يكشنبه 9 ارديبهشت 1403  
هم رزمان
شيخ الشريعة اصفهاني

آية الله شيخ الشريعة اصفهاني

منابع مقاله:

فقهاي نامدار شيعه ، عقيقي بخشايشي ؛

(متولد1266-متوفي 1339 ه.ق)

از مرزداران فقه و فقاهت و حماسه داران علوم آل محمد(ص)سخن مي گوييم.

آنان حلقه هاي ارتباط بندگان با خداي متعال،و واسطه ها و عوامل فيض رباني و الهي هستند.آنان كه عمرهاي خويش را در راه آشنا ساختن مردم با احكام از حلال و حرام ومباح و مكروه صرف مي كنند و خود الگو و مظهر تربيتهاي احكام الهي مي گردند و آيتي از آيات الهي.

ولادت و رشد و نماي او:

استاد فقهاي معاصر و مرجع تقليد عصر،ميرزا فتح الله فرزند محمد جواد نمازي شيرازي،معروف به «شيخ الشريعة اصفهاني نجفي »،در 12 ماه ربيع الاول سال 1266ه.ق در اصفهان،در يك خانواده علم و دانش و فقه و فقاهت متولد گرديد و تحصيلات ابتدايي را در همان شهر از اساتيدي مانند:شيخ جواد خراساني،مولي حيدر علي اصفهاني،ملا احمد سبزواري، شيخ محمد صادق تنكابني و شيخ محمد تقي اصفهاني فرا گرفت.سپس در راه پي گيري تحصيلات و كسب فيض از انوار امامت،به مشهدهجرت كرد.مدتي در آن آستان قدس رضوي اقامت گزيد،سپس به موطن اصلي خودبازگشت و به تحصيل و تدريس اشتغال ورزيد و درس و بحثهاي او مورد اعجاب وشگفت همدوره ها و اساتيد قرار گرفت.ولي حوزه اصفهان آن روز،نتوانست نيازروحي او را اشباع كند،ناچار پس از مدتي اقامت در اصفهان،در سال 1295،به حوزه نجف(حوزه علميه بزرگ اسلام)مهاجرت نمود و زانوي ادب را به عنوان كسب معلومات بيشتر پيش اساتيد عظام آن حوزه به زمين زد،و شب و روز در پي فراگيري علوم اسلامي تلاش و جهد به خرج داد و از محضر بزرگاني مانند:عالم ورع وپرهيزكار،حاج ميرزا حبيب الله رشتي و شيخ محمد حسين كاظمي و ديگر بزرگان واساطين فقه و فقاهت،كسب علم نمود تا به مقام عالي اجتهاد نايل آمد.

سفر حج:

او در سال 1313 ه.ق به قصد انجام مناسك حج و زيارت قبر رسول اكرم(ص)به مكه و مدينه مشرف شد.پس از ازگشت به تاليف و تصنيف و تدريس اشتغال ورزيد،به حدي كه درس او يكي از حوزه هاي بزرگ و پرجمعيت حوزه علميه نجف گرديد كه صدها دانشجو و طالب علم را در بر مي گرفت و افرادي كه به شرح حال وي،پرداخته اند،عموما اتفاق نظر دارند كه او صدها تن از شاگردان فقه و اصول را تربيت،ورجال نامي اسلامي را تحويل جامعه داد.

امتيازات شيخ شريعت:

شخصيت مورد ترجمه ما با داشتن اطلاعات و معلومات وسيع،و با داشتن حافظه قوي و سرشار،در فراگيري علوم مختلف و متنوع،معروف و ممتاز بود.

او تنها به فقه و اصول(رشته اختصاصي خود)نمي پرداخت،بلكه در كنار تبحردر آن دو،به كلام،عقايد،فلسفه،تفسير،ادبيات، رياضيات،طب و...نيز پرداخته بود،به حدي كه در هر كدام از اين رشته ها كتاب يا رساله اي تاليف نموده بود.

او در علم تفسير كتاب «قرائت مالك و ملك »و اختلاف آراء در آن موضوع رانگاشت،آن چنان كه در حديث،«القول الصراح »را تدوين نمود كه دقت نظر او را دراحاطه به مسائل علم حديث مي رساند،به حدي كه شاگرد بزرگوارش مرحوم حاج آقابزرگ تهراني در كتاب «مصفي المقال »مي نويسد:«او پس از استاد بزرگوار ما،شيخ نوري،عالم ترين و داناترين استاد در علم حديث و رجال بوده كه درك كرده ام.»او به موازات تبحر در علوم اختصاصي خويش،به طب و رياضيات نيز پرداخته بود.برخي از بزرگان گفته اند هنگامي كه در حال مريضي،يكي از پزشكان به بالين سر او آمد،با اودر مورد مرض خود از كتاب قانون ابن سينا مطلبي بيان داشت.پزشك معالج تصوركرد كه او مبحث خاصي را مورد مطالعه قرار داده است،ولي با تشريح و توضيح بيشترمعلوم گرديد كه او اغلب ابواب كتاب قانون را مورد مطالعه قرار داده است و احاطه كامل به مباحث و فصول آن دارد.

صاحب كتاب اعيان الشيعه درباره او گويد:

«او در فنون فلسفه قديم،حكمت الهي،كلام،درايه،و شناخت اقوال و آراء ومقالات ديگران عالم و متبحر بود.» (1)

تاليفات او:

تاليفات و كتابهاي بازمانده از دانشمندان،بهترين نمايانگر معلومات و دانشهاي آنان مي باشند،از اين رو مرحوم شيخ شريعت نيز كتابها و تاليفات گرانبهايي به يادگارگذارده است كه هر كدام نشانگر تبحر و وسعت اطلاعات او در علوم اسلامي است كه از آن ميان مي توان اسامي كتابهاي زير را آورد:

1-انارة الحالك في قرائة ملك و مالك

2-ارث الزوجة من ثمن العقار

3-صيانة الابانة عن وصمة الرطانه

4-افاضة التقدير في احكام العصير(مطبوع در قم،1370)

5-قاعدة لا ضرر

6-قاعدة طهارت

7-قاعدة الواحد البسيط

8-رساله اي در متمم كر

9-رساله اي در جلود سباع

و كتابها و رساله هاي ديگر كه بالغ بر 15 جلد مي گردد.

شاگردان او:

حوزه درسي او يكي از حوزه هاي پربركت از نظر تربيت شاگردان دانشمند بود وصدها تن از عاشقان علم و تشنگان معرفت در حوزه درس فقه و اصول او شركت مي جستند كه از آن جمع مي توان:

1-آية الله سيد محمد حجت كوه كمري(مؤسس مدرسه حجتيه قم)

2-آية الله سيد صدر الدين صدر

3-آية الله سيد محمد تقي خوانساري

اين سه فقيه بزرگوار،زعماي حوزه علميه قم در دوران فترت پس از رحلت آية الله حائري و تشريف فرمايي آية الله بروجردي به حوزه علميه قم مي باشند و خدمات بس ارزنده اي در آن موقعيت حساس حوزه انجام داده اند.روحشان شاد باد.

4-آية الله شيخ محمد حسين سبحاني تبريزي خياباني(م 1392)را نام برد.

مرجعيت او:

شهرت علمي و فضيلت و تقواي او در محافل علمي نجف و اصفهان،مردم مسلمان را واداشت كه در مسائل دين از او تقليد نمايند.پس از فوت استاد بزرگوارش مرحوم ميرزا محمد تقي شيرازي،مردم به او مراجعه كردند.در اثناء مرجعيت او بود كه انقلاب عراق شروع گرديد.او همراه ديگر علماء اسلام بر ضد استعمار بريتانيا شركت جست و در اثناء سفر به مرض سخت سينه درد ابتلاء پيدا كرد و زمين گير گرديد،به حدي كه روز به روز بر شدت مرض او افزوده مي گشت.تا اينكه در سال 1339 ه.ق در ماه ربيع الثاني به فيض لقاء پروردگار خود شتافت و در صحن غروي،در يكي ازغرفه هاي شرقي آن مدفون گرديد.

رحمة الله عليه رحمة واسعه

پي نوشت:

1- مطالبي كه در مورد اين مرد بزرگ فقه و فقاهت گذشت،اجمالي بود از آنچه كه تفصيل آن را مي توان دركتابهاي:اعيان الشيعه،ج 42،ص 257- معارف رجال،ج 2،ص 154- احسن الوديعة،ج 1،ص 171- علاء ساجدين،ص 122- مصفي المقال، ص 193- ريحانة الادب،ج 3،ص 206- الاعلام،ج 5،ص 332- معجم المؤلفين،ج 8،ص 52- الذريعه- و پيشگفتار سيد احمد حسيني اشكوري بر كتب نخبة الازهار في احكام الخيار،ص 13 تاليف آية الله شيخ محمد حسين سبحاني(ره)والد استاد سبحاني،مطالعه نمود.

 
امتیاز دهی
 
 

بيشتر
كليه حقوق اين سايت براي دبيرخانه كنگره بزرگداشت آخوند ملا محمد كاظم خراساني محفوظ مي باشد









Guest (PortalGuest)

كنگره آخوند خراساني
مجری سایت : شرکت سیگما