دوشنبه 17 ارديبهشت 1403  
مشروطه دوم
حكايت حمله روس به ايران در 1329ق
 يكي از حوادث مهم در دوسال و نيم ايام مشروطه دوم(يعني از اواسط سال 1327 قمري تا اواخر 1329) فعاليتهاي چند ماهه آخوند در اواخر عمر ايشان كه تجاوز بيگانگان و تعرض آنها به ايران و بلاد اسلامي رخ مي دهد است آخوند با نامه ها و تلگرافهاي فراوان به ايرانيان داخل و خارج كشور و مسلمانان جهان آنها را براي مبارزه با اجانب فرا مي خواند. هدفِ اول و اول هدف هم همان دفع اجنبي و وجوب جهاد بوده است چنانكه در نامه اي به مسلمانان هندوستان مي نگارد:« عموم مسلمانان هندوستان، هجوم روس به ايران و ايطاليا به طرابلس غرب، اسباب رفتن ديانت اسلاميه و اضمحلال شريعت و قرآن است بر تمام امت اسلامي، لاز م واجب است كه اجتماعها نموده و از دولت متبوعه خودشان رفع اين تعديات روس و ايطالي را بر مسلمين جدا و متحدا بخواهند، و تا رفع اين تعديات از مسلمين نشود آسايش و استقرار را بر خود حرام دانند و اين حركت اسلامي به منزله جهاد في سبيل الله مثل مجاهدين بدر و حنين است» قسمتي از نوشته آخوند به مجلس است: « جناب مؤتمن الملك رئيس مجلس شوراي ملي، حكم جهاد و دفاع به عموم مسلمين ايران و غيره داده شد...البته مبادرت در اعلان آن فرموده و داعيان هم در جناح حركت هستيم بعون الله تعالي»

اين امر در پي مداخلات روس در امور ايران و تجاوزات روسيان رو سياه- كه با پشتيباني مخفي انگليس ابليس منش هم صورت مي پذيرفت- علماي نجف و در راس آنها خراساني تصميم به حركت به سوي ايران مي گيرند. برخي گفته اند كه مرحوم آخوند از مشروطه خواهي دست كشيده اند و حركت او به سوي ايران براي ساقط كردن مشروطه بوده است ولي اين كلامي بي پا و سخني بي جاست. هدف اولي آخوند دفع تجاوز روس ها بود و البته منافاتي با تصميم بر برخي مفاسد كه به اسم مشروطه درست شده بود ندارد. اين مطلب از تلگرافهاي اخوند و باقي علما كاملا هويداست و نفي آن ناشي از بي اطلاعي است.مثلا قسمتي از نوشته آخوند به مجلس اين است: « جناب مؤتمن الملك رئيس مجلس شوراي ملي، حكم جهاد و دفاع به عموم مسلمين ايران و غيره داده شد...البته مبادرت در اعلان آن فرموده و داعيان هم در جناح حركت هستيم بعون الله تعالي» اگر آخوند بر ضد مشروطه باشد –با توجه به اينكه مجلس از اركان حكومت مشروطيتي است- ديگر مكاتبه يا مخابره با مجلس چه معنا دارد؟ علما آماه حركت هستند كه دست اجل، آخوند خراساني اصلي ترين رهبر مشروطه را كه طبق تصريح برخي بواسطه مسموم شدن توسط اغيار فوت كرده است از دست مشروطه خواهان بيرون مي برد.
اما علما از حركت باز نمي ايستند و به سمت كاظمين حركت مي كنند و به علت برخي امور چند ماه در آنجا مي مانند
. از تلگرافهاي آنها در اينجا مطالب فراواني استنباط مي شود كه از جمله آن مطالب نفي كناره گيري نائيني و مازندراني از مشروطه خواهي است و اين تهمت به اين دو ناصحيح است. در سال 1330 قمري اصلي ترين رهبر مشروطه ملا عبدالله مازندراني است كه ايشان هم عاقبت به سوي دوستان از دست رفته اش پرواز كرده و كمر مشروطه خواهان واقعي خم مي شود.
در قضيه التيماتوم روس باز مشاهده مي كنيم چه در خارج ايران و چه در داخل ايران از جمله در مجلس، اصلي ترين مدافعان مملكت علما هستند. حتي رضايت مرحوم مدرس با قبول التيماتوم با اين قيد همراه است كه مسئوليتش به عهده مشروطه خواه نمايان باشد نه اينكه مانند قضيه علما در زمان فتحعلي شاه احمق، كه علماي شيعه خود در جهاد عليه كفار شركت كردند ولي بر اثر ناداني شاه و بي لياقتي عده اي از سپاهيان، ايران در ظاهر شكست خورد مغرضانه علت شكست را برگردن علما بيندازند.
در جدال هجومروس وجهاد علما عليه اين كشور طاغي منحوس،مرحوم سيد كاظم يزدي هم اگر چه حاضر به حركت به علما به سوي ايران نمي شود ولي در اصل هدف حركت كه لزوه جهاد با كفره و دفع آنهاست با آخوند خراساني و ديگر علما هم داستان است و در نامه هايي به صورت جداگانه يا به همراه آخوند خراساني و ديگر علما مردم را به دفاع و جهاد ترغيب مي نمايد.
پس از بسته شدن مجلس دوم مشروطه وارد دوران جديدي مي شود و ديگر آن روح قبلي را در كالبد خود نمي بيند ولي در عين حال امثال شهيد مدرس با رشادت تمام براي اصلاح ايران تلاش مي كنند و عاقبت هم خون خود را در اين راه مي دهند.غرض ما از ذكر اين چند مطلب اين بود كه بايستي در مشروطه نقش اصلي و اصيل علما را به ديده انصاف نگريست و بيان كرد. برخي افراد با توجه به منجر شدن مشروطه به حكومت پهلوي، به اصل مشروطه با ديد منفي مي نگرند در حالي كه اگر چنين باشد پس اسلام هم دين خوبي نبايد باشد چون نيم قرن پس از حضرت رسول (عليه و آله السلام)، وضع اسلام به جايي رسيد كه گفتن آن دل ها را به درد آورده و اشك ها را سرازير مي كند. مشروطه ذاتا امر مستحسن و ارزشمندي بود. هدف علما هم از طرفداري از مشروطه جلوگيري از فساد شديد مملكت و از دست رفتن خاك ايران و زائل شدن دين الهي بود. آنها در كار خود خوب عمل كردند و استبداد چند هزار ساله را براي اولين بار به گونه شديدي در هم شكستند . اما بر عهده بازماندگان و اخلاف است كه بتوانند به وظيفه واقعي خود عمل كنند.
ختم كلام را جمله اي از امام خميني- سلام الله عليه- به نقل از صحيفه نور قرار مي دهم در اينكه مشروطه را علما ايجاد كرده اند: « در مشروطه...چند ملا در نجف و چند معمم و ملا در تهران اساس استبداد و حكومت خودكامه اي كه در آن وقت بود ، آن را به هم زدند و مشروطه را مستقر كردند»
 
امتیاز دهی
 
 

بيشتر
كليه حقوق اين سايت براي دبيرخانه كنگره بزرگداشت آخوند ملا محمد كاظم خراساني محفوظ مي باشد









Guest (PortalGuest)

كنگره آخوند خراساني
مجری سایت : شرکت سیگما