728 x 90

خطر سلبریتی‌ها با ترویج «مسئولیت اجتماعی» خنثی می‌شود

روابط عمومی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام

گرایش به شهرت در اکثر مردم وجود دارد؛ در صحبت با هر کدام از مردم جامعه، خواهید شنید که فرد تمایل دارد در زمینه تخصصی خود از مشاهیر کشور و جهان شود.

حال اگر تصور کنیم که این رشد در زمینه مورد نظر حاصل شد، یعنی فرد در زمینه بازیگری، رشته تخصصی ورزشی، حرفه نانوایی، نجاری یا کشاورزی به عالی‌ترین مرتبه در کشور یا جهان دست پیدا کرد، چگونه باید به او نگریست؟

متأسفانه در سال‌های گذشته متخصصان رشته‌های مختلف در زمینه‌ای خاص به شهرت می‌رسند اما بعد از آنکه مورد توجه مردم قرار گرفتند، سعی می‌کنند در جنبه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مردم را هدایت و رهبری کنند، این رشد یک جانبه در رشته‌ای تخصصی که رهبری همه‌جانبه مردم جامعه به دنبال دارد، آسیب‌هایی برای جامعه ما در پی خواهد داشت.
حجت‌الاسلام والمسلمین کریم خان‌محمدی، جامعه‌شناس حوزوی در گفت‌وگویی که با خبرنگار خبرگزاری رسا داشته است، این رشد را کاریکاتوری توصیف می‌کند و تأثیرگذاری این افراد در جامعه را خطرناک می‌داند؛ متن این گفت‌وگو در زیر می‌آید
.

تعریف شما از مشاهیر جامعه چیست؟ از دوران قدیم تا اکنون چه تغییری در مشاهیر جامعه ایران انجام شده است؟

مشاهیر و گروه‌های مرجع یا شمن از قدیم الایام وجود داشته‌اند و حتی در جوامع بسیار سنتی و قدیمی نیز به این افراد گرایش داشته‌اند؛ مردم قدسم شمن را انسان‌هایی واسطه بین مردم و خدا می‌دانستند و معتقد بودند که برخی از ویژگی‌های خاصی برخوردارند که می‌توانند با خداوند ارتباط داشته باشند. وقتی جوامع سنتی مقداری پیشرفت کرد، مراجعه به دانشمندان و علما جای آن مشاهیر را گرفت؛ آن‌ها گرایش داشتند که انسان‌های شاخص را مرجع خود قرار دهند.

در جوامع سنتی و قدیم، مشهور شدن یا به اصطلاح امروزی سلبریتی شدن، دو ویژگی داشت؛ نخست اینکه سخت بود، هر کسی نمی‌توانست به این مقام برسد، انسان‌های بسیار شاخص و شخصیت‌های عظیم می‌توانستند به این مرحله برسند؛ دوم اینکه این مشاهیر به سختی می‌توانستند جهانی و ملی شوند؛ بیشتر در حد روستا، شهر یا حداکثر استان خود مشهور بودند؛ افرادی که در هر سطح مشهور می‌شدند، به واقع شایستگی این شهرت را داشتند.

در دوران مدرن به دلیل به هم خوردن تناسبات عده‌ای بر حسب یک اتفاق مشهور یا به اصطلاح سلبریتی می‌شوند و در اکثر موارد شخصیت متناسب با آن شهرت را ندارند؛ به عنوان مثال جوانی هنرپیشه اگر در یک سریال بازی خوبی داشته باشد سلبریتی می‌شود؛ اگر یک فوتبالیست موفقیت تخصص خود را داشته باشد سلبریتی می‌شود و مردم به خاطر گرایش به گروه‌های مرجع، او را مشهورتر می‌کنند.

این در حالی است که این فرد فقط توپ زدن بلد است، یا فقط هنرپیشه‌ای است که می‌تواند جلوی دوربین نقش بازی کند، اما در سایر عرصه‌ها و ابعاد رشد شخصیتی ندارد.

بنابراین سلبریتی شدن در دوران معاصر به خاطر رشد رسانه‌ها یک شخصیت کاریکاتوری ایجاد می‌کند، یعنی مردم به یک شخص گرایش دارند، او را مقبول می‌دانند، اما این فرد تنها یک نقش مثبت بازی کرده است؛ به خاطر آن تداعی مثبتی که در ذهن انسان‌ها ایجاد می‌شود، آن شخصیت را والا می‌پندارند و حتی اگر در خیابان او را ببینند، برای مثال می‌پندارند که او شخصیت حضرت یوسف را دارد.

این در حالی است که این فرد هیچ رشد دیگری نداشته است؛ در بعضی موارد ممکن است که یک آدمی کم سواد و احساسی باشد که بر حسب ویژگی‌ها و مختصات جهان مدرن و رسانه‌ای امروز مشهور شده است؛ این خودش آفت آفرین است.

بازی کردن شخصیت‌های مقدس شاید چنین اشتباهی را در ذهن افراد به وجود بیاورد، اما یک فوتبالیست چطور به این مرحله می‌رسد؛ از طرفی افرادی هم هستند که به واقع در تخصص خود متخصص هستند، شاید به واقع هم مشهور باشند، برای مثال خواننده‌ای دهه‌های متعدد کار خوانندگی خود را به بهترین نحو انجام داده است؛ شاید از لحاظ فنی سرآمد جهان باشد، اما چطور است که مردم از این خواننده حرف‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی را قبول می‌کنند؟

یک گرایش به شهرت در روان انسان وجود دارد؛ یکی از نیازهای اساسی روانی انسان‌ها که روانشناسان هم به آن اشاره کرده‌اند «خود شکوفایی» و «رسیدن به شهرت» است؛ البته این مسأله لزوماً منفی نیست؛ حضرت ابراهیم (ع) می‌فرماید «اذکرنی فی العالمین» یعنی خدایا مرا در دنیا و آخرت یاد کن و مشهور بفرما؛ این گرایش در همه انسان‌ها وجود دارد.

همه استعدادهای انسان‌های عادی به صورت متعادل رشد پیدا می‌کند، اما اگر یکی از ابعاد انسان تقویت شود، در همان بعد معروف و مشهور می‌شود؛ بنابراین سلبریتی‌ها ممکن است که برای هر زحمتی حتی گرسنگی آماده شوند، اما فقط در بعد تخصص خود مشهور شوند؛ این شهرت خطر آفرین است.

این آدم به حوزه فوتبال اکتفا نمی‌کند، بلکه در عرصه اقتصاد هم حرف می‌زند؛ در عرصه سیاست هم حرف می‌زند؛ بنابراین آدم‌های مشهور ما، هر کسی که باشد باید تخصص‌گرایی را آموزش ببینند؛ در بسیاری از موارد این آدم‌ها بد نیستند، اما آموزش ندیده‌اند، فکر می‌کنند که در هر عرصه‌ای می‌توانند حرف بزنند.

گاهی گرایش به شهرت خطرات عظیمی دارد؛ گاهی امنیت یک کشور را به خطر می‌اندازد؛ هرچند چند روز بعد عذرخواهی می‌کنند و شاید به واقع قصد بدی نداشته باشند؛ اما در اصل این اشتباه به خاطر رشد کاریکاتوری او است؛ فقط در یک عرصه متخصص است؛ حالا یا هنرمند، بازیگر یا فوتبالیست تنها در عرصه تخصص خود رشد کرده است، این شهرت باعث می‌شود در همه عرصه‌ها دخالت کند و این خطر آفرین است.

البته حرف شنوی مردم از افراد مشهور هم مشوقی برای آن‌ها است؛ اگر انسان یک فردی را دوست داشته باشد در بقیه موارد هم از او حرف شنوی دارد؛ در آموزه‌های اسلامی هم داریم که «حب خداوند متعال و اهل بیت عصمت و طهارت عبادت است»، این گزاره نیز بر همین اساس استوار است که دوست داشتن خداوند و ائمه اطهار(ع) باعث حرف‌شنوی از ایشان می‌شود، البته تنها مرجعی که شایستگی حرف‌شنوی بی‌چون و چرای مردم را دارد معصومان هستند.

عقلانیت جامعه باید رشد پیدا کند یعنی به این عقلانیت برسد که هر حرفی را از هر کسی قبول نکند. ممکن است یک نفر در عرصه‌ای، هنرپیشه مشهوری باشد، خواننده متخصص و معروف هم باشد، چهل سال هم سابقه داشته باشد، این آدم در حوزه هنر خوانندگی مرجعیت دارد، آن هم نه همه هنرها، بلکه تنها در حوزه هنر خوانندگی؛ این آدم حق ندارد که در همه عرصه‌ها نظریه‌پردازی کند و مخاطب هم باید به این عقلانیت برسد که از این فرد فقط در حوزه تخصص خودش حرف‌شنوی داشته باشد، نه در عرصه سیاست، نه در عرصه فرهنگ و نه در عرصه دین.

متأسفانه گاهی سلبریتی‌ها در حوزه‌های تخصصی دینی هم دخالت می‌کنند و حرف می‌زنند؛ البته ما با آزادی بیان مخالف نیستیم، اما پذیرش «مسئولیت اجتماعی» شرط اظهار نظر کردن در عرصه‌های مختلف است. مسئولیت اجتماعی یعنی فرد باید بتواند از حرف خود در حوزه‌ای که سخن می‌گوید «دفاع تئوریک» کند؛ آقا یا خانم سلبریتی، هنرپیشه چگونه به خود اجازه می‌دهد که در تخصصی‌ترین موضوع و در موضوعی که کاملاً با احساسات میلیون‌ها انسان عجین شده است اظهار نظر کند؟ آیا بهتر نبود که احتیاط می‌کرد؟

اگر انسان مقداری احتیاط کند و در حوزه خودش صحبت کند، لازم نیست که مدام عذرخواهی کند که مایه شرمساری برای خودش و دردسر برای جامعه خواهد بود. مردم هم نباید هر حرفی را از هر کسی بپذیرند، باید تخصص‌گرایی ترویج شود، یعنی هر کس در حوزه تخصص خودش حرف بزند.

مرجعیت مسائل دینی در جامعه باید مراجع و علمای دین و روحانیان باشند؛ حتی مداحان اهل بیت هم حق دخالت در این حوزه را ندارند؛ یک مداح باید مداحی خود را بگوید، اما تحلیل و اینطور موارد مختص روحانیان و مورخان است. کسانی که در تاریخ و علوم دینی کار کرده‌اند.

من هم به عنوان روحانی نباید در زمینه غیر تخصصی خودم صحبت کنم؛ اگر در حوزه اقتصاد یا هنر، تخصصی ندارم، نباید صحبت کنم، البته اگر کار تخصصی کرده باشم می‌توانم در وجه کلان فقه هنر حرف داشته باشم.

رابطه عقلانیت اجتماعی و پیروی مردم از سلبریتی‌ها در زمینه‌های مختلف یک رابطه معکوس است؟

تخصص من عقلانیت است، حتی پایان نامه دکتری من هم در حوزه «عقلانیت وحیانی و عقلانیت ارتباطی» بود؛ متأسفانه جامعه ما با عقلانیت کمی فاصله دارد؛ این جامعه احساسی است؛ البته خیلی از جامعه‌شناسان معتقد هستند که انسان‌ها بر اساس عقلانیت تصمیم نمی‌گیرند و بر توده آن‌ها احساسات غلبه دارد.

یکی از معیارهای سبک زندگی یا لایف استایل این است که مردم چگونه زندگی و عمل می‌کنند؛ چگونه فکر کردن و فرهنگ اصلی آن‌ها ملاک نیست؛ ملاک تصمیم‌گیری توده مردم در دوراهی‌ها است؛ این سبک زندگی مردم می‌شود؛ ما می‌بینیم مردم احساسی عمل می‌کنند و این احساسی بودن زمینه را برای موج سواری افراد سودجو باز می‌کند. نگاه مثبت به سلبریتی‌ها و حرف‌شنوی از آن‌ها نشان از احساسی بودن جامعه است.

رسالت جامعه‌شناسان، روحانیان، دانشگاهیان و فرهیختگان این است که سواد ارتباطی و رسانه‌ای مردم را بالا ببرند. سواد رسانه‌ای این است که اعتبار حرف یک رسانه را تشخیص دهیم؛ چقدر باید به این مرجع یا منبع اعتماد کنیم؛ چقدر باید به این گفته‌ها اعتنا کنیم؟ ما باید پیام سره را از ناسره و خوب را از پیام بد تشخیص دهیم؛ بنابراین مخاطب ما باید از حالت انفعال به وضعیت فعال برسد.

جهانی شدن تلویزیون حدود چهل سال به طول انجامید، ولی موبایل به دلیل سرعت تکنولوژی طی دو سال جهانی شد؛ اما این ورود تکنولوژی با کالچرال لک همراه است، یعنی تکنولوژی ورود کرده اما فرهنگ آن جا نیافتاده است.

درباره سلبریتی‌ها هم وضع به این منوال است، ارتباطات بسیار سریع رشد کرده است، مردم یک دفعه با قشری به نام سلبریتی مواجه شده‌اند، اما فرهنگ برخورد با این قشر را نمی‌دانند؛ به ویژه سلیبریتی‌هایی که بر حسب یک اتفاق مشهور می‌شوند که این‌ها بسیار خطر آفرین‌تر هستند؛ یعنی این آدم اعتماد به نفس کاذب و شهرتی تو خالی پیدا می‌کند.

بنا به همین شهرت تو خالی، در همه عرصه‌ها نظر می‌دهد، پس از آن واکنش‌های مثبت را می‌بیند و از لایک‌ها لذت می‌برد، و این روند را ادامه می‌دهد؛ همین فرآیند، این فرد را مدام به سمت حرف‌های سخیف و بی بنیان سوق می‌دهد، ادامه این فرآیند باعث سطحی شدن جامعه می‌شود.

البته این فرآیند موقت است، جامعه رشد پیدا می‌کند و بعد از مدتی که این فرآیند رشد پیدا می‌کند، مردم می‌فهمند که نباید به حرف هر کسی گوش دهند؛ مرجعیت‌های کلان پیدا می‌شود.

پیشنهادی را سال‌ها پیش داشتم که در حوزه تشیع و مرجعیت دینی باید مراجع معتبر ایجاد کنیم، سایت‌هایی که از سوی حوزه باشد، بگویند که نظر اسلام و تشیع و دیدگاه معتبر آن در این سایت است.

در جامعه مدرن با مه اطلاعات مواجه هستیم، یعنی همه اطلاعات می‌آید، کنترلی نیست و توان کنترل هم وجود ندارد؛ البته بنده وجود کنترل را قبول ندارم بلکه به مقتضای این فضا باید مراجع معتبر ایجاد کنیم، مراجع معتبر یعنی سایت‌های معتبری که مردم خواسته‌اند.

اطلاع‌رسانی و واکنش سریع باید وجود داشته باشد؛ اگر یک سلبریتی حرفی می‌زند و یک اتفاقی در جامعه می‌افتد، باید طرف‌های مقابل هم واکنش سریع ایجاد کنند.

متأسفانه در بعضی موارد که شایعه‌ای را می‌پراکنند، مراجع معتبر زود واکنش نشان نمی‌دهند، چند روز بعد می‌بینیم که تکذیب کردند، در حالی که جامعه مدرن خیلی سریع است؛ قوه قضائیه ما باید مرکزی داشته باشد، این مرکز باید سریع واکنش نشان دهد؛ اگر بخواهد دو روز بعد تکذیب کند این شایعه همه جا را گرفته است.

برخی می‌گویند در سال‌های آینده جناح‌های مختلف بدون اینکه بخواهند از خودشان هزینه کنند با استفاده از سلبریتی‌ها به اهداف خود می‌رسند؛ آیا این گفته را قبول دارید؟

ما باید نظریه مسئولیت اجتماعی را در جامعه ترویج کنیم، به این معنا که نمی‌توانیم قبل از اینکه کسی حرف زده باشد آن را کنترل و محدود کنیم، این منافی آزادی بیان است؛ ولی ما باید به همگان این را تفهیم کنیم که پس از بیان هم آزاد هستید، مشروط بر اینکه آن حرفی که زدید و بیانی که داشتید، منطبق با عقل و شریعت باشد و بتوانید از آن گفته خودتان به صورت عقلانی و در چارچوب شریعت دفاع کنید.

به تعبیر دیگر اگر بهتان زده و ترویج کذب کرده باشید باید پاسخگو باشید؛ گاهی اوقات فرد حرفی می‌زند و می‌گوید که حالا حرفمان را بزنیم و رأیمان را بگیریم، دروغ هم باشد مهم نیست؛ در صورتی که همه پس از بیان سخن خود باید مسئولیت آن را بپذیرند.

هر کس بخواهد رسانه‌ای داشته باشد لازم نیست که مجوز بگیرد بلکه باید ثبت شود؛ مشخص باشد که چه کسی چه حرفی را زده است و مسئولیت این حرف با فردی است که این مطلب را بارگذاری می‌کند.

مجوز به این معنی است که اگر من اجازه ندادم شما نمی‌توانی رسانه داشته باشی؛ من اصلاً طرفدار مجوز نیستم، بلکه می‌گویم هر کس می‌خواهد رسانه‌ای داشته باشد، حتی می‌خواهد کانالی بزند، باید به صورت شفاف به جایی اعلام کند که این کانال با این مطلب برای من است؛ نمی‌شود من هر حرفی بزنم و جامعه را با خطر مواجه کنم، یا آبروی اشخاص و افراد را ببرم. نمی‌شود کسانی که با آبروی مردم بازی می‌کنند را رها کنیم.

از آزادی بیان هم صحبت کردید و به شرط مسئولیت اجتماعی از آن حمایت کردید؛ اما در جامعه با صحبت‌های غیر عقلانی، سخیف و غیر تخصصی مردم و رسانه‌ها چگونه باید برخورد کنند؟

همه بویژه بویژه اقشار فرهنگی، فرهیخته و سلبریتی باید آموزش ببینند که در قبال سخنان خود پاسخگو باشند؛ یا در حمایت از جناح‌های مختلف خود را ارزان نفروشند، این یک مسأله مهم است که آدم‌ها خودشان شخصیت داشته باشند، بالاخره هر کسی کرامت نفس پیدا کند.

باید ضمن آموزش دادن به این افراد، عزت و کرامت نفس را آموزش دهیم؛ این نیازمند نهادینه شدن و آموزش و گفتمان‌سازی دارد، با جبر و اجبار این کار انجام نمی‌شود.

متأسفانه جناح‌های مختلف از احساسات و سلبریتی‌ها استفاده می‌کنند؛ جناح‌های سیاسی هم نباید به این اقشار خیلی اعتماد کنند؛ البته سلبریتی‌ها به صورت فردی می‌توانند از هر جناح سیاسی حمایت کنند و آزاد هستند، اما اینکه این‌ها را مستمسک و دستاویز قرار دهیم یک نوع استفاده سوء است و همه جناح‌ها باید در این زمینه جانب احتیاط را رعایت کنند.

 
امتیاز دهی
 
 

فصلنامهعلوم سیاسی فصلنامهتاریخ اسلام فصلنامهآیین حکمت فصلنامهفرهنگ پژوهش
خانه | بازگشت | حريم خصوصي كاربران |
Guest (PortalGuest)

دانشگاه باقرالعلوم (عليه السلام)
مجری سایت : شرکت سیگما