/يكصد سال از وفات تدوينگر علم اصولفقه نوين گذشت/
آخوند خراساني در سنگر مرجعيت، دين را با سياست تلفيق كرد
خبرگزاري فارس: آيتالله محمد كاظم آخوند خراساني، نويسنده كتاب گرانسنگ «كفايةالاصول» هنگامي كه براي مبارزه با متجاوزان روسي قصد ورود به ايران و جهاد را داشت؛ در 21 ذيالحجه 1329 هجري در نجف به مرگ مشكوكي از دنيا رفت.
آيتالله محمد كاظم آخوند خراساني در سال 1255 هجري در شهر مقدس مشهد ديده به جهان گشود و مقدمات علوم را در زادگاه خويش فرا گرفت، سپس به سبزوار رفت و چند ماهي نزد حاج ملاهادي سبزواري فلسفه خواند و پس از آن در رجب 1277 هجري به تهران سفر كرد و از محضر اساتيد وقت استفاده نمود و در ذيالحجه 1278 جهت تكميل اندوختههاي علمي خويش به نجف اشرف هجرت نمود.
در آنجا از محضر بزرگاني همچون شيخ اعظم، مرتضي انصاري و ميرزاي شيرازي و شيخ راضي نجفي استفاده كرده و مدت كوتاهي را هم در سامرا بود تا به دستور ميرزا دوباره به نجف برگشت و به مراحل عالي اجتهاد نايل آمد و در نجف به كار تدريس اشتغال ورزيد تا اينكه رياست علمي و ديني نجف به طور كامل به وي منتهي شد.
وي از علماي بزرگي است كه در زمان خويش به شدت در مسايل سياسي دخالت و مشاركت فعال داشته است، وي از مخالفين اخذ وام مظفرالدين شاه از روسيه تزاري و از بنيانگذاران و پشتيبانان عمده نهضت مشروطيت بوده كه مبارزات دامنهدار او خاصه پس از استبداد صغير از عوامل موثر خلع محمدعلي ميرزا از سلطنت و استقرار مشروطيت بود.
آخوند خراساني به دنبال ورود سربازان روسي به ايران و اشغال آذربايجان و گيلان براي مقابله با متجاوزان دستور جهاد داده و شخصاً قصد آمدن به ايران را داشت كه ناگاه در بيستويكم ذيالحجه 1329 هجري قمري در نجف به مرگي مشكوك از دنيا رفت.
* فعاليتهاي علمي آيتالله آخوند خراساني
برخي از تاليفات علمي مرحوم آخوند خراساني كه مورد استفاده و مراجعه بيشتر است عبارتند از:
1ـ كفايه الاصول
2ـ تعليق بر رسائل و مكاسب
3ـ فوائدالاصول
وي علاوه بر تاليفات علمي فراوان، جهت بالا بردن آگاهي سياسي و فرهنگي مردم به انتشار مجلات «اخوت»، «العلم» و «نجف اشرف» كمك بسيار نمود.
كتاب گرانسنگ و دقيق «كفاية» كه در سالهاي بعد (1321 قمري) تاليف شده و برخي فهم آن را به مثابه ملاك اجتهاد دانستهاند؛ داراي يك مقدمه كه مشتمل بر 13 امر و 8 مقصد و خاتمهاي در مبحث اجتهاد و تقليد ميباشد.
* در تقوا و علم، منقولاً و معقولاً يگانه بود
شيوه آخوند (قدّس سرّه الشريف) در نگارش گزيدهنويسي است، جز نكات مهم، به مطلب ديگري اشاره نميكند و چيزي جز حرفهاي تازهاي كه خود دارد؛ نمينويسد و بيهوده به نقل اقوال و إن قلتهاي بيثمر روي نميآورد.
آيتالله محمد كاظم آخوند خراساني بر مبحث قطع و ظن دوبار حاشيه نوشته و تاريخ ختم اولي تقريباً پيش از ماه رمضان 1291 ق (ص 568) و تاريخ ختم دومي شوال 1302 است و هر دو حاشيه هم موجود است.
وي بر مبحث استصحاب هم دوبار حاشيه نوشته كه تاريخ ختم حاشيه قديم 6 محرم 1294، و تاريخ ختم حاشيه جديد ماه رجب 1305 است، ظاهراً حاشيه برائت و اشتغال و تغيير و تعادل و تراجيح را بيش از يك بار ننوشته است.
مرحوم آخوند خراساني در عمر پربركت خود، شاگردان زيادي پرورش داد كه بسياري از آنها در سنگر مرجعيت و تبليغ دين و مبارزه با ستمگران و قطع ايادي سلطهگر، در موقعيت ممتازي قرار داشتند.
برخي از شاگردان وي عبارتند از:
آيةالله سيدابوالحسن اصفهاني (1284ـ 1365)؛ شيخ ابوالقاسم قمي (ف 1353)؛ شيخ ابوالقاسم ممقاني (1285ـ 1351)؛ سيد ابوالقاسم كاشاني (ف 1381)؛ محمدباقر گلپايگاني؛ شيخ ميرزا آقا تهراني (1365)؛ آيةالله سيد محمدتقي خوانساري (ف 1371)؛ شيخ جعفر محلاتي (1330)؛ سيد جمال الدين گلپايگاني (1295ـ 1375)؛ شيخ محمدجواد بلاغي (1282ـ 1353)؛ سيدحسن قمشهاي مدّرس (1287ـ 1350)؛ حاج آقا حسين بروجردي (1393ـ 1380)، سيد حسن حمامي (1298ـ 1379)؛ سيد حاجآقا حسين قمي (1282ـ 1366)، مرجع مشهور؛ سيد صدرالدين صدر (1299ـ 1273)، شيخ آقا ضياءالدين عراقي (1278ـ 1361)؛ شيخ عبدالكريم حائري (1276ـ 1355)، سيد عبدالله بهبهاني (1256ـ 1328)، از مشروطهگران بزرگ؛ سيد عبدالهادي شيرازي (1305ـ 1382)؛ شيخ محمدعلي شاهآبادي (1293ـ 1369)؛ سيد محمدعلي هبةالدين شهرستاني (1301ـ 1386)؛ آيةالله سيداحمد خوانساري، مرجع عاليقدر؛ شيخ محمدحسين نائيني غروي (1277ـ 1389)، صاحب كتاب معروف «تنبيه الامة و تنزيه الملّة»؛ شيخ محمدحسن آقا بزرگ طهراني (1293ـ 1389)؛ آيةالله شيخ مهدي مازندراني (1342)؛ شيخ مهدي خالصي (1276ـ 1343)؛ آيةاللّه سيد محمود شاهرودي، مرجع تقليد؛ و علماي نامدار ديگر كه تا 2200 تن شماره شدهاند.
استاد شهيد مرتضي مطهري (ره) درباره شخصيت آيتالله آخوند خراساني مينويسد: در تقوا و علم، منقولاً و معقولاً يگانه بود... انديشهاش هماكنون جزو انديشههاي زندهاي است كه در ميان علما و فضلاي حوزههاي درس فقه و اصول مطرح است.
* فعاليتهاي آيتالله آخوند خراساني
اوضاع سياسي و اجتماعي ايران در عصر زعامت آخوند خراساني هم زمان با عصر شاهان قاجار بوده است، متاسفانه در آن اوضاع جهاني و تحولات سياسي، پادشاهان قاجار در كمال بيخبري و زبوني سلطنت ميكردند و سرزمينهاي وسيعي از ايران در جنگ با روسها از دست رفته بود و كشور متحمل قراردادهاي ننگين گلستان و تركمنچاي شده بود.
به همين دليل آيتالله خراساني شاگرد ميرزاي شيرازي بر اساس وظيفه ديني، در سنگر مرجعيت براي دفاع از حقوق مسلمانان و شيعيان وارد فعاليتهاي سياسي گرديد، او پيش از جريان مشروطيت، نقش زيادي در رهبري جامعه داشت و اوضاع ايران را زيرنظر داشت.
وي از رفتار و منش كارگزاران دولت خبر ميگفت و اگر راه خلاف ميپيمودند به گونهاي روشن اتخاذ موضوع مي كرد، از اين رو، نخستين اطلاعيه وي در انتقاد از امينالسلطان به سال 1321 با امضاي سه تن ديگر از علما (شربياني، مامقاني و ميرزا خليل تهراني) صادر شد و سبب بركناري امينالسلطان و گماردن عينالدوله گرديد.
* آيتالله آخوند خراساني وحدت دين با سياست را تبيين كرد
در راستاي اين فعاليتها، مراجع عاليقدر نجف از جمله آيتالله خراساني به حكم نيابت عامهشان از ناحيه مقدسه حضرت ولي عصر (عج) خود را غمخوار مردم مظلوم ايران دانستند و براي قطع دست ظالمان و ستمگران قاجاري دست به مشروطه خواهي زدند تا در پرتو آن از محرومان جامعه اسلامي و دستورات بر زمين مانده شريعت اسلامي دفاع نمايند و در سايه گسترش عدالت، مسلمانان را به قافله تمدن و شكوه علمي اروپا برسانند.
مرحوم آخوند خراساني در نامهاي به يكي از وعاظ طراز اول ايران جناب آقا شيخ محمد سلطان المحققين درباره انگيزه خود از حمايت نهضت مشروطيت ايران چنين بيان داشت: «غرض ما از اين همه زحمت ترقيه حال رعيت و رفع ظلم از آنان و اعانه مظلوم و اغاثه ملهوف و اجراي احكام الهيه ـ عز اسمه ـ و حفظ وقايه بلاد اسلام از تطاول كفار و امر به معروف و نهي از منكر و غيرها از قوانين اسلاميه نافعه للقوم بوده است.»
مرحوم آخوند با اين نگرش ديني، مشروطه را نوعي ساختار نوين سياسي ميدانست كه اهل شرع نيز بايد از ان به عنوان تكيهگاهي براي رسيدن به مقاصد ديني خود از آن سود جويند و به همين دليل تاسيس مشروطيت را از اهم واجبات شمرده چنين فتوا داد: «بذل و جهد در استحكام و استقرار مشروطيت به منزله جهاد در ركاب امام زمان ـ ارواحنا له الفداء ـ و سر مويي مخالفت و مسامحه به منزله خذلان و محاربه با آن حضرت است.»
پس از ماجراهايي كه توسط كشور روسيه و انگلستان بر مردم ايران تحميل شد و اين دو كشور اشغالگر در چپاول منابع ايران گوي سبقت را از يكديگر ربودند و روسيان چون از ترساندن آخوند خراساني و متقاعد ساختن وي مبني بر عدم تحريم كالاهاي خود مايوس شدند، تصميم به شدت عمل و ايجاد رعب و وحشت و تجاوز هرچه بيشتر به حقوق ملت ايران گرفتند و در اين كار انگليسيها را نيز با خود همراه ساختند.
در همين جهت آيتالله آخود خراساني براي مقابله با متجاوزان روسي فرمان جهاد را صادر كردند و خود نيز تصميم گرفت تا در راس ساير علما و به اتفاق آنها، براي تهييج عشاير و ايلات و سركوبي روسيان به ايران بيايد و در همان وقت، تلگرافي به مؤتمن الملك رئيس مجلس شوراي ملي مخابره كرد و آمادگي خود را براي حركت به سوي ايران اعلام داشت.
در پايان بايد متذكر شد آيتالله آخوند خراساني با رويكردي ديني وارد نهضت مشروطيت شد و آن را با معيارهاي اسلامي در مبارزه با ظلم و استبداد و دفاع از حقوق مجروحان و مسايلي نظير اجراي امر به معروف و نهي از منكر سازگار يافت و از روي وظيفه ديني به استقرار آن همت گمارد.
ولي به مرور زمان، پردهها از مقاصد شوم مشروطهگران ملحد بر افتاد و آنها با به جا گذاشتن سابقه زشتي همچون شهادت آيتالله نوري و به قتل رساندن رهبر ديني مشروطه خواهان آيتالله بهبهاني در نوشتهها و اظهارات خود، دستورهاي اسلام را براي اداره جامعه ناكارآمد خوانده، به دستورات اسلام از جمله قصاص اهانت كرده و در اين باره قلم زدند.
مرحوم آخوند به عنوان يك مرجع ديني همچون شهيد شيخ فضلالله نوري خود را موظف ميديد تا در مقابل اين جو ضد ديني ساكت ننشيند.
در همين جهت آيتالله آخود خراساني براي مقابله با متجاوزان روسي فرمان جهاد را صادر كردند و خود نيز تصميم گرفت تا در راس ساير علما و به اتفاق آنها، براي تهييج عشاير و ايلات و سركوبي روسيان به ايران بيايد و در همان وقت، تلگرافي به مؤتمن الملك رئيس مجلس شوراي ملي مخابره كرد و آمادگي خود را براي حركت به سوي ايران اعلام داشت.
ايشان در شب چهارشنبه 21 ذيالحجه الحرام 1329 هنگامي كه بنا داشت فردا صبح عازم ايران شود، بيمار شد و نزديكهاي طلوع آفتاب روحش به جوار رحمت حق پرواز نمود.
------------------------------
نويسنده: آزاده لرستاني
منبع: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8909070700