشان از فقهاي شاخص شيعه در قرون اخير است و بي شك نام آخوند2- آخوند خراساني3- در يك دهة اخير اهتمام زيادي نسبت به انديشه و ديدگاه هاي. 1

حيات و انديشة آخوند از ابعاد و زواياي مختلف داراي اهميت است

نوشتار محور بحث قرار م يگيرد، ديدگاه ايشان دربار ة مشروعيت حكومت در عصر

غيبت و به طور خاص، حاكميت سياسي فقيهان است

نوشته هايي كه در آنها نسبت به تفسير و توضيح ديدگاه ايشان به اشتباه قضاوت شده

است، اهميت بيشتري مي يابد

. آنچه در اين. اين مسأله با توجه به برخي.

مروري بر انديشة آخوند خراساني

آخوند خراساني مشكلات سياسي اجتماعي ايران در عصر خود را مسائلي چو ن

وابستگي اقتصادي و نظامي كشور به بيگانگان

سوي دولت در جهت رشد و پيشرفت كشور

دولتمردان به ارزشهاي اسلامي مي دانست و در جهت حلّ اين مشكلات ، قبل از

مشروطه، به فعاليت هايي دست زد كه چندان نتيجه اي نداشت

(در نتيجة عدم سرمايه گذاري مناسب از)، نبود عدالت اجتماع ي و عدم توجه.

آخوند و مراجع تقليد ديگر، در ابتداي نهضت مشروطه

(با اينكه نسبت به آنچه در

«

بعد از

مباني و اصول صحيحة آن از شرع قويم اسلام،

ازاين رو، به تأييد و حمايت آن ه  مت گماردند

فحص از خصوصيات » حال وقوع بود حساس  يت داشتند) از آن حمايت نكرده، در مقام» مشروطه برآمدند. آخوند خراساني، ميرزا حسين تهراني و مرحوم مازندراني» به اين نتيجه رسيدند كه ،« تأمل كامل. حمايت قاطع آخوند، مأخوذ است

135

حاكميت سياسي فقيهان از ديدگاه آخوند خراساني

/ علي رضا جواد زاده

رهبري او را براي مشروطه خواهان مذهبي ايران به ارمغان آورد

.

با توجه به مجموع اسناد، تلگرافها و نام ههاي آخوند در دورة چند سالة مشروطيت،

مي توان ادلّة مهم آخوند خراساني در حمايت از مشروطه را به اجمال چنين

برشمرد

:

-1

اين مسأله، يكي از دغدغ ههاي مهم آخوند، پيش و پس از مشروطه بوده است

مشروطه از ديدگاه وي م يتوانست به وسيلة محدودكردن دخل وخرجهاي شاه، درباريان

و حاكمان محلّي و نيز دخال ت دادن نظر متخصصان و نخبگان متعهد و بهر ه مندي

مجريان از مشورت اعضاي مجلس، بودجه كشور را به سمت زمينه سازي براي پيشرفت

ملّي هدايت كند

فراهم شدن زمينة ترقي و پيشرفت اقتصادي كشور. نظام.

-2

از علل مهم نفوذ بيگانگان در يك كشور، عق بماندگي آن كشور است

فراهم آوردن زمينة ترقي ايران و نيز نظارت بر رفتار كاركنان و شرك ت هاي خارجي و

نظارت بر تعامل دولتمردان با دول ت هاي بيگانه، استقلال ايران اسلامي را حفظ و

تقويت كند

حفظ استقلال سياسي اقتصادي كشور و نفي رابطة سلطه آميز. مشروطه با.

-3

نهضت مشروطه، وجود ستم

گسترش عدالت اجتماعي« علّة العلل » با توجه به آنكه به تعبير صاحب نظران

56

)، گسترش عدالت اجتماعي يكي از : در ايران آن عصر بود (رضواني، 1352

مهمترين انگيزه ها و اهداف آخوند در حمايت از نظام نوتأسيس بو د

مشروطه عبارت بود از

تخطّي از حدود و قوانين موضوعه بر طبق مذهب رسمي آن مملكت

ملّت هم كه اساس مشروط  يت سلطنت، مبتني بر آن است عبارت است از عدم

مقهوريتشان در تحت تحكمات خودسرا نة سلطنت و ب ي مانعي در احقاق حقوق

. تلقّي او از: محدود و مشروط بودن ارادات سلطنت و دواير دولتي... به عدم... [و] آزادي هر

.(

-4

مذهب رسمي ايران،

همان دين قويم اسلام و طريقة حقّه اثني عشريه

251 : مشروعة ملّيه (شريف كاشاني، 1362گسترش ارزشهاي اسلامي و نهادين هشدن امر به معروف و نهي از منكر» با توجه به تعريفي كه از مشروطه ذكر شد و با توجه به آنكه... است، پس حقيقت مشروطه و آزادي

136

سال پانزدهم

/ شمارة دوم

عدم تجاوز دولت و ملّت از قوانين منطبقه بر احكام

اي كه از فقه شيعه استفاده شده است

آمر به معروف و

عمل به آن احكام را نظارت كرده، ضمانت اجراي آنها را عهده دار

مي شود

» خواهد بود از « ايران، عبارت(همان). در نتيجه، عمل به احكام « خاصه و عامه» اجتماعي اسلام، رسم  يت خواهد يافت و مجلس شورا در نقش نهاد« ناهي از منكر.

مجتهد خراساني، در اوايل سلطنت احمدشاه قاجار، سفارشها و اندرزهاي د هگانه اي

را در قالب نامه اي نوشت كه حاكي از دغدغه هاي او نسبت به مسائل حكومتي بود

2

182

). محتواي اين اندرزنامه را م يتوان در شش محور كلّي -176 : (مجيدكفايي، 1359

تبيين كرد

كارآمد، برنامه ريزي براي توسعه و ترقّي كشور، حفظ استقلال سياسي و اقتصادي كشور

و نفي هرگونه سلطة خارجي، گسترش عدالت و رأفت و مردمداري

: حكومت داري بر مبناي اصول اسلامي، گزينش كارگزاران و مشاوران سالم و. 3

حاكميت سياسي فقيهان از ديدگاه آخوند

-1

حاشية آخوند بر مكاسب و پذيرش حاكميت عمومي فقيهان

آخوند خراساني در حاشية خود بر كتاب مكاسب شيخ مرتضي انصاري، دربار ة

ولايت فقيهان

(جامع الشرائط) بر امور عامه به بحث پرداخته است (خراساني، 1406 ق:

96

اين مسأله را نمي پذيرد و حتي برخلاف نظر موافق شيخ انصاري نسبت به ولايت

امضايي و غي ر استقلالي فقها، آن را نيز به نقد مي كشد

-92 ) است 4 و همچون استاد خود شيخ انصاري دلالت روايات مورد ادعا بر.

تا اين مرحله، آخوند خراساني، موافق ولايت عامة فقيه نيست

وجود دارد كه آخوند، مشروعيت تصرف فقيهان در امور عمومي را مي پذيرد؛ به اين

بيان كه نتيجة عدم پذيرش سند و دلالت روايات مورد ادعا بر ولايت عامة فقيه، آن

است كه نمي دانيم خداوند در عصر غيبت، چه كساني را متولي امور عمومي و سياسي

مردم

مسؤوليت قصد و تعيين شده، اما دليل آن به دست ما نرسيده است يا آنكه چنين نبوده و

صرفاً دو شرط عدالت و توانايي كافي مي باشد و هر كس كه اين دو شرط را دارا بود ،

شايستگي تولّي امور مسلمين را دارد؟ آخوند خراساني همچون برخي فقهاي ديگر كه

. اما مرحلة ديگري نيز(كه چاره اي از انجام آنها نيست) كرده است. آيا صنف و گروه خاصي براي اين

137

حاكميت سياسي فقيهان از ديدگاه آخوند خراساني

/ علي رضا جواد زاده

ادلة روايي را نمي پذيرند، اما در مرحلة بعد، مشروعيت تصرفات عمومي را براي فقيه

اثبات مي كنند ب ه صراحت اذعان مي كند كه قدر متيقن از كساني كه جايز است در

مسائل عمومي تصرف كرده يا اذن بدهند، فقها هستند

لكن از اين ادله

فقيه، قدر متيقن از ميان كساني است كه احتمال داده مي شود ، مباشرت يا اذن و نظر

آنها، معتبر در تصرفات باشد؛ همچنا نكه مؤمنين عادل در صورت فقدان فقيه، قدر

. وي پس از نقد دلالت روايات بر[ادلة روايي] مي توان ب ه دست آورد كه » : ولايت عامة فقها، مي نويسد

5

اين عبارت، در اينكه از نظر آخوند، مشروعيت تصرف، منحصر به فقيه است

صراحت دارد و تا زماني كه فقيه، موجود است، ديگران به هيچ عنوان به صورت

مستقل، مشروعيت تصرف ندارند

متيقن از كساني هستند كه تصرفشان مشروعيت دارد.

اينكه برخي از نويسندگان، علي رغم ذكر اين عبارت از آخوند و پذيرش آن، آن را

محدود به امور حسبيه ب همعناي خاص از قبيل سرپرستي افراد بي سرپرست نموده اند

36

) تبيين نادرستي است؛ زيرا بحث آخوند در -35 : 18 ؛ همو، 1387 : (كديور، 1385

ولايت فقيه بر

به معناي عام است

و

استفاده كرد ه است

» حواشي مكاسب شيخ انصاري مطرح شده است و مطالب شيخ دربارة. شيخ انصاري در بعضي موارد صر احتاً از « تصرف در اموال و نفوس« الامورالعامة التي لم تحمل في الشرع علي شخص خاص » : اصطلاح و عباراتي چون. بنابراين، مفاد عبارات « الامور التي يرجع فيها كل قوم الي رئيسهم »

آخوند خراساني كه در اين فضاي معنايي مطرح شده، تصرف در مطلق امور عمومي

است؛ صرف نظر از آنكه آخوند خود نيز هنگام بررسي ادلة روايي ولايت فقيه از

استفاده

كرده است

« الامور الكلية المتعلقة بالسياسية التي تكون وظيفة من له الرئاسة » عباراتي چون.

از سوي ديگر، معناي امور حسبي ه كه به فقها سپرده شده است عبارت است از

اموري كه انجامش ضروري است و شارع راضي به اهمال و تعطيل آن نيست ، ولي

متولي آن مشخص نشده است

ولايت عامة فقيه بدانيم، چنانكه آخوند قاصر مي داند موارد بسياري را كه از آن جمله

سپرده شدن

. اين امور بنا بر اينكه ادلة روايي را قاصر از اثبات» امور سياسي است، شامل مي شود. به عنوان شاهدي بر اين دو مطلب؛ يعني

«

وسعت معنايي امور حسبيه كه شامل امور سياسي نيز م ي شود » و « امور حسبيه به فقها

138

سال پانزدهم

/ شمارة دوم

مي توان عبارات ميرزا محمدحسين نائيني در رسالة تنبيه الامه را مطرح كرد

شيعه

از جمله قطعيات مذهبِ ما طائفة اماميه، اين است كه در اين عصر

غيبت

ناميده، نيابت فقهاي

عصر غيبت را در آن، قدر متيقن و ثابت دانستيم

جميع مناصب

. ايشان (در« قطعيات مذهب » ابتداي فصل دوم از اين رساله) هر دو مطلب را از مسلمات و» : ذكر كرده است(علي مغيبِه السلام) آنچه از ولايات نوعيه را كه عدم رضاي شارع مقدس به« وظايف حسبيه » ، إهمال آن (حتي در اين زمينه هم) معلوم باشد(حتي با عدمِ ثبوت نيابت عامه در) و چون عدم رضاي شارع مقدس به اختلال نظام و ذهابِ بيضة اسلام

(

اوضحِ قطعيات است، لهذا ثبوت نيابت فقها و نوابِ عام عصر غيبت در اقامة وظا يف

و بلكه اهميت وظايف راجعة به حفظ و نظم ممالك اسلاميه از تمام امور حسبيه ) از

6

.(74-73 : نائيني، 1378 ) « مذكوره، از قطعيات مذهب خواهد بود

-2

اثبات ولايت فقيه در رسالة تنبيه الامه و تقريظ آخوند بر آن

«

ميرزاي نائيني كه از شاگردان و خواص آخ وند محسوب مي شد م ي تواند شاهد و

دليلي ديگر بر اين مطلب باشد كه قدر متيقن از كساني كه تصرفشان در امور عمومي و

سياسي مشروعيت دارد، فقيهان هستند

تنبيه الامة و تنزيه الملة » تقريظ آخوند خراساني (در اواخر حيات خود) بر رسالة.

نائيني در موارد متعدد از رسالة خود بر نيابت عامة فقيه تأكيد مي كن د

عبارات صريح ايشان در عبارات قبل ذكر شد

عبارتند از

ذكر مي كند

دوم

كوتاه و مقام ولايت و نيابت نوابِ عام در اقامة وظايف مذكوره هم مغصوب و انتزاعش

غير مقدور است، آيا ارجاعش از نحوة اولي

اندر غصب است، به نحو ة ثانيه

. يكي از. برخي مستندات ديگر در اين زمينه: در اواخر مقدمة تفصيلي رسالة خود در معرفي فصول پن ج گانة كتاب به. « نواب عام » صراحت، حكومت مشروطه را در فرض عملي نشدن حاكميت: آنكه در اين عصر غيبت كه دست امت از دامانِ عصمت ، ...» : ايشان مي نويسد[سلطنت مطلقه] كه ظلمِ زائد و غصب[سلطنت مشروطه] و تحديد استيلاي جوري به قدر

«

؟ ممكن، واجب است؟ و يا آنكه مغصوبيت مقام، موجب سقوط اين تكليف است

7

.(65 : (نائيني، 1378

مرحوم نائيني در فصل دوم رساله، در مقام بيان رجحان حكومت مشروطه بر

139

حاكميت سياسي فقيهان از ديدگاه آخوند خراساني

/ علي رضا جواد زاده

استبدادي مي نويسد

-

: در حكومت تمليكيه يا استبداديه، سه نوع غصب وجود دارد :و 3 « اغتصاب و ظلم به ناحية مقدسه امامت »-2 ؛« اغتصاب رداي كبريايي » -1

اما در حكومت مقيده يا مشروطه ، اگر

اغتصاب رقاب و بلاد و ظلم دربارة عباد »

معصوم يا نايب او حاكم باشد، هر سه نوع غصب و ظلم رفع م ي شود و اگر چنين

مقام ولايت و

غصب شده است

با صدور اذن عمن له ولا

«

» نباشد (مانند زمان خود او) باز هم دو غصب و ظلم از ميان رفته و فقط. اين غصب، تنها در يك صورت قابل رفع است و آن اينكه « امامتية الاذن [فقيه جامع الشرائط] لباس مشروع  يت هم تواند پوشيد »و از اغتصاب و ظلم به مقام امامت و ولايت هم ب هوسيلة اذن مذكور، خارج تواند شد

.(

75- (همان: 74

در فصل چهارم كه به پاسخ از شبهات مشروعه خواهان اختصاص دارد، اين شبهه را

چون قيام به سياست امور امت از وظايف حسبيه و از باب ولايت

است، پس اقامة آن از وظايف نواب عام و مجتهدين عدول است، نه شغل عوام و

مداخلة آنان در اين امر و انتخاب مبعوثان، ب يجا و از باب تصدي غير اهل و از انحاء

...» : ذكر مي كند كه

اين

شبهه، في الجمله به لسان علمي است و مانند ساير تلفيقات واهيه، چندان بي سروپا

نيست

اغتصاب مقام است» : نائيني در پاسخ، اصل مطلب را مي پذيرد و جواب را به شكل ديگري مي دهد... بالضروره، از وظايف حسبيه نه از تكاليف عمومي بودن وظا يف سياسيه

8

اول شروع در نوشتن

اين رساله، علاوه بر همين فصول خمسه، دو فصل ديگر هم در اثبات نيابت فقهاي عدول

عصر غيبت در اقامة وظايف راجعة به سياست امور امت و فروع مرتبه بر وجوه و

كيفييات آن، مرتب و مجموع فصول رساله، هفت فصل بود

كه در آنها تعرض شده بود، با اين رساله كه بايد عوام هم منتفع شوند، بي مناسبت بود،

.( همان: 109 ) «... اولاً و بالذات، مسلّم و مجالِ انكار نباشد« : ايشان در پايان كتاب نيز (كه پايان فصل پنجم است) مي نويسد... [اما چون] مباحث علميه

.(

با توجه به مطالب ذكر شده، به دست مي آيد كه نائيني، بحث نيابت عامه و حاكميت

سياسي فقيه را در موارد مختلف و متعدد از رساله به عنوان امري مسلم و قطعي مطرح

نموده است

همان: 176 ) « لهذا هر دو فصل را اسقاط و به فصول خمسه، اقتصار كرديم. حال، آخوند خراساني بر چنين كتابي، تقريظ زده، آن را تأييد م ي نماي د.

140

سال پانزدهم

/ شمارة دوم

بسم الله الرحمن

كه از افاضات جناب مستطاب

شريعت مدار، صفو

ميرزا محمدحسين النائيني الغروي دامت افاضاته است، اجلّ از تمجيد و سز اوار

است كه إن شاء الله تعالي به تعليم و تعلّم و تفهيم و تفهم آن، مأخوذبودن اصول

بموالاتكم علمنا الله معالم

» : خراساني در تقريظ خود كه در ابتداي رساله آمده است مي نويسد« تنبيه الامة و تنزيه المل ة » الرحيم. رسالة شريفةة الفقهاء و المجتهدين، ثقة الاسلام و المسلمين، العالم العامل ، آقا» مشروطيت را از شريعت محقّه استفاده و حقيقت كلمة مباركة

آيا مي توان پذيرفت كه فقيه بزرگي چون آخوند خراساني، بدون نظر مساعد نسبت

سياست

مطرح شده است، تقريظ و تأييد محكم و قاطعي از آن كتاب نمايد؟

اينكه مراجع شيعه، ب هدليل توجه به تأثير بسيار زياد مطالب منتسب به آنها، نسبت به

تأييد يك فرد و جريان و يا يك مطلب، حساسيت زيادي داشته و دارند

را به عي ناليقين ادراك نمايند. إن شاء الله تعالي « ديننا و اصلح ما كان فسد من دنيانا» به مسألة نيابت عامة فقها، كتابي را كه در آن، به دفعات، مسألة نيابت فقها در! ب هويژه « امور امت.

صرف نظر از تقريظ آخوند، از يك سو، نفس ارتباط ويژة نائيني با آخوند خراساني

به گونه اي كه مشاور خاص و نويسندة نامه ها و تلگرافهاي آخوند در جريان مشروطيت

بوده است و از سوي ديگر، تصريحات نائيني در رسالة مذكور نسبت به ولايت فقها

به گونه اي كه آن را از مسلمات تلقي كرده است ، نمي تواند قابل جمع با انكار

مشروعيت حاكميت سياسي فقها از سوي آخوند خراساني باشد

.

-3

بررسي برخي اسناد، گزارشها و تفسيرهاي مخالف

برخي اسناد، گزارشها و ادعاها وجود دارد كه در ظاهر نشان دهندة آن است كه

آخوند خراساني، منكر ولايت سياسي فقيهان بوده، مشروعيت حكومت و امور حسبيه

را در عصر غيبت از مردم مي داند

در اين زمينه، ذكر شده و مورد بررسي قرار م يگيرد

. در ادامه، دو تلگراف و برخي گزارشها و نسب ت ها:

-1-3

سند اول؛ تلگراف به محمدعلي شاه

پس از به توپ بسته شدن مجلس و آغاز دورة موسوم به استبداد صغير، آخوند

خراساني و دو فقيه نامدار ديگر در دوم رجب

1326 ، در تلگرافي به محمدعلي شاه ،

141

حاكميت سياسي فقيهان از ديدگاه آخوند خراساني

/ علي رضا جواد زاده

ضمن مقايسة وضع  يت حال و گذشتة عثماني با ايران، ناراحتي خود را از آنچه شاه

انجام داده، ابراز و در پايان، او را تهديد به صدور احكام سخت مي كنند

(ناظم الاسلام

188

). محمدعلي شاه در پاسخ، با اظهار تعجب از -187 : كرماني، 1376 و 1377

در حضور

مي داند

آن سه عالم، تلگراف تند، صريح و نسبتا مفصلي را

اگر چه

» ،« بدعت م زدكي مذهبان » علماي ثلاثه، خود را ب هواسطة ازميان برداشتن. « صاحب شرع، مستوجب أجر مجاهدين و مجدد دين(توسط مشيرالسلطنه صدرداعيان را عمر » : اعظم) به شاه مخابره مي كنند. در ابتداي اين تلگراف آمده است

به آخر رسيده و در اين ميانه، جز حفظ بيضة اسلام و استقلال مملكت و بقاي سلطنت

... شيعه و رفع ظم و ترفيه حال عباد عرضي نداريم، ولي چون

داعيان نيز بر

حسب وظيفة شرعية خود

ننموده، در تحقيق آنچه ضروري مذهب است كه حكومت مسلمين در عهد غيبت

حضرت صاحب الزمان عجل الله فرجه با جمهور

» : در عبارات پاياني تلگراف كه مورد استناد واقع شده، چنين آمده است... تا آخرين نقطه در حفظ مملكت اسلامي ... خودداري9 بوده، حت ي الامكان، فروگذار

«...

نخواهيم كرد و عموم مسلمين را به تكليف خود آگاه ساخته و خواهيم ساخت و

.(

32- 30 : 210 ؛ دولت آبادي، 1361 ، ج 3 - 209 : 231 ؛ شريف كاشاني، 1362 - (همان: 227

بررسي

خذ متعدد اين تلگراف و نيز ظهور Ĥ در ابتدا چنين ب هنظر مي رسد كه با توجه به م

دلالي آن در مدعا

صحت استدلال به اين سند باقي نمي ماند

ترديد جدي به وجود مي آيد

(يعني مشروعيت حكومت در عصر غيبت به مردم است)، ترديدي در. اما با تأمل و دقت، اين اطمينان از بين رفته و.

توضيح مطلب

به عبارت ديگر، اين جمله، صرفاً حكايت از ديدگاه علماي ؟

: آيا اينكه در عصر غيبت، مشروعيت حكومت به رأي مردم باشد،« ضروري مذهب است »

ثلاثه از جمله آخوند خراساني نمي كند؛ بلكه نشان دهندة گزارش ي تاريخي نسبت به

مسلمات فقه شيعه و ديدگاه فقهاي شيعه است؛ يعني آخوند و دو عالم ديگر گزارش

مي دهند كه مشروعيت حكومت در عصر غيبت از مسائل مسلم و ضروري در نزد

شيعيان و طبعا همة فقهاي شيعه است

شيعه داشته باشد، مي داند كه اين گزارش نادرست است؛ چرا كه فقهاي زيادي

. اما هر كسي كه آشنايي اجمالي اي با فقه142

سال پانزدهم

/ شمارة دوم

همچون محقق نراقي و صاحب جواهر با طرح مسألة ولايت فقيه، مشروعيت

حكومت را به حاكميت فقيه مي دانند؛ نه مردم

آخوند خراساني نم يتواند بر خلاف بديهيات فقه شيعه سخن بگويد و گزارش ي

بديهي البطلان دربارة ديدگاه فقهاي شيعه نسبت به موضوع مشروعيت حكومت در

عصر غيبت ارائه دهد

مذكور در آن آمده است

نشده است

مي رسد چنين است

. در نتيجه با اطمينان مي توان گفت كه. پس بايد يا اين تلگراف (همه يا بخشي از تلگراف كه عبارت) جعلي باشد چنانكه در برخي منابع ، عبارت مورد استناد ذكر10 و يا آنكه جملة مذكور به معناي ديگري قابل تفسير باشد كه به نظر.

در عصر مشروطه، همان مفهوم امروزين را داشته

است؟ با تحقيق در اين زمينه كه البته نياز به تكميل دارد به دست مي آيد كه چنين

نيست

« جمهور » توضيح آنكه آيا واژة. شاهد اين مطلب آن است كه مرحوم ثقةالاسلام تبريزي (شه ادت 1330 ) در

11

كه در همان دورة استبداد صغير (احتما لاً اوايل « رسالة لالان » اواسط رساله اي ب هنام

1327

مشروطه بعد از حس كردن افكار

دول خارجه دربارة اسلام و سعي آنها در زوال آن و وجوب محافظت آن بر كافة

مسلمين مي گويد كه علاج اين امر يكي از دو كار است

سلطنت شرعيه كه نواب امام

نمايند و تمامي بِدع و امور مخالفة شرع را محو كنند كه آن را به اصطلاح، جمهوريت

) خطاب به علماي نجف و در رأس آنها آخوند خراساني نوشته است، نيابت» : ناميده است « جمهوريت » فقها در امور سياسي را: اول ي؛ تبديل سلطنت به7 متصدي امر سلطنت شوند و اجراي عدل مذهبي

...

ناظرگماشتن و تأسيس دارالشورا دادن و در امورات عرفيه با شور عقلا و امنا راه رفتن و

رشتة امورات را از دست استبدادگرفتن است

گويند. دويمي؛ محدود [و] مقيدساختن سلطنت حاضره و امناي ملت را بر آن. در حال حاضر كه نواب ائمه: خود را

.(

به صراحت به معناي نيابت فقها در امور

سياسي و عمومي، تفسير شده است

430-429 : فتحي، 1355 ) «... مكلف به سلطنت عامه نم يدانند« جمهوريت » چنانكه ملاحظه مي شود، واژة.

-2-3

سند دوم؛ پاسخ به سؤال مردم همدان

آقانجفي قوچاني، تلگرافي را ذكر مي كند كه آخوند خراساني و مرحوم مازندراني

143

حاكميت سياسي فقيهان از ديدگاه آخوند خراساني

/ علي رضا جواد زاده

در دورة موسوم به استبداد صغير در پاسخ به دو استفتاي اهالي همدان نوشته و ارسال

كرده اند

ضمن انحصار حكومت مشروعه به معصومان

عادله، نظير مشروطه كه مباشر امور عامه، عقلا و متدينين

در ادام ة

با نظر به مصالح مكنونه، بايد مطويات خاطر ر ا

. در قسمتي از اين تلگراف، حكومت به مشروعه و غير مشروعه تقسيم شده و:، حكومت غير مشروعه به عادله و» . غير عادله تقسيم شده استباشند و ظالمه ... مثل آنكه حاكم مطلق، يك نفر مطلق العنان خودسر باشد» : تلگراف به صراحت چنين آمده است

لمصلحة

موضوعات عرفيه و امور حسبيه در زمان غيبت به عقلاي مسلمين و ثقات مؤمنين

مف  وض است و مصداق آن، همان دارالشوراي كبري بوده كه به ظلم طُغات و عصات

جبراً منفصل شد

الوقت كتمان كرد و موجزاً تكليف فعلي عام ة مسلمين را بيان مي كنيم كه. امروزه بر همة مسلمين، واجب عيني است كه بذل جهد در تأسيس و

«...

اعادة دارالشورا بنمايند. تكاهل و تمرّد از آن ب همنزلة فرار از جهاد و از كبائر است

.(

53-48 : (قوچاني، 1378

بررسي

با تأمل در مطالب تلگراف و زمان نگارش و ارسال آن، ب هنظر مي رسد كه نمي توان

به عبارت مورد نظر

مسلمين و ثقات مؤمنين مف  وض است

استناد، وجود دارد، نشا ن مي دهد كه مطلب مذكور، نوشته اي عملياتي است؛ بدون آنكه

ناظر به مرحلة نظر و واقع باشد

صادر شده است كه آنها با شدت و حدت ب هدنبال حاكميت نظام مشروطه و بازگشت

مجلس شورا بودند

بازگشت مشروطه نمايد و مردم را تحريك به فعاليت در راستاي آن نمايد، خودداري

و

اين گمان را تقويت مي كن د كه

آخوند خراساني به لحاظ نظري ديدگاه ديگري داشت

چون در مقام تحريك مردم براي برقراري نظام مشروطه و سرنگوني استبداد بود، طبعا را بيان كند؛ نه آنكه ديدگاه نظري اش را ذكر كند كه ممكن

[موضوعات عرفيه و امور حسبيه در زمان غيبت به عقلاي] تمسك كرد؛ زيرا عبارتي كه قبل از عبارت مورد. در واقع چنين مطالب و تعابيري از آخوند در زماني. طبعاً در اين فضا و شرايط، آنها از بيان هر مطلبي كه كمك به« بايد مطويات خاطر را لمصلحة الوقت كتمان كرد » : نمي كردند. اينكه وي مي نويسد« تكليف فعلي عامة مسلمين را بيان م يكنيم » اينكه(حاكميت سياسي فقيهان )؛ اما« تكليف فعلي » مي بايست

144

سال پانزدهم

/ شمارة دوم

بود بيان عمومي آن در شرايط حاد دورة استبداد صغير، ن هتنها ثمره اي نداشته باشد، بلكه

موجب پيشبرد اهداف مخالفان مشروطيت شود؛ ب ه ويژه آنكه برخي ايرا د هاي

مشروعه خواهان بر مشروطيت بر پاية تمسك به ولايت عامة فقيه بود

.

به عبارت ديگر، از آنجا كه مطابق حاشية آخوند خراساني بر كتاب مكاسب شيخ

مؤمنين عادل در صورت فقدان فقيه، قدر متيقن از كساني هستند كه تصرفشان

و از سوي ديگر، آ خوند، همچون نائيني و بسياري از علماي آن عصر،

سياسي و اجتماعي را غصب شده و

» ، انصاري« مشروعيت دارد« مقام ولايت و نيابت نواب عام در اقامة وظايف »

65

) مي دانست ، ازاي ن رو، : نائيني، 1378 ) « غير مقدور » ، را در شرايط آن زمان « انتزاعش »

ثقات مؤمنين مفوض

مي باشد

نائيني نيز در تنبيه الا

مطرح مي كند

ا  ما مسألة انحصار سلطنت مشروعه در حكومت معصوم

مشروعه به عادله و غير عادله كه در تلگراف فوق آمده است نيز در راستاي

مطالب ذكر شده، قابل تحليل است و نم يتوان همانند يك نوشتة فقهي كلامي صرف

با آن برخورد كرد و همچون برخي نويسندگان اين نتيجه را گرفت كه ولايت

سياسي فقيه، حكومت ظالمه غير مشروعه است

» به « موضوعات عرفيه و امور حسبيه » چنين حكم كرده است كه. اين حكم، همان چيزي است كه « است و مصداق آن همان دارالشوراي كبريمة دربارة لزوم تبديل سلطنت مطلقه به مشروطه، در فرض عدم امكانِ(همان). « ولايت و نيابت نواب عام » إعمالِ7 و تقسيم سلطنت غير! 12

-3-3

گزارشي به نقل از شيخ آقابزرگ تهراني

يكي از نويسندگان معاصر، گزارشهايي را از شيخ آقابزرگ تهراني

مشهور و از شاگردان آخوند خراساني

حاكميت سياسي فقها ذكر كرده است

تهراني

برخي جلسات، در پاسخ به برخي انتقادات و پيشنهاداتي كه از سوي مخالفان مشروطه

يا موافقان مشروطه مطرح مي شد، به ذكر مفاسد عملي حاكميت سياسي فقيهان پرداخته

و آن را نپذيرفته است

(تراج م نويس) دربارة مخالفت آخوند نسبت به عمل ي شدن. آقاي اكبر ثبوت (نوادة برادر شيخ آقا بزرگ) از شي خ آقابزرگ تهراني، نقل مي كند كه آخوند خراساني در زمان مشروطه، در. 13

از جمله آنكه آقاي ثبوت از آقابزرگ تهراني نقل مي كند كه در گير و دار مبارزه با

145

حاكميت سياسي فقيهان از ديدگاه آخوند خراساني

/ علي رضا جواد زاده

استبداد و كوشش براي استقرار مشروطه، يكي از علماي مخالف مشروطه نزد آخوند

رفته و تلاش مي كند كه ايشان را متقاعد به جداشدن از مشروطه طلبان نمايد

آخوند سؤال مي كند كه آيا شما با اجراي قوانين شرع و حاكميت شريعت مخالفيد؟ پس

از آن كه آخوند با تعجب جواب منفي داده بود، آن عالم گفته بود

پس چرا از حكومت مشروعه طرفداري نمي كنيد و حتي اقدامات مشروعه طلبان را

چه

فايده اي دارد كه بي آنكه امكانات لازم براي تحقق حاكميت شريعت موجود باشد، اسم

شريعت و مشروعه را بر روي حركتي بگذاريم و بعد هم مثل مشروع هطلبان فعلي، هزار

جور كار خلاف شرع بكنيم و شرع را در معرض بدترين اتهامات قرار دهيم و مردم را

در شرايطي بگذاريم كه نه فقط حسرت حكومت هاي غير مشروعه ، بلكه حسرت

يا ليت

و ما جاء يوم

آيا عمال اين حكومت

محمدعلي شاه كه مشروعه خواهان از آن با عنوان حكومت مشروعه طرفداري مي كنند

ظلموا الر

. او از: اگر مخالف نيستيد،...» : تخطئه مي كنيد؟ مرحوم آخوند در ضم ن پاسخ بسيار مفصل خود ، مي گوي د» : حكومت هاي كفر را بخورند و زبان حالشان اين شعر ابو عطاء سندي باشد» : و بگويند « جور بني مروان عادلنا / يا ليت عدل بني العباس في النار[حكومت . ...« ارتجي فيه راحة/ فجربته الا بكيت علي امس]،عية و استجازوا كيدها / و عدوا » : كامل ترين مصداقهاي اين اشعار نيستند

. ...«

مگر بدون وجود مقتضيات و شرايط لازم، مي توان حكومت اسلامي صالح و حقيقي بر

سر كار آورد؟ اگر اين امر ممكن بود، پس چرا پس از وفات پيامبر

عبدالمطلب و برخي ديگر، از امير مؤمنان

عهده دار شود، ايشان نپذيرفت و پاسخشان حكايت از آن داشت كه اوضاع زمانه را

مصالحها و هم اجراؤها؛ ساس الانام شياطين مسلطه / في كل مصر من الوالين شيطان9 كه عباس بن7 خواستند قيام كند و منصب خلافت را

«

مجتني الثمرة لغير وقت ايناعها كالزارع بغير ارض ه » براي اين امر مناسب نمي داند و

(

و در تعريف عقل

جعل الله لكل شيء

اذا رمت الاماني قبل وقت

در روزگار حاضر نيز من

تشكيل حكومت حقه را ممكن نمي دانم

نهج البلاغه، خطبة 5). چنانكه امام حسن 7 نيز از خلافت كناره گرفت و در تعريف.« سرعة الوثوب علي الفرصة قبل الاستكمال منه ا » : جهل فرمود» : اينك من هم م يگويم ... « التجرع للغصة حتي تنال الفرصة » : فرمود/ فلست بواجد تلك الاماني؛ فقبل » .« قدراً و لكل قدر اجلاً. ... « الوقت كان سؤال موسي / فكان جواب ذلك لن تراني... حتي اگر اين فرض محال را بپذيريم كه

146

سال پانزدهم

/ شمارة دوم

مي توانيم در مملكتمان يك حكومت حقه برپا كنيم، در مورد ممالك ديگر حتي ب هعنوان

فرض محال نيز چنين اميدي نمي توانيم داشته باشيم

حكومت هاي باطل روز به روز قوي تر مي شوند و ب هجاي حق، مثل هميشه همچنان زور

در اين

شرايط ما چه بايد كنيم؟ جز اينكه قبول كنيم در عالم سياست، خوب و خوب تر وجود

ندارد كه در جست و جوي آن باشيم، بلكه آنچه هست، بد و بدتر است و به مصداق

ما بايد براي فرار از بلاي بزرگتر ، بلاي

كوچك تر را اختيار كنيم

سر كار بياوريم و زمام امور حكومت را هم به دست پيشوايان ديني بدهيم و اصرار

داشته باشيم كه تمام احكام اسلامي از جمله در مورد نامسلمانان و مخالفان اسلام و

تشيع اجرا شود چنانكه اين راه را در پيش گيريم برفرض هم كه در داخل مملكت

خودمان موفقيت هايي كسب كنيم، در خارج از مملكت خودمان با دو خطر بسيار بزرگ

مواجه خواهيم بود

پيروان مذاهب غير اسلامي و مسلمانان غير شيعي، سرمشقي خواهد بود براي

حكومت هاي نامسلمان و غيرشيعي در رفتار با مسلمانان و شيعيان

كه در داخل مملكتمان در مورد غير مسلمانان و غير شيعيان بكنيم بايد منتظر باشيم كه

نظير آن را حكومت هاي غير مسلمان و غير شيعي در مورد شيعيان و مسلمانان بكنند ؛

هر چند به عقيدة ما ظالمانه باشد

براي دفاع از آنان نداريم

خارج از مملكتمان نداريم، تا آخرين حد امكان بايد سعي كنيم كه در داخل مملكت

خود، دست به اقدامات حادي نزنيم كه حكومت هاي غيرمسلمان يا غيرشيعي در مقام

مقابله به مثل برآيند و هم كيشان و هم مذهبان ما

؛

چنانكه در دورة صفوي، وقتي در داخل ايران فشار بر اهل سنت شروع شد و ايادي

حكومت و وابستگان آن، مقدسات اهل سنت را به باد ناسزا گرفتند

فجايع و كشتارها

وابستگانشان بر اهل سنت و توهين هايي كه به مقدسات سنيان كردند، مي گذارم،

. بالعين و العيان مي بينيم كهالدهر كالدهر و الايام واحده / و الناس كالناس و الدنيا لمن غلبا » : حاكم است« من ابتلي ببليتين فليختر ايسرهما » : حديث... اگر ما يك حكومتي با عنوان اسلامي و شرعي و مشروعه بر: يكي اين كه رفتار ما خصوصاً در مورد مخالفان اسلام و تشيع و...؛ يعني هر اقدامي. ما هم با توجه به وضعيتي كه داريم، هيچ وسيله اي. پس وقتي امكان دفاع از هم كيشان و ه م مذهبان خود را در[را] در فشار بگذارند و بر آنان ستم« و من لا يصانع في اموره كثيره / يضرس بانياب و يوطأ بمنسم » : كنند. ما بايد بدانيم كه... من وقتي اين[ي شيعيان توسط عثماني ها] را در كنار فشارهاي صفويان و

147

حاكميت سياسي فقيهان از ديدگاه آخوند خراساني

/ علي رضا جواد زاده

يحشر العبد يوم القيام ة و ما

» : بي اختيار به ياد حديث شريف امام باقر 7 مي افتم كه

ندي دماً فيدفع اليه شبه المحجمه أو فوق ذلك فيقال له هذا سهمك من دم فلان، فيقول يا

رب انك لتعلم أنك قبضتني و ما سفتك دماً، فيقول بلي سمعت من فلان رواية كذا و كذا

نيز

يجيء يوم القيام ة رجل الي

.« فرويتها عليه فنقلت حتي صارت الي فلان الجبار فقتله عليها و هذا سهمك من دمه» : اين حديث شريف به روايت صدوق از امام صادق 7

رجل حتي يلطخه بالدم و الناس في الحساب فيقول يا عبدالله مالي و لك فيقول اعنت علي

وقتي حتي نقل روايتي كه به قتل يك بي گناه انجامد،

.« يوم كذا و كذا بكلمة فقتلت

موجب مسؤوليت در برابر خدا و مشاركت در جنايت قتل شود، كارها و سخناني كه به

كشتار هزاران شيعة بي گناه انجاميده است، چه حكمي دارد؟

همان لحني كه مخالفان خود و مخالفان دين و مذهب خود و مقدسات آنان را تخطئه

مي كنيم، بايد اجازه دهيم كه آنان نيز در مورد ما بدان گونه عمل كنند

... [ما] به همان اندازه و با. از پيامبر 9

ما احببت أن يأتيه الناس اليك فأته اليهم و ما كرهت أن يأتيه الناس

» : بشنويم كه

يا

بني اجعل نفسك ميزاناً فيما بينك و بين غيرك، فاحبب لغيرك ما تحب لنفسك و

اكره ما تكره لها

ارض

» : از امير مؤمنان بشنويم كه خطاب به امام حسن 7 مي فرمايد ؛« اليك فلا تأته اليهم... (تا آنجا كه مي فرمايد:) و استقبح من نفسك ما تستقبح من غيرك» : و در جاي ديگر مي فرماي د « و ارض من الناس بما ترضاه لهم من نفسك

از امام حسن

7 ؛ « للناس ما ترضي لنفسك و آت الي الناس ما تحب أن يؤتي اليك

از امام باقر

7 بشنويم كه : ؛« صاحب الناس مثل ما تجب أن يصاحبوك » : بشنويم كه

احبوا الناس

» : از امام صادق 7 بشنويم كه ؛« قولوا للناس احسن ما تحبون أن يقال لكم »

كه ،

« ما تحبون لأنفسكم أما يستحيي الرجل منكم أن يعرف جاره حقه و لايعرف حق جاره

در تمام اين احاديث، دستور اين است كه ن هتنها با شيعيان و نه فقط با كلية مسلمانان،

بلكه با همة مردم جهان كه مصداق ناس هستند، بايد همان گونه رفتار كنيم كه دوست

داريم با ما رفتار كنند

...

از طرف ديگر، اين مسلّم است كه اگر ما حكومت ديني برپا كنيم و پيشوايان

دينيمان زمام امور حكومت را در دست گيرند و آنچه را حكام حكومتي شرع م ي دانند

اجرا كنند، نتيجه اش آن خواهد شد كه در گوشه و كنار دنيا پيروان مذاهب غير اسلامي

148

سال پانزدهم

/ شمارة دوم

و نيز مسلمانان غير شيعي هم ترغيب شوند كه ب هجاي حكومت هاي فعلي غير مسلمان

يا غير شيعي، حكومت ها و قدرتهاي ديگري بر سر كار بياورند كه متكي بر تعصبات

مذهبي غير اسلامي و حتي ضد اسلامي و ضد شيعي باشند و زمام امور را به دست

كساني بسپارند كه تعصبات مذكور چشم دلشان را صد در صد كور كرده و خصومتشان

با ما و دين ما، صد درجه بيشتر از حكومت هاي فعلي باشد و جز به نابودي مطلق

اسلام يا تشيع نمي انديشند

گرايش هاي مذهبي غير شيعي بر سركار آيند، نه فقط اسلام سياسي و تشيع سياسي ،

بلكه تمام ابعاد اسلام و تشيع را از ميان خواهند برد و ما را به روزي مي نشانند كه

به هر حال

عاقلانه نيست كه ما به نام تشكيل حكومت ديني و سپردن حاكميت به دست رجال

دين، موجب شويم كه دشمناني بسيار كين هتوز تر از دشمنان كنوني مان به قدرت برسند و

براي ما و هم كيشان و هم مذهبان ما خصوصاً آنها كه در قلمرو حكومت ما نيستند ،

شرايطي بدتر از شرايط كنوني فراهم آيد

إن الزنانير ان حركتها سفلها

...؛ حكومت هايي كه با اتكا بر مذاهب غير اسلامي ياعتبت علي سلم فلما تركته / و جرّبت اقواما بكيت علي سلم » : بگوييم. در هر قدمي كه برمي داريم بايد همة جوانب/ من كورها » : را ملاحظه كنيم و اگر نه، به گفتة شاعر عرب

.(

553-539 : دريابيگي، 1386 ) « اوجعت من لسعها الجسدا

همچنين آقاي ثبوت به جلسه اي اشاره مي كند كه ميرزاي نائيني و آخوند خراساني

در آن حضور داشتند

كه از يك سو براي رفع اختلاف ميان علما و از سوي ديگر جهت دستيابي به نظام

ايده آل و مورد آرزوي علما در زمان غيبت، ب ه جاي نظام مشروطه، حكومت عدل

بيانات و

استدلالهاي شما، اگر هم فرض كنيم به لحاظ نظري درست است و ايراد و اشكال به آن

وارد نيست، اما در مرحلة عمل، تبعات نامطلوبي دارد كه اگر راهي براي گريز از آن

تبعات پيدا نكنيم، قبول پيشنهاد شما و سپردن حكومت به علماي دين، ضررهايش

سپس آخوند به بيان اشكالات عملي مترتب بر

. در اين مجلس، ميرزاي نائيني به آخوند خراساني پيشنهاد مي كند» : اسلامي تأسيس شود. آخوند خراساني در پاسخ به پيشنهاد نائيني مي گوي دبسيار بيش از منافعش خواهد بود

9

ثبوت،

) يا به نقل ديگر - 8 : تاج زاده، 1382 ) « شش ايراد » حاكميت سياسي فقيهان پرداخت و) !« 21 دلي ل » 250 و 259 ) و يا به نقل ديگر : كديور، 1384 ) « افزون از ده دليل »

1388

) ذكر كرد. نوع دلايل و آنچه به عنوان مفاسد حاكميت سياسي فقيهان، در اين

149

حاكميت سياسي فقيهان از ديدگاه آخوند خراساني

/ علي رضا جواد زاده

گزارش به آخوند خراساني نسبت داده شده است، شبيه مطالب گزارش قبل است

.

خلاصة برخي از دلايل منتسب به آخوند خراساني در پاسخ پيشنهاد ميرزاي نائيني

چنين است

:

بررسي

ما به پنج دليل، نم يتوانيم به گزارش مذكور اعتماد و اطمينان نماييم

:

«

دقيق بودن گزارش » و « گذشت زمان طولاني » الف- ناسازگاري

آقاي اكبر ثبوت، مطالب مذكور را كه ضمن گز ارش بسيار مفصلي و همراه با

جزئيات بسيار

در

(روايات، اشعار، ضرب المثل ها، اسامي و واقعيات تاريخي و ...) است، در» ، دهة چهل شمسي، از شيخ آقابزرگ شنيده و نوشته است. بنا به اعتراف خود ايشان

1352

كثرت

، تا آنكه در سال

انداخت و

مقالة ،

نسخة پاكنوي س شدة آن،

مجدداً پس از حدود

ش، بسياري از نوشته ها و آنچه از - در سالهاي 1351 « يورشهاي مكرر ساواك» و « عمق فاجعه » بزرگان به يادگار داشت، از دست رفت و ايشان نيز به دليل1359 تحرير مجدد آنها نپرداخت » به « عدم فرصت » و « گرفتاري« به ياد آنچه از شيخ آقابزرگ شنيده بود » مباحثات با برخي افراد، ايشان ر ا« با كمك يادداشت هاي غارت نشده و آنچه از شنيد هها به ياد داشت » موجب شد» مفصلي در چند قسمت بنويسد. اين مقاله به چاپ نرسيد و22 سال در سال اين قدر دست به دست گشت تا گ موگور شد

1381

مشروطيت كشيده شد

اين گونه، طرح اولية كتاب ديدگاه هاي سياسي

كه مطالب و گزارشهاي ذكر شده ،

بخشي از مطالب آن نوشتار تفصيلي است

شمسي، در جريان گف ت وگو با برخي افراد، سخن به آخوند خ راساني و. اين مسأله در ادامه، موجب شد مقداري از پيش نويس مقاله اي را» . كه در سال 1359 ، نوشته بود، پيدا شود« اجتماعي آخوند خراساني و شاگردانش فراهم آمد.

سؤال اين است كه چگونه مي توان به چنين گزارش تفصيلي اي كه تمام آن، جنبة نقلي

و تاريخي دارد و آيات، روايات و اشعار و ضر بالمثل هاي بسياري در آن ذكر شده و از

سوي ديگر بسياري از آن، از بين رفته و مجدداً بازسازي شده است، اعتماد نمود؟ با

هيچ نكته اي و حتي هيچ مستندي؛

اعم از آيه و روايت و شعر و ضرب المثل و

» توجه به آنكه آقاي ثبوت بر اين نكته تأكيد مي كند كه... بر محتواي آنچه از شيخ آقابزرگ (و

150

سال پانزدهم

/ شمارة دوم

.(

لازمة پذيرش گزارش آقاي ثب وت، آن است كه

حافظه اي خارق العاده داشته كه پس از گذشت بيش از پنجاه سال

حدود

جزئيات حتي ضرب المثل ها، اشعار، اسامي افراد و اماكن و نق لهاي موردي تاريخي

همچون يك ضبط صوت در خاطر سپرده و براي آقاي ثبوت نقل كرده است

537- 536 : دريابيگي، 1386 ) !« بزرگان ديگري كه نام برد هام) شنيدم، نيفزودماولاً: بپذيريم شيخ آقابزرگ ،(حدود 1286 تا1340 )، مطالب و گفته هاي تفصيلي آخوند در جلسات مختلف ر ا 14 همراه با. 15 ثانيا :

آقاي ثبوت نيز چنين حافظة محير العقولي دارد كه پس از گذشت حدود چهار دهه و با

وجود ازبي نرفتن بسياري از نوشته هاي نقل شده، باز هم با جزئيات تمام، آن مطالب را

در خاطر نگه داشته است

! 16

ب

- ناسازگاري مطالب با روزگار آخوند

چنانكه آقاي ثبوت از قول برخي افرادي كه مطالب و گزار شهاي ايشان را

اين حرفها به آخوند و به روزگار او نمي خورد و متعلق به

همان

شود كه انقلاب اسلامي، دورة جمهوري اسلامي و حاكميت سياسي فقها را درك كرده

و با برخي نواقص و اشكالات اين نظام مواجه شده باشد

» ، خوانده اند، مي نويسد: 538 ). در واقع مطالب مذكور، مي تواند توسط كساني مطرح ) « روزگار ماست. 17

ظاهراً ب هدليل همين اشكال بوده است كه آقاي ثبوت، گفت وگوي مرحوم نائيني با

آخوند و اشكالات متعدد آخوند بر عمل يشدن ولايت فقيه را د ر نوشته اي كه براي

انتشار داده، ذكر نكرده است

آقاي

ثبوت در اصل نوشتة خود، ديدگاه مرحوم آخوند را دربارة شرايطي كه با توجه به آن

بايد حكومت برپا كرد، ب ههمراه شواهد تاريخي و

مجموعه راضي نشدند و به حذف آن دستور دادند؛ زيرا از منظر ايشان ، مطالب بايد

همان

روشن نيست منظور از پخته ترشدن چيست؟ اگر گزارش، تاريخي است و ايشان

شدن چه معنايي مي تواند داشته باشد؟

شدن

. آقاي محسن دريابيگي كه با آقاي ثبوت مصاحبه نموده و» : نوشتة ايشان را پس از مطالب مصاحبه، ذكر كرده است، در پاورقي مي نويسد... آورده است؛ اما به درج آن در اين). ) « پخته تر مي شد تا تصور نشود اين مطالب از خود نگارنده است« پخته تر » ، مطالب را از شيخ آقا بزرگ نقل مي كند« پخته ت ر » مگر بنا بود كه تحليل ها و ديدگاه هاي خود ايشان ذكر شود كه نياز به

151

حاكميت سياسي فقيهان از ديدگاه آخوند خراساني

/ علي رضا جواد زاده

داشته است؟

! 18

ج

- سطحي بودن استدلالها و ناسازگاري آن با مقام علمي آخوند

بسياري از استدلالها و نقدهاي مطرح شده، سست، سطحي و عوامانه است و بسيار

بعيد است كه آخوند خراساني چنين استدلالهاي كم مايه اي را مطرح كرده باشد

عبارت ديگر، فردي كه كتاب دقيقي چون كفا

استدلالهايي چنين سطحي را مطرح كرده باشد

استدلالهاي ذكر شده، پرداخته خواهد شد

. بهي ة الاصول را نگاشته، نمي تواند. در بخش بررسي دلالي، به جواب.

د

- ابهام در گزار ش

مطالب آقاي ثبوت دربارة كيفيت دريافت مطالب توسط شيخ آقابزرگ تهراني ابهام

دارد؛ آيا شيخ آقا بزرگ خود در جلسه، حضور داشته است يا با واسطه شنيده است؟ آيا

در يك جلسه بوده يا طي جلسات متعدد صورت گرفته است؟ جلسه يا جلسات مذكور

آيا ميان خواص بوده

از مطالب يكي از منابع

مرحوم آخوند خراساني بوده و پيشنهاد نائيني نيز در چنين مجلسي مطرح شده است

(مثلاً مجلس فتواي آخوند) يا جلسة عمومي بوده است؟19 ، برداشت مي شود كه اولاً: شيخ آقابزرگ در مجلس فتواي.

ثانياً

آقابزرگ نيز حضوراً جلسات را درك كرده است

مجلس فتواي آخوند، نام آقابزرگ ذكر نشده است و اساساً آقابزرگ در آن زمان، داراي

چنين موقعيتي نبوده است؛ گرچه ايشان از شاگردان آخوند و مشروط هخواه بود

: مطالب آخوند در جلسات متعدد مطرح شده است؛ نه در يك جلسه. ثالثا : شيخ. اين در حالي است كه در ميان اعضاي.

ابهام ديگر مربوط به انتقادات منتسب به آخوند در پاسخ به پيشنهاد ميرزاي نائيني

9

)، در نقل ديگر، حدود 10 -8 : است؛ چرا كه در يك گزارش، 6 نقد (تاج زاده، 1382

نقد

روشن كرد؟

20 و در گزارش ديگر، 21 نقد 21 ذكر شده است. چگون ه مي توان اين تفاوت را!

از سوي ديگر، آقاي ثبوت، از جلسه ديگري سخن گفته است كه يكي از علماي

مخالف مشروطه، دليل عدم حمايت آخوند از مشروعه خواهان را از وي پرسيده است و

آخوند شبيه برخي از همان مطالبي را كه در پاسخ پيشنهاد نائيني مطرح شده بود، ذكر

152

سال پانزدهم

/ شمارة دوم

كرده است

آورده و اساساً در فضاي زمان مشروطه، چنين بح ثهايي رايج بوده است؟

. آيا آخوند در جلسات مختلف دربارة حاكميت سياسي فقها سخن به ميان

ه

- عدم تناسب زمان مشروطه با پيشنهاد حاكميت سياسي فقها

در عصر مشروطه، مسألة حاكميت سياسي فقيه، مسألة محوري و مورد نزاع نبوده و

هيچ گروهي به اين موضوع به عنوان الگويي عملي كه قابليت پياده سازي در جامعه را

داشته باشد، نگاه نكرده است

مسلماً حاكميت سياسي فقيه نبود؛ بلكه با توجه به قرائن و شواهد ،

. مقصود جريان مشروعه خواه نيز از عنوان« مشروعه خواهي »

بسيار، از جمله، لوايح متحصنين حرم عبدالعظيم

فقه شيعه در نظام مشروطه، نظارت علما بر قوانين اساسي و مجلس شورا، جلوگيري از

مفاسد ديني و اخلاقي

خواستار آن بودند كه رويكرد نظام مشروطه، ديني و اسلامي باشد، نه غربي و مغاير با

دين و شريعت

خواستار حاكميت عملي فقها باشند، نمي بينيم

وجود دارد كه در آنها به لحاظ نظري، تأكيد بر ولايت عامة فقها شده اس ت

مطالب ب هعنوان اشكالي بر نظام مشروطة غربي مطرح شده است كه پاية مشروعيت

خود را بر خواست مردم قرار مي داد؛ نه آنكه در مقام عمل، در پي حاكميت فقها باشند

7 مرادشان تأكيد بر شريعت، حاكميت(در روزنامه ها و سخنراني ها) و ... بود . ب ه عبارت ديگر ، آنها. در هيچ يك از مطالب منتشرة مشروعه خواهان، مطلبي دالّ بر آنكه آنها. البته برخي سخنان و نوشته ها از آنان. اما اين

(

عملي مذكور را بر اين خواستة مشروع هخواهان مترتب دانسته و با آن مخالفت نمودند

تا به دنبال آن به آخوند و برخي از علماي ديگر چنين نسبت داده شود كه آنها مفاسد).

جالب است كه آقاي ثبوت ب همناسبت بيان انگيزة تحقيق دربارة ديدگاه هاي مربوط به

علماي مخالف مشروطه، ب ه جاي آنكه در فكر تأسيس

حكومت اسلامي ب هرهبري روحانيان باشند، راه چار ه را همكاري با نظام سلطنتي و

» : انقلاب اسلامي مي گويد

.(

515 : دريابيگي، 1386 ) « حمايت از آن در مقابل مشروط هخواهان دانستند

پاسخ به استدلالها در نقد حاكميت سياسي فقيهان

با توجه به ايراداتي كه ذكر كرديم، نمي توانيم ادعاي آقاي ثبوت را در نسب ت دادن

مطالب و استدلالها به آخوند خراساني بپذيريم

نسبت مي دهيم و به اختصار به پاسخ آنها م يپردازيم

. ما اين استدلالها را به خود آقاي ثبوت.

153

حاكميت سياسي فقيهان از ديدگاه آخوند خراساني

/ علي رضا جواد زاده

چنانكه ذكر شد، استدلالها و نقدهاي مطر حشده توسط آقاي ثبوت، سطحي است

.

در پاسخ به اين استدلالها و نقدها و اشكالات ديگري كه در مقالة حاضر گنجايش ذكر

آنها نبود، ابتدا نكات و اصولي كلي كه برخي از آنها از بديهيات عقلي و شرعي است

ذكر مي شود؛ سپس در ادامه، با توجه به اين نكات، به پنج مورد اشكال و استدلال

آقاي ثبوت، به اختصار پاسخ خواهيم داد

-

-

-

«

نيز لازم است

:1 اسلاميت حكومت، امري نسبي است.2 دفع افسد به فاسد در هر مرحل هاي واجب است.3 حضور معصوم 7، علت تامة رفع فساد نيست.تقوا » -4 فقاهت براي حاكميت سياسي در دورة غيبت كافي نيست؛ بلكه دو شرط مهم. « آگاهي و مديريت سياسي » و

-

عهده دار امور اجرايي شوند

-

نفس است

-

شرايطي است

-

-

مذهبي در مناطق ديگر شود

-

-

-

و از سوي ديگر، زمينة بيشتري براي آشنايي با مشكلات مادي مردم و رسيدگي به آنها

فراهم مي شود

5 لازمة حكومت اسلامي و ولايت سياسي فقيهان، آن نيست كه علما و روحانيون،.6 لازمة تكامل انسان و رسيدن به قرب خداوند، مبارزه با جنبه هاي مختلف هواي.7 روشنگري و آگاهي بخشي به اذهان عمومي از امور لازم در هر دوره و تحت هر.8 مصلحت و تقيه، جزئي از اصول اسلامي و مذهب شيعه است.9 حكومت اسلامي، بناي بر تعصبات مذهبي ندارد تا موجب شكل گيري تعصبات.10 سياست، مساوي با فريب و دروغ و استفاده از روشهاي نادرست نيست.11 حاكميت سياسي فقيه، مطلقه (به معناي نبود هيچ قيدي) نيست.12 با حاكميت سياسي فقها، از يك سو زمينة بيشتري براي ترويج دين ب هوجود مي آيد.

با درنظرگرفتن نكات مذكور، ب هاختصار، پاسخ پنج اشكال آقاي ثبوت نسبت به

حاكميت ولايت فقيه، ذكر م يگردد

:

مطابق استدلال آقاي ثبوت، اساساً نبايد هيچ حكومت ديني اي، حتي در زمان ائمة

154

سال پانزدهم

/ شمارة دوم

معصومين

احكام اسلامي، موجب م يشود كه

و يا شيعيان فشار وارد آورند و

آنها و شد تگرفتن تعصبات مذهبي م يشود

: و پيامبر 9 تشكيل شود!؛ زيرا تشكيل حكومت اسلامي و اجراياولاً: حكومت هاي غير حقّه نيز بخواهند بر مسلمانانثانياً: موجب تشكيل حكومت ديني غير شيعي توسط!

حال آنكه بايد گفت حكومت اسلامي بر اساس اعتدال، عقلانيت و فطرت پايه گذاري

شده است و اساساً بناي بر تعصبات مذهبي ندارد تا موجب شك لگيري تعصبات مذهبي

در مناطق ديگر شود

تقيه، جزئي از اصول اسلامي و مذهب شيعه است و طبعاً در صورت وجود خطر براي

شيعيان در نقاط ديگر، حاكم اسلامي نمي تواند مثلاً حكم گرفتن جزيه از كفار اهل

كتاب را به مرحلة انجام رساند

. در همين راستا، از اين نكته نيز نبايد غفلت كرد كه مصلحت و.

در اين راستا، ب هنظر مي رسد كه اگر يك بررسي جامع و منصفانه با درنظ رگرفتن

تمام مسائل

مقايسة دورة سي سالة جمهوري اسلامي با دوره هاي مشابه ديگر، موفقيت اين دوره

بيشتر خواهد بود

(كاستي ها، امتيازات، شرايط داخلي و بيروني و ...) صورت گيرد، قطعا در.

در پايانِ بررسي و تحليل گزارش آقاي ثبوت، اين نكته در خور توجه ويژه اس ت

:

535

)، مطالب ذكر شده : چنانكه خود آقاي ثبوت يادآور شده است (دريابيگي، 1386

مربوط به مقام عمل است، نه ،

مشكلاتي است كه ب هعقيدة او در مرحلة عمل به اين نظريه، گريبان ما

حال اگر تجربة چنين حاكميتي با نظر منصفانه و نگاه جامع، نشان از

موفقيت آن داشته باشد، طبعاً ايرادات مذكور، قابل اعتنا نخواهد بود

« وجوب تفويض حكومت به علماي دين » در نقد نظرية» مقام نظر؛ يعنيرا مي گيرد.

و

- تحليل نوادة آخوند خراساني

آنچه ذكر شد

برخي نويسندگان، براي اثبات ديدگاه منفي آخوند خراساني، نسبت به ولايت عامة فقيه

و موكول شدن حاكميت سياسي جامعه به مردم، ارائه گرديده است

گزارشها، تحليل ها و استنادات ديگر نيز وجود دارد كه ب هنوعي مي تواند شاهد و يا مؤيد

بر ادعاي مذكور باشد

(دو سند و يك گزارش شفاهي)، مهمترين دلايلي هستند كه از سوي. با اين حال ، برخي. تلاش مي شود موارد مهم از اين تفسيرها و نسبت ها ذكر و مورد

155

حاكميت سياسي فقيهان از ديدگاه آخوند خراساني

/ علي رضا جواد زاده

بررسي قرار گيرد

خراساني

در ضمن آن از مخالفت آخوند با حاكميت سياسي روحانيان و فقها سخن گفته است

: شيخ عبدالرضا كفايي (فرزند ميرزا احمد كفايي و نوادة آخوند) در تحليل اختلاف ميان علما دربارة مشروطه، مطالبي را به تفصيل بيان كرده و

140

). آقاي كفايي دربارة دسته بندي علما ي عصر مشروطه، چنين - (همان: 126

يك دسته

طباطبايي يزدي، قائل به دخال تنكردن مطلق

چه مي خواهد بشود

جريانهاي انحرافي نشود

بود كه بايد روحانيت در اين جريان دخالت كند؛ هم به خاطر وظيفة الهي كه براي كمك

به مردم مسلمان در رهيدن از زير بار حكومت استبداد دارد و هم براي كنترل عوامل

معارض با مذهب در جريان اين انقلاب و حذف عامل دين ستيزي اين جريان

دموكراتيك، تا هم انقلاب را حفظ كند و هم عوام ضد مذهب را كنترل نمايد

[از علم ا و] در رأس آنها مرحوم آية الله سيد محمدكاظم ...» : مي گويد[در مشروطه] بودند (و لو بلَغَ ما بلَغَ؛ هر). براي اينكه حريم روحانيت حفظ شود و روحانيت درگير و آلودة... . نظر دوم كه نظر مرحوم آخوند و همفكران ايشان بود، اين...

جريان سوم كه در رأس آن

نوري و آخوند ملامحمد آملي و آخوند ملاقربانعلي زنجاني و ميرزا حسن آقا مجتهد

تبريزي بودند، معتقد بودند كه روحانيت بايد در اين جريان دخالت كند ؛ نه تنها به

براندازي عامل دين ستيزي آن، بلكه بيش از اين بايد دخالت كند و خود متصدي

... شخصيت هاي برجسته اي مثل مرحوم شيخ فضل الله

22

مرحوم آخوند و همفكران ايشان با جريان سوم، مخالف بودند و تأسيس حكومت

مشروطة مشروعه را خلاف مصالح اسلامي مي دانستند

در صدر نهضت مشروطيت قرار داشتند، اين بود كه حكومت مشروطه بايد حكومتي

باشد متشكل از صلحاي ملت ب ه انتخاب اكثريت مردم، با نظارت روحانيت بر انطباق

مصوبات مجلس قانونگذاري و بر انطباق عملكرد دولت مشروطه با احكام مذهب

جعفري؛ بي آنكه در اجرا و مجاري حكومت دخالت مستقيم داشته باشد؛ چون عنوان

حكومت مشروطة مشروعه يا به تعبير امروز، حكومت اسلامي، مختص است به

حكومتي كه معصوم در رأس آن حكومت قرار داشته باشد كه تمام تصرفات هيأت

حاكمه، ناشي از حقيقت شريعت و حاكي از متن دين و ملهم از تعاليم آسماني باشد و

اين، به معصوم اختصاص دارد

تأسيس حكومتي اسلامي شود و به تعبير آن روز، مشروطة مشروعه تأسيس كند. اعتقاد اين گروه از روحانيون كه. بنابراين، حكومتي مي تواند مظهر اسلام باشد و به نام

156

سال پانزدهم

/ شمارة دوم

حكومت اسلامي يا به تعبير آن روزگار، مشروطة مشروعه تلقي شود كه تمام تصرفات

آن حكومت، با حقيقت شريعت منطبق باشد؛ چون روحانيت، مصون از خطا نيست و

خطاي او به حساب شريعت گذاشته مي شود

اين نظر مخالف بودند و معتقد بودند كه تنها معصوم است كه قول و فعلش مصون از

خطاست و بنا بر اين، فقط او مي تواند حكومتي تأسيس كند كه برگزيده و انتخابي باشد

... . لذا مرحوم آخوند و همفكران ايشان، با

.(

134- (همان: 133

بررسي

تحليل ذكر شده دربارة دسته بندي و اختلاف علما دربارة مشروطه، ظاهر اً از اين

مسأله، نشأت گرفته است كه در مقابل ايرادات و اتهامات مطر حشده نسبت به علماي

دورة مشروطه، تفسيري از اختلاف علما كه مناسب شخصيت والاي آنان باشد، ارائه

گردد

مطالب مسلم تاريخي در تضاد است و اين مسأله بر آشنايان و آگاهان به تاريخ مشروطه

پوشيده نيست

در صدد فحص از اين امر مستحدث برآمده ، از كساني

سواي اخبار متعارضة

بود، خبر اطمينان بخشي به دست نياورد، رسما موضع

. اما اين تحليل، ن هتنها بر پاية اسناد و شواهد تاريخي صورت نگرفته است، بلكه با. اولاً: به گواهي اسناد متعدد تاريخي، مرحوم سيد يزدي، نسبت به جريان» مشروطه بي توجه نبود؛ بلكه» اما از آنجا كه كه حاضر و ناظر قضيه بوده اند، استفسار نمود« متناقضه كه باعث مزيد تحير

193

). با اين حال، در مقام عمل، مكرراً به -192 : توقف اختيار كرد (ابوالحسني، 1386

انتقاد از مفاسد ديني و فرهنگي حاصل از وضعيت جديد پرداخت و نسبت به شيوع

بدعت ها و كفريات كه از نظر او، از مسألة آزادي در اشكال مختلف آن نشأت

مي گرفت، مواضع تندي اتخاذ كرد

. 23

ثانياً

آخوند خراساني از مشروطيت، علل متعددي داشت

كنترل عوامل معارض با مذهب در

به عنوان يكي از

عوامل مهم حمايت ايشان از مشروطه باشد، از هيچ جا ب ه دست نمي آي د

مي رسد اين تحليل ، تحليلي پسيني است كه براي توجيه و دفاع از عملكرد آخوند و

: با توجه به آنچه در بخش انديشة سياسي آخوند خراساني ذكر شد، حمايت. به رغم آنكه يكي از علل حمايت،» مسألة عدالت و رفع ظلم ذكر شده بود، اما اينكه« جريان اين انقلاب و حذف عامل دين ستيزي از اين جريان دموكراتيك. 24 به نظر

157

حاكميت سياسي فقيهان از ديدگاه آخوند خراساني

/ علي رضا جواد زاده

برخي ديگر از علماي مشروطه خواه ذكر مي شود

.

ثالثاً

ذكر شده وجود دارد نمي توان سند و شاهدي يافت كه ثابت كند مقصود علماي مذكور

از مشروطة مشروعه، برقراري حكومت اسلامي و حاكميت ولايت فقيه باشد

خواستة مشروطة مشروعه، در زماني

: دربارة دستة سوم صر ف نظر از ايرادي كه نسبت به يكسا ن ديدن علماي. شعار و(اواسط دورة مشروطة اول تا اوايل استبداد صغير)

مطرح شد كه افرادي چون شيخ فضل الله نوري با پذيرش اساس و ساختار نظام

مشروطه، خواستار آن بودند كه قوانين اسلامي و فقه شيعه، محوريت داشته باشد و

مفاسد عملي حاصل از نهضت مشروطه از ميان برود و به طور كلي، رويكرد نظام

تازه تأسيس، ديني و اسلامي باشد؛ نه غربي و مغاير با شريعت

مشروعه خواهي، ناظر به محتواي نظام مشروطه بود ؛ نه قالب و ساختار آن

زمينه، لوايح متحصنين حرم حضرت عبدالعظيم

. به عبارت ديگر،. در اين(انتشاريافته تحت مديريت و نظارت

25

البته بعدها كه در .(362- شيخ فضل الله نوري)، به اندازة كافي گويا است (همان: 231

دورة استبداد صغير، عالمان مذكور به انكار اساس نظام مشروطه پرداختند، شعار و

خواستة مشروطة مشروعه، سالبه به انتفاي موضوع شد؛ زيرا آنها اساس مشروطه را

برسد

با توجه به نكات ذكر شده، طبعاً آنچه دربارة مخالفت آخوند با دستة سوم، از جمله

ديدگاه ايشان دربارة ولايت فقيه، مطرح شده بود، قابل پذيرش نيست

عبدالرضا كفايي، گرچه به عنوان نوادة آخوند خراساني، از مخالفت آخوند با حاكميت و

ولايت سياسي فقها سخن گفته است، اما اين مطالب، جنبة گزارشي ندارد

كه ديدگاه آخوند خراساني از خود آخوند نقل شده است؛ پس اعتبار دارد

مطالب ذكر شده، جنبة تفسير و تحليل از ديدگاه آخوند است و همچون ديگر تحليل ها

و تفسير ها، قابل خدشه و مناقشه است

. « مشروعه » قبول نداشتند تا نوبت به تقييد آن به. در واقع آقاي(تا گفته شود)؛ بلكه. 26

ح

) تفسير آخوند از اصل دوم متمم قانون اساسي

برخي نويسندگان با استناد به نامة آخوند خراساني و شيخ عبدالله مازندراني به مجلس

شوراي ملي

(در تاريخ سوم جمادي الاول 1328 ) دربارة معرفي 20 نفر از فقها به مجلس،

16

)، عقيده دارند - 13 : جهت اجراي اصل دوم متمم قانون اساسي (حائري، 1374 ، ج 1

158

سال پانزدهم

/ شمارة دوم

از يكديگر تفكيك شده است و

حق دخالت دارند؛ آن هم فقط به اين

را بنمايند

« قضايي » و « مالي » ،« سياسي » كه در اين نامه، سه حوزة« هيأت نظار » تنها در بخش سياسي است كه فقهاي. اما حوزه ها و « رعايت انطباق قوانين سياسيية مملكت بر شرعيات » صورت كه

214

). تفسيري كه - 213 : مسائل ديگر، خارج از كار فقهاي ناظر مي باشد (فيرحي، 1384

از نامة مذكور ارائه مي شود، آن است كه از نظر آخوند خراساني

مازندراني

عمومي، آن هم به ميزان نظارت بر تطابق مصوبات مجلس با شريعت است

(و شيخ عبدالله) ولايت و محدودة تصرف فقها، عموميت ندارد و تنها شامل يكي از حوزه هاي.

بررسي

در بررسي اين تحليل بايد گفت

اساسي، دو موضوع جدا از يكديگر هستند و در نتيجه نم ي توان از تفسير و برداشت

آخوند نسبت به اصل دوم متمم قانون اساسي، ديدگاه ايشان دربارة محدودة ولايت و

اختيارات فقها را به دست آورد

مجلس است تا قانوني برخلاف شريعت وضع نشود؛ در حالي كه مسألة ولايت فقيه در

ارتباط با تصرف در حوزة عمومي است و اثبات يا نفي اين مسأله، ارتباطي با اصل دوم

نداشته، بايد جداگانه بحث و بررسي شود؛ چنانكه در همين نامه، آخوند به صر احت،

قضاوت را ب هعنوان يكي از سه حوزة اصلي امور عمومي، وظيفة فقها

به تبع آن، هيأت نظار

: مسألة ولايت فقيه و مسألة اصل دوم متمم قانون. اصل دوم، صرفاً ناظر به كنترل و نظارت بر مصوبات(نه مجلس و) دانسته است.

طبعاً، گسترة بسيار وسيع امور عامه از يك سو و لزوم وجود نظم و سامان و عدم

هرج و مرج در مسائل عمومي از سوي ديگر، اقتضاي تفكيك وظايف در مقام عمل ر ا

دارد و نمي توان ب هصرف تفكيك مسؤوليت ها در مقام عمل، استنتاج نظري نمود؛ چرا

كه مقام عمل، غير از مقام نظر است

ايشان نسبت به ولايت عامة فقيه كاملا روشن است در دورة جمهوري اسلامي،

دخالت هاي مسؤولاني كه در قانون اساسي، شرط فقاهت در آنها لحاظ و شرط شده

است

مسؤوليت تعيين شده، نمي پذيرفتند

مخالف ولايت عامة فقها بوده است؟

. 27 به عنوان نمونه، امام خميني 1 كه ديدگا ه(همچون فقهاي شوراي نگهبان و شوراي قضايي) را در مسائل خارج از. آيا مي توان از اين امر، نتيجه گرفت كه امام خميني،!

159

حاكميت سياسي فقيهان از ديدگاه آخوند خراساني

/ علي رضا جواد زاده

ط

- نسبت كذب

در مقام بيان اينكه مجتهد

خراساني، منكر مشروع  يت زمامداري سياسي فقيه است، يكي از ادلّ ة آخوند، چنين

از اين نظريه

دايركردن حكومت به دست مي آيد و چون همواره بيش از يك فقيه عادل داريم، مداخلة

آنان در امور، موجب هرج و مرج مي شود و شارع هيچ گاه حكم به هرج و مرج

« انديشة سياسي آخوند خراساني » در مقال هاي با عنوان[ولايت فقيه بر امور مسلمانان] مبسوط اليدبودن فقيه در » : عنوان شده است

.(

چنين مطلبي در نوشت ههاي آخوند وجود ندارد و احتمالاً، نويسندة مقاله، اين مطلب

نظري ه هاي

اخذ كرده و به آخوند نسبت داده است

نويسندگان كتابهاي مذكور نيز از اين نكته غفلت كرد هاند كه ولايت فقيه بر امور

جامعه، واجب كفايي است و با عهد هداري يك فقيه به دليل ازبين رفتن موضوع آن از

ديگر فقيهان ساقط مي شود و آنها بايد مانند مردم ديگر مطيع فقيه حاكم باشند

47 : توكليان، 1377 ) « نمي دهد» و « دراسات في ولاية الفقيه و فقه الدولة الاسلامية » را از كتابهايي همچون. « دولت در فقه شيعه.

نويسندة مقاله فوق، يكي ديگر از ادلّه را از نظر آخوند، چنين بيان مي كند

:

فقيه عادل، همچون پيامبر و امامان، معصوم نيست و سپردن جان و مال مردم ب هدست

.(

اين مطلب نيز در نوشته هاي آخوند موجود نيست و از حيث استدلال نيز سطحي است؛

ترجيح حكومت فردي كه اشتباه و فساد آن

مي باشد

»48 - همان: 47 ) « فردي جائزالخطا، نكته اي نيست كه شارع به آن رضايت دهد» يا « انكار ضرورت حكومت » زيرا لازمة آن. « بيشتر است بر حكومت فقيه جامع الشّرائط كه اشتباه آن به مراتب كمتر خواهد بود

نتيجه گيري

با توجه به آنچه ذكر شد، آخوند خراساني در دلالت روايات مورد بحث، نسبت به

عموميت ولايت فقيه، خدشه وارد كرده است

مي پذيرد كه در فرض عدم مشخ صبودن متولي امور عمومي در عصر غيبت، قدر متيقن

از كساني كه تصرفشان در اين حيطه جايز است، فقها هستند

كه آخوند آن را مورد

توصيه مي كند به صورت

. اما دلالت ادلة مذكور را تا اين اندازه. همچنين شاگرد و« تنبيه الامه » صحابي خاص آخوند؛ ميرزاي نائيني نيز در رسالة« به تعليم و تعلّم و تفهيم و تفهم آن » تأييد قرار داده است و

160

سال پانزدهم

/ شمارة دوم

مكرّر، تصرف در امور حسبيه ب همعناي عام را از اختيارات فقها بيان كرده، آن را از

ذكر مي كند

. 28 « قطعيات مذهب »

اما آنچه در برخي تلگرافها و گزارشها آمده است و به ظاهر نشان مي ده د آخوند ،

مخالف حاكميت سياسي فقيهان بوده و مشروعيت دخالت در امور عامه را به مردم داده

است، داراي ايرادات سندي و دلالي م يباشد

.

در راستاي تكميل و جمع بندي مباحث اين نوشتار، بايد به دو نكته توجه داشت

-

نبوده است و هيچ گروهي به اين موضوع ب هعنوان الگويي براي عمل نگاه نمي كرد

:1 چنانكه ذكر شد، در عصر مشروطه، مسألة حاكميت سياسي فقيه، مسألة محوري. 29

مسلماً حاكميت سياسي ،

فقيه نبود؛ بلكه با توجه به قر اين و شواهد بسيار همچون لوايح متحصنين حرم

عبدالعظيم

نظارت علما بر قوانين اساسي و مجلس شورا، جلوگيري از مفاسد ديني و اخلاقي

روزنامه ها و سخنراني ها

نظام مشروطه، ديني و اسلامي باشد؛ نه غربي و مغاير با دين و شريعت

مطالب منتشرة مشروعه خواهان، مطلبي دالّ بر آنكه آنها خواستار تحصيل حاكميت

مستقيم فقها در آن شرايط باشند، نمي بينيم

دارد كه به لحاظ نظري بر ولايت عامة فقها تأكيد مي كنن د؛ اما اين مطالب به عنوان

اشكالي بر نظام مشروطة غربي مطرح مي شد كه پاية مشروعيت خود را بر خواست

مردم قرار مي داد، نه آنكه در مقام عمل در پي كسب حاكميت كامل فقها در آن شرايط

باشند تا به دنبال آن به آخوند و برخي از علماي ديگر، نسبت داده شود كه آنها مفاسد

عملي بر اين خواستة مشروعه خواهان، مترتب دانسته و با آن مخالفت نمو ده اند

-

آنكه خود را درگير و در تقابل شديد با استبداد م يديدند و دغدغة اساسي آنها، برقراري و

استواري نظام مشروطه و مردمي بود، طبعاً گفتارها و نوشته هايشان بيشتر ناظر به مرحلة

عمل بود؛ نه مرحلة نظر و واقع

آنكه جنبة صدوري آن مطالب مسلّم گرفته شود كه به ظاهر نشان دهندة ديدگاه آنان دربارة

مشروعيت تصرفات مردم در حوزة عمومي است را از حيث نظري به آنان نسبت داد

« مشروعه خواهي » مقصود جريان مشروعه خواه نيز از عنوان7 مرادشان تأكيد بر شريعت، حاكميت فقه شيعه در نظام مشروطه،(در) و ... بود. به عبارت ديگر، آنها خواستار آن بودند كه رويكرد. در هيچ يك از. البته برخي سخنان و نوشته ها از آنان وجود.2 علماي مشروطه خواهي چون آخوند خراساني، به ويژه در دورة استبداد صغير، ب هدليل. پس نمي توان برخي مطالب منتسب به ايشان بر فرض.

161

حاكميت سياسي فقيهان از ديدگاه آخوند خراساني

/ علي رضا جواد زاده

يادداشت ها

1.

ملامحمدكاظم خراساني

به عنوان مهمترين موارد، ر.ك: محسن كديور، سياست نامة خراساني: قطعات سياسي در آثار آخوند(صاحب كفايه)؛ محسن دريابيگي (به كوشش )، حيات سياسي، فرهنگي و

مباني فقهي مشروطه خواهي از ديدگاه

هر دو مقاله

» ، اجتماعي آخوند خراساني (مجموعه گفتار)؛ داود فيرحي) در مجموعه مقالات ) « انديشة سياسي آخوند خراساني » و محسن كديور « آخوند خراساني

همايش بررسي مباني فكري و اجتماعي مشروطيت ايران

كوشش ستاد بزرگداشت يكصدمين سالگرد نهضت مشروطيت؛ هفته نامة

20

: بزرگداشت آيت الله محمدكاظم خراساني، بهشهروند امروز ، شمارة 58مرداد 1387 ) (بخشي از اين شماره به صورت ويژه نامه، به ارائة مصاحبه ، مقاله و سخنراني دربارة )

آخوند خراساني اختصاص داده شده است

طباطبايي نيز علاقه مند به ميراث فكري سياسي آخوند خراساني و حوزة نجف در عصر مشروطه

مشروطه بدون عينك ايدئولوژي

). در اين ميان جالب است كه فردي چون دكتر سيدجواد(چرا مفاهيم در سرزمين ما » ، شده است؛ ر.ك: سيدجواد طباطبايي

.121- 120 :

شهروند امروز، شمارة 58 ،«(؟ دوام نمي آورند

2.

از

لايحه

كه آخوند براي احمدشاه فرستاده بود، سخن به ميان آمده و بخشي از محتواي

اندرزنامه

آقاي عبدالحسين مجيدكفايي كه نامه را از مجلة العرفان آورده آن را خطاب به) « الغر ي » محمدعلي شاه ذكر كرده است. اما اين مطلب اشتباه است ؛ زيرا در قسمتي از مجل ة» مجلات فارسي زبان حوزة نجف كه در سال 1328 منتشر م ي ش د) به تناسب مطلب، از« ارشادية تبريكيه(اندرز هشتم و نهم) ذكر شده است. ر.ك: مجلة الغري، مندرج در : موسي نجفي، حوز ة

.

3.

نجف و فلسفة تجدد در ايرا : ن 264 و 265براي آگاهي بيشتر از محتوا و شرح اندرزنامه، ر. ك: مظفر نامدار، رهيافتي بر مباني مكت ب ها و

.195- 174

4.

است

است، ولايت آنها نسبت به امور جزئي شخصي را مورد بررسي و نقد قرار داده است

شخصي را به دو قسم تقسيم مي كند

متعلق به اشخاص مي شود و خود افراد در اين موارد اختيار ندارند

ندارد كه اولويت معصومين

اين موارد ولايت ندارند؛

مسائل حكومتي نيز نيست

قدر متيقن از آيات و روايات، وجوب اطاعت از آنها در خصوص اوامر و نواهي مربوط به

در واقع آخوند، هر چند ولايت در هر دو

قسم را نمي پذيرد، اما عبارت او در قسم اول به گونه اي است كه ديدگاه همة فقها را بيان مي كند، بر

خلاف قسم دوم كه ديدگاه خود او م يباشد

و 191 - جنبش هاي سياسي شيعه در صد سالة اخي : ر 157آخوند خراساني، قبل از بررسي ادلة ولايت عامة فقيه، دربارة ولايت معصومين : بحث كرده. ايشان پس از اينكه بيان مي كند ولايت معصومين نسبت به امور سياسي و حكومتي، مسلم. آخوند، امور: 1- مواردي مانند زوجيت و قرابت كه احكام، به سبب خاص،. از نظر آخوند، هيچ شكي وجود(كه ادلة قرآني و روايي بيانگر آن هستند) در اين موارد نيست و آنها در2- موارد شخصي ديگر كه افراد در آنها داراي اختيار هستند و مربوط به. آخوند ولايت معصومين: در اين موارد داراي اشكال بيان كرده،» : مي نويسدجهت نبوت (احكام الهي) و امامت (اوامر حكومتي) است.

162

سال پانزدهم

/ شمارة دوم

برخي از نويسندگان با اهتمام زياد بر طرح اين بخش از مطالب آخوند صرف نظر از اينكه با ارائة

ترجمة اشتباه از عبارات آخوند، نتوانستند اين دو قسم را تفكيك نمايند

نخستين

معصومين را مطرح كرده است

براي ديدگاه مشهور فقها دربارة محدودة ولايت معصومين و اينكه آخوند با نفي ولايت

اولاً: ديدگاه آخوند در» نفي ولايت معصومين در امور شخصي را در مقابل ديدگاه فقهاي ديگر قرار داده، او را. ثانياً: با به كاربردن واژة « ولايت مقيدة » دانسته اند كه « فقيه امامي« مطلقه »

را نفي كرده است، نظر آخوند را نقطة مقابل

ديدگاه امام خميني قرار داده، گفته اند

آخوند خراساني، حتي براي پيامبر

« ولايت مطلقة بشري » ، معصومين در امور شخصي: امام خميني قائل به ولايت مطلقة فقيه بود؛ در حالي ك ه9 و ائمه: نيز ولايت مطلقه قائل نبود. (ر.ك: محسن كديور،

مجموعه مقالات همايش بررسي مباني فكري و اجتماعي

225

« انديشة سياسي آخوند خراساني »و 247 ؛ همو، سياست نامة خراسان ي، مقدمه، صفحة يازده، دوازده و - مشروطيت ايرا : ن 222

در واقع خلاصه اي از مقال ة انديشه

سياسي آخوند خراساني است

« سياست نامة خراسان ي » نوزده). مقدمة آقاي كديور در كتاب.

دربارة نكتة اول

آخوند با نظر علماي ديگر در بخشي از امور شخصي قابل جمع است و آن اموري است كه ب ه رغم

شخصي بودن، حيث اجتماعي و سياسي پيدا مي كند

خيابان يا تعريض آن

(قراردادن نظر آخوند در مقابل مشهور و بلكه اجماع علماي شيعه) بايد گفت: نظر(مثلاً تخريب منزل شخصي براي كشيدن). به عبارت ديگر، امور را مي توان در چهار قسم تقسيم كرد: 1- اموري
فايلها
05.pdf 602.161 KB
 
امتیاز دهی
 
 

بيشتر
كليه حقوق اين سايت براي دبيرخانه كنگره بزرگداشت آخوند ملا محمد كاظم خراساني محفوظ مي باشد









Guest (PortalGuest)

كنگره آخوند خراساني
مجری سایت : شرکت سیگما