شنبه 29 ارديبهشت 1403  
اجتماعی
مكتب آخوند خراساني و ارائه الگوي مردم سالاري ديني رسول جعفريان

به مناسبت كنگره آخوند خراساني

آخوند خراساني نجات دهنده مشروطه از دست استبداد، مدافع استقلال ايران، و مؤسس مجلس دوم، داراي نقش محوري در مشروطه در بعد فكري و عملي است.

1 - يك منازعه اي در طول سالهايي كه ما با مفاهيم جديد غربي آشنا شده ايم پديد آمده و آن تصور اختلافي است كه ميان حقوق دين و حقوق ملت وجود دارد. احساس اين است كه گويي عده‌اي بر اين باورند كه در جريان مشروطه، حق دين ضايع شده و بايد با مشروطه درآويزند و گروهي ديگر، مدافع حقوق ملت بوده و مشروطه را به عنوان ابزاري براي حفظ آن دانسته، از آن حمايت مي كنند. ايراداتي كه گروه نخست به اوضاع و احوال مشروطه خواهي دارند اين است كه «دين آسيب ديده»، بنابرين مشروطه بد است. در مقابل كساني هستند كه مدافع مشروطه بوده وآن را وسيله‌اي براي حفظ حقوق ملت مي دانند. اين تفاوت بينش سبب بخش مهمي از اختلافاتي شده است كه ميان عالمان مشروطه خواه و مخالفان آن وجود داشته است.
2 - در بخش دفاع از مشروطه، بايد گفت، غالب علما مدافع مشروطه بودند. دليل آن اين بود كه مشروطه تحولي الزامي براي شرايط آن روز جامعه ايراني بود، و روحانيون نيز به دليل اين كه بخشي از بدنه جامعه بودند، نمي توانستند از اين تحول و حمايت از آن دور بمانند. طيف پيشرو جامعه ايراني كه در عين حال هدايت بخش قابل توجهي از نخبگان و چهره هاي مؤثر جامعه را بر عهده داشت، مدافع مشروطه بود و علما نيز در اين زمينه، با آنان همراهي كردند و حتي در موقع رهبري آن قرار گرفتند. البته مخالفان هم ا زميان روحانيون و جز آنان فراوان بودند. توجيه اين مخالفت هم بود كه به هر حال علما، حافظ سنت‌هاي كهن جامعه بودند و آنان كه بينش سنتي نيرومندتري داشتند، از عدم تغيير وضع به دليل اين كه با تغيير آنها سنت هاي ديني هم تغيير مي كند، دفاع مي كردند.
3 – در حوزه علماي مدافع مشروطه، گل سرسبد آنان آخوند خراساني يك فقيه صاحب نام، مؤلف و مدرسي كه هزاران شاگرد تربيت كرد. اين درست است كه در تهران، سيدين سندين يعني بهبهاني و طباطبائي در رأس نهضت مشروطه بودند، و آن را آغاز و رهبري كردند، اما مشروطه به ويژه به لحاظ فكري و همين طور تحولات گسترده‌اي كه در جريان استبداد صغير و پس از آن مجلس دوم روي داد، به نام آخوند خراساني ثبت شده است. بدون شك بايد آخوند را محور اصلي مشروطه خواهي هم در بعد نظري و هم عملي دانست.
4 - تجربه حضور آخوند در مشروطه، هم فكري است و هم سياسي. طي چهار سال از 1326 تا 1329 آخوند خراساني از نزديك در جريان تحولات ايران قرار داشت و تجربه مهمي در باره اصل نظام مشروطه، مسائل اجرايي آن، انتخابات، منازعات سياسي داخلي تهران، جريانهاي فكري و از هم گسترده‌تر ارتباطات جهاني، نقش دولت هاي خارجي و مسائل حاد سياسي ايران در ارتباط با دولت هاي روس، انگليس و عثماني داشت. اين تجربه جالب در قالب بيانيه‌ها، نامه‌ها و مواضعي است كه مرحوم آخوند در قبال مسائل مختلف داشته و يكي از بي نظيرترين تجربه هاي فكري – سياسي يك مجتهد در حد و مرتبه آخوند خراساني است.
5 ـ آخوند خراساني يك جريان فكري را در اطراف خود پديد آورد كه مي‌توان نام آن را «مكتب آخوند» ناميد. در اين زمينه، از همراهي شماري از مراجع، فضلاي درجه اول مانند ميرزاي نائيني و شماري از طلاب فاضل برخوردار بود. اين جريان البته پيراسته از عيب نبود و افراد مختلفي با درجه هاي مختلف از لحاظ سلامت فكر در ميانشان وجود داشت، اما اين كه اين جريان، يك جريان ممتد، قاطع و تأثير گذار بود، امري مقبول و مشهود است. اين جريان در دوره آخوند خراساني بخش عمده‌اي از نجف را پوشش داده بود و در بلاد ديگر نيز تأثير قابل ملاحظه اي داشت. پس از وي نيز به عنوان يك خط ممتد ادامه يافت. البته يك دهه بعد از انقلاب مشروطه، خط مشروطه خواهي كه تصور مي شد غلبه خواهد كرد، به تدريج از علما فاصله گرفت، چنان كه دو دهه جريان لائيك در ايران سر كار آمد، و همه اينها به معناي شكست مشروطه و غلبه مخالفان معنا شد. نيز به دليل درگذشت آخوند و حضور مرحوم سيد محمد كاظم يزدي در رأس تحولات سياسي در عراق و مبارزه با انگليسي‌ها، اندكي ياد مرحوم آخوند فراموش شد، اما با اين حال شاگردان مرحوم آخوند در نجف و ايران، مكتب وي را ادامه دادند و آثار مكتب آخوند حفظ شد.
6 ـ ماهيت مكتب آخوند خراساني چيست؟ در اين زمينه بايد ادبيات و گفتمان حاكم بر نوشته‌هاي ايشان را مرور كرد. اين ادبيات كه اغلب آن در بيانيه هاي سياسي است كه از سال 1320 تا 1329 صادر شده، بخشي مربوط به شرايط مختلف يا به عبارتي شرايط خاص سياسي است. اصطلاحات نو در اين بيانيه ها فراوان و بسا در مواردي متأثر از شرايط جاري باشد. اما محتواي اين بيانيه ها، نشانگر نوع تفكر آخوند خراساني در مقاله سياست است. اين تفكر، با طرح اسلام سياسي دين و سياست را بهم نزديك كرد. اين نگرش بر آن بود تا اسلام يا به عبارت بهتر قوانين اسلام را مبناي يك دولت قرار دهد. در عين حال، به حقوق مردم وفادار و بر ضد استبداد و در واقع، حركتي آزاديخواهانه بود. در اين تفكر، ميان اين دو پديده، يعني دين و سياست اختلافي مشاهده نمي‌شد و اساسا از نظر او دو امر تفكيك شده نبود. مهم طرح اسلامي بود كه به صورت زنده در حكومت جريان داشت و مي‌توانست به حكومت كمك كند تا استقلال ملت را برابر تجاوز خارجي، قطع دست مستبدين داخلي و تقويت دين و دينداري كمك كند. در اين نگاه، از اين كه «كساني به اسم دينداري يا دولتخواهي در موجبات اضمحلال دين و دولت و از دست دادن مملكت همت»‌ گمارند سخت نكوهش شده است. (روزنامه مجلس، سال دوم، شماره 59، 24 محرم 1326). براي آخوند خراساني مجلس جايي بود كه اساس آن براي «رفع تعديات و اعانة مظلومين» و «رافع و مانع اساس ظلم» بود. در باره اسلاميات نيز، توجه به اين نكته مطرح بود كه مجتهداني در مجلس باشند و در دوره دوم، زير نظر آخوند اين اتفاق افتاد. اساس مشروطه، دفاع از مردم برابر حكومت بود، اما از نظر آخوند، دين هم بايد به طور همه جانبه در آن ورود مي‌يافت.
7 ـ در بيانيه هاي آخوند، جداي از آنچه به مسائل سياسي روز بر مي‌گردد، تمامي آنچه را كه مي توان از آن به عنوان يك «مكتب سياسي» ياد كرد، و بخشي از آن حتي ارائه نظريه در باره تأسيس بانك، تقويت ارتش، قانون نظام، تقويت مدارس و تربيت نيرو و جز اينهاست، مي‌توان در آن ملاحظه كرد. شگفت آن كه آخوند به وزير عدليه مي‌نويسد «اول امر كه بشارت قيام جناب مستطاب‌عالي به مقام منيع وزارت جليله عدليه رسيده بود خيلي مسرور و اميدواري‎هاي كامل به اصلاحات آن دايره كه از اهم تكاليف داخله است، حاصل بود. مخصوصاً هم مقرر داشتم جناب مستطاب شريعتمدار صفوۀ‌المجتهدين عظام ركن‎الاسلام آقاي ميرزاي ناييني - دامت بركاته- اصول و امهات وظايف لازمه را به جناب مستطاب اجل من باب التذكر نوشتند؛ بشارت الحاح و اصلاح كلي اين شعبه مهمه مملكتداري را انتظار داشتم». (آخوند خراساني به روايت اسناد، سند 112) وقتي در تهران انتشار يافت كه علماي نجف تأكيد بر تأسيس بانك ملي و مدارس و مكاتب جديد دارند، و آنگاه كه ترديد‌هايي در اين باره مطرح شد، از آخوند و ساير علماي نجف پرسش كردند. پاسخ اين بود كه «همچنين حكم به وجوب كفايي تعليم مشق نظامي، و تأسيس مكاتب و احداث بانك ملي» شده است. (حبل المتين، سال 15، ش 39، سوم ربيع الثاني 1326).
8 ـ شواهد زيادي وجود دارد كه مكتب آخوند در سياسي كردن نجف نقش محوري و اساسي داشت و سبب شد تا فضاي نجف در قبال مسائل جهان اسلام بازتر و فعالتر و به ويژه در سمت و سوي وحدت با ساير مسلمانان پيش برود. ادبياتي كه پس از مشروطه در نجف در حول و حوش تحولات سياسي در جهان اسلام پديد آمد، نشان از آن دارد كه مفاهيم و كليد واژه‌هاي پديد آمده در مكتب سياسي نجف (محصولي از آخوند خراساني و همراهانش)‌ نفوذي كامل در ادبيات دوره بعد پديد آورد. سياسي ماندن نجف با ويژگي‌هاي مكتب آخوند، در حوالي سالهاي 1328 تا 1345 ق در تعدادي رساله سياسي كه در نجف به همت ميرزا مهدي پسر آخوند خراساني منتشر شد، كاملا آشكار مي‌شود. در مجموعه‌اي از اين بيانيه‌ها كه تازگي از آن روزگار انتشار يافته (نسخه شناسي، دفتر نهم، كتابخانه مرعشي، ص 448 به بعد) روي مبارزه با آشفتگي‌هاي سياسي و اقتصادي در ايران و كشورهاي اسلامي و به ويژه وحدت اسلامي سخت تكيه شده است. در بيشتر اين نوشته‌ها كه از يك تا چندين صفحه است، باني نشر ميرزا مهدي فرزند مرحوم آخوند خراساني است. در يك لايحه كه چاپ آن سال 1328ق است، آمده است: لايحه اي است از جناب مستطاب ثقه الاسلام آشيخ موسي مجتهد نوري حسب الامر حضرت مسطاب ثقه الاسلام آقاي آميرزا مهدي آيت الله زاده خراساني به طبع رسيد. در آغاز بيانيه بعدي آمده است: «لايحه اي است كه جناب شيخ شريف صالح افندي كه يكي از علماي محترم تونس مي باشند در باب لزوم اتحاد اسلامي به لسان عربي طبع و نشر نموده، چون عام المنفعه بود از جناب شريعتمدار آقا سيد عبدالله مجتهد كه يكي از اعضاي هيئت محترم علميه مي باشند درخواست كردم كه به فارسي ترجمه كنند. ... الاحقر مهدي ابن آيت الله الخراساني (همان، ص 454). باز لايحه بعدي هم همين طور و با همين مضامين كه به دستور آيت الله زاده خراساني – مهدي منتشر شده است ( 465). اين نمونه ها نشانگر آن است كه مكتب سياسي آخوند در نجف امتداد يافت. در اين موارد، انديشه هاي موجود در اين مكتب آن مقداري كه جنبه واقع بينانه داشته باشد، به تدريج، حتي مورد پذيرش مخالفان نيز قرار مي‌گيرد. لايحه اخير دقيقا بحث پيشرفت و پسرفت ملتها و علل آن است. به عنوان نخستين علت پيشرفت روي «تحصيل علم»‌تكيه شده است كه ملل مترقيه، از طريق اجباري كردن تعليم آن را وارد جامعه خود كرده اند. «رعايت حال ضعفاي ملت»‌ عامل دوم ترقي است. عامل سوم «زيادتي ثروت و كثرت صنايع» است. در اين جا روي آموزه هاي اسلام براي توسعه زراعت و تجارت و صنعت تأكيد و نمونه‌هايي ارائه شده است (ص 467). عامل چهارم «حفظ حقوق آحاد ملت از هجمات اعادي و توسعه نفوذ و اعلاي كلمه آنهاست». در اينجا عامل تسلط كفار «سلاطين هواپرست» و مشغوليت آنان «به عيش و نوش و اغفال مسلمين»‌ مربوط شده است.
9 ـ شاگردان آخوند خراساني در قم نيز در شكل گيري مكتب سياسي قم فعال بودند. شيخ عبدالكريم حائري و دو تن از مراجع ثلاث جانشين وي، از شاگردان مرحوم آخوند خراساني بودند. مرحوم حائري بيشتر از نظر فكري تحت تأثير انديشه هاي آخوند بود، اما مرحوم سيد محمد تقي خوانساري و سيد صدرالدين صدر، از لحاظ سياسي هم متأثر از آن مكتب بودند. شور و شعفي كه در مرحوم آيت الله خوانساري در حمايت از جريان هاي سياسي ـ مذهبي وجود داشت، يادآور فضاي سياسي نجف است. «اسلام سياسي» برآمده از مكتب سياسي آخوند بود كه البته تلاش مي كرد از تعصب مذهبي دور بماند، هرچند حاضر به پذيرش انحراف در دينداري نبود.
10 ـ نبايد غفلت كرد كه مكتب آخوند روي مفهوم «اجانب» و تسلط آنان تأكيد ويژه‌اي داشت و به هيچ روي، بي‌توجه به اين بخش كه در مكتب ميرزا شيرازي و داستان تنباكو نهايت اهميت را داشت، نبود. تأكيدات مؤكد وي در بيشتر بيانيه ها در نفي سلطه خارجي حاكي از آن است كه گفتمان مقابله با سلطه اجانب كه از سالهاي پيش در ادبيات سياسي ايران وارد شده بود، همچنان در بيانيه‌ها و نوشته‌هاي سياسي مرحوم آخوند موج مي‌زد. تلاش وي براي تأسيس بانك ملي باز براي استحكام بخشي به اقتصاد ملي برابر تسلط بيگانگان بود كه نماينده اين تسلط، بانكهاي آنان در ايران بود. اين تأكيد را براي اين عرض مي كنم كه برخي تصور مي‌كنند به صرف اين كه انديشه آخوند روي حقوق ملت است، گويي كاري به اجانب نداشته است در حالي كه گفتمان غالب بر نوشته هاي سياسي آخوند همزمان تأكيد بر حقوق ملت، و مخالفت با تسلط اجانب براي حفظ حقوق ملت بر اساس آموزه هاي اسلام و دين حنيف است.
http://al-athar.ir/(S(dmt2kb454w4bs5id5uh0oe55))/ShowArticle.aspx?ID=707

 
امتیاز دهی
 
 

بيشتر
كليه حقوق اين سايت براي دبيرخانه كنگره بزرگداشت آخوند ملا محمد كاظم خراساني محفوظ مي باشد









Guest (PortalGuest)

كنگره آخوند خراساني
مجری سایت : شرکت سیگما