728 x 90

برگزاری جلسه دفاعیه رساله دکتری آقای سید حمید میرخندان

عنوان رساله: بررسی انتقادی مبانی فلسفی نظریات بازنمایی در مطالعات فیلم از منظر آموزه های اسلامی

 
 
 
به گزارش روابط عمومی دانشگاه باقرالعلوم (ع) جلسه دفاعیه رساله جناب آقای سید حمید میرخندان  مورخ ۹۶/6/30 با  عنوان " بررسی انتقادی مبانی فلسفی نظریات بازنمایی در مطالعات فیلم از منظر آموزه های اسلامی"در اتاق دفاعیه دانشگاه باقرالعلوم (ع) برگزار گردید. متن چکیده دفاعیه به شرح ذیل می باشد.
چکیده:
نظریه‌های فیلم از مبانی‌ای فلسفی متأثر بوده‌اند. استخراج مبانی فلسفی این نظریه‌ها و بررسی انتقادی آن‌ها از منظر آموزه‌های اسلامی و کاوش درباره امتداد نقدها در آن نظریه‌ها راه را برای نظریه‌پردازی دینی در زمینه بازنمایی فیلم هموار می‌کند. برای این منظور روش تحلیل کیفی محتوای جهت‌دار در منابع مختلف مکتوب و متون تصویری انتخاب می‌شود. بررسی تحلیلی دو نظریه واقع‌گرایی بازن و کراکوئر نشان می‌دهد که آن دو در زمینه ابهام و عدم تعین معنایی واقعیت متأثر از پدیدارشناسی هستند؛ این که ذات یا امر فراپدیداری در برابر پدیدار گشودگی معنایی دارد. پیامد این مبنا در نظریه آنان نفی هر گونه دیدگاه پیشینی در فیلم بود. در حالی که بنا بر تحلیلی که در فلسفه اسلامی درباره علم حضوری ارائه شده منشأ تمامی علم‌های انسان علم حضوری است و برای همین علم کاشفیت از واقع دارد و انسان به واقعیت معنا اعطا نمی‌کند. دو نظریه واقع‌گرا همچنین به نفی موجبیت علّی در انسان و جهان اذعان داشتند که این مبنا در نظریه بازن در دیدگاه‌های مونیه و سارتر ریشه داشت. پیامد این دیدگاه تجویز اتفاقی بودن رویدادها در فیلم بود. در حالی که نظام علّی ضروری در هستی و انسان بر خلاف تلقی سارتر ساخته آگاهی و ذهن نبوده، امری واقعی است؛ و وجود نظام علّی بر خلاف تلقی مونیه و سارتر با آزادی انسان منافاتی ندارد. هر یک از دو نظریه بازن و کراکوئر مبانی خاص به خود را نیز داشتند. نظریه واقع‌گرایی بازن از دیدگاه تقدم وجود انسان بر ماهیت در اگزیستانسیالیسم ژان پل سارتر متأثر بود و هستی سینما، یعنی بازتولید واقعیت را بر ماهیت (وجوه زیبایی شناختی) آن مقدم می‌دانست. در حالی که با پذیرش تنها آگاهی و آزادی برای انسان ماهیتی در نظر گرفته شده که او را از موجودات دیگر متمایز می‌کند و این با آزادی انسان تنافی ندارد. نزد بازن زمان فیلم مانند زمان در واقعیت آن‌گونه که سارتر تحلیل می‌کرد متعلق به درک هستی آگاهی (هستی لنفسه) از زمان و امری درونی بود. در حالی که زمان امری وجودی و واقعی است نه روانی و درونی. کراکوئر اما متأثر از مکتب فرانکفورت معتقد بود عقل ابزاری، علم و ایدئولوژی دچار انتزاع هستند. او متأثر از زیمل و هوسرل بازگشت به زندگی و مفهوم زیست‌جهان را راه‌گشا می‌دانست. از نظر کراکوئر فیلم می‌توانست و می‌بایست زندگی روزمره و زیست‌جهان را بازنمایی کند. نقدی که بر تمامی این مبانی وارد است درافتادن در ورطه نسبیت معرفت‌شناختی است. پس از نقد مبانی فلسفی نظریه‌های واقع‌گرایی و غایتی که برای هنر در نظر می‌گرفتند زمینه برای طرح نظریه‌ای بدیل آماده می‌شود. در تلقی اسلامی مفهوم حقیقت به معنای امر موجود و دارای ثبوت عنوان جامعی است که هم ساحت هست‌ها (معرفت‌شناختی، هستی‌شناختی و انسان‌شناختی) و هم ساحت بایدها و نبایدها (اخلاقی، حقوقی و فقهی) را شامل می‌شود. هنر از جمله فیلم بازنمایی حقیقت می‌تواند کرد. بنا بر نظریه حقیقت‌گرایی مباحث شکلی فیلم در حوزه روایت، ژانر و سبک هم متفاوت می‌گردد و شکل‌ها و ساختارهای مختلف به خودی خود ارزش‌گذارانه نیستند و برای بازنمایی حقیقت توجیه زیبایی‌شناختی دارند.
واژگان کلیدی: نظریه فیلم، فلسفه فیلم، بازنمایی، واقع‌گرایی، حقیقت‌گرایی
 
 
دانشجو: سید حمید میرخندان
 
 
امتیاز دهی
 
 

فصلنامهعلوم سیاسی فصلنامهتاریخ اسلام فصلنامهآیین حکمت فصلنامهفرهنگ پژوهش
خانه | بازگشت | حريم خصوصي كاربران |
Guest (PortalGuest)

دانشگاه باقرالعلوم (عليه السلام)
مجری سایت : شرکت سیگما