سه‌شنبه 1 خرداد 1403  
گفتگو با نویسندگان موسوعه
مصاحبه سوم(دوم كنگره)

نوشته زير خلاصه جلسه دوم مصاحبه كنگره آخوند خراساني با نوه مكرم مرحوم محقق خراساني است. چون برخي مطالب مصاحبه قرار است جاهاي ديگر چاپ شود فعلا تلخيص مقاله را در اينجا گذاشته و بعدها متن كامل مقاله را در اينجا قرار خواهيم داد.
افراد حاضر در مصاحبه: حضرت حجت الاسلام و المسلمين ميرزا عبدالرضا كفايي خراساني/ جناب حجت الاسلام و المسلمين استاد صاحبي شاهرودي/ حجت الاسلام علي عابد نيشابوري/ جناب آقاي فهيمي(فيلمبردار محترم)/ و بنده ي حقير : نجفي
قم - بهمن 89 ش

.............
ابتدا 3 مطلب توسط حاج آقاي كفايي مطرح مي شود:
اول-تاريخ دقيق رحلت آخوند خراساني: مرحوم آخوند خراساني در بين الطلوعين روز سه شنبه 20 ذي حجه 1329 قمري مصادف با 21 آذر ماه 1290 شمسي و 12 دسامبر 1911 ميلادي در شهر نجف وفات كردند و خبر رحلت ايشان همان روز از طريق خط تلگراف بغداد – استانبول به تهران مخابره شد. قبل از غروب آفتاب همان روز هم مرحوم محقق خراساني را در حرم مطهر علوي دفن كردند و بر جسد ايشان مرحوم شيخ عبدالله مازندراني- تنها شخصيت بازمانده از آيات ثلاث مشروطه خواه نجف- نماز خواندند. تاريخ وفات آخوند را ادبا و شعرايي چند به تاريخ ابجد در آورده اند كه يكي اين است: هدم والله اركان الهدي كه طبق حروف ابجد كه معادل 1329 است.
دوم...
سوم- ...
نجفي: در مورد تحصيلات آخوند در مشهد مطلبي در ذهن داريد؟
كفايي: آخوند خراساني در سن 11 سالگي يعني در 1266 ق در مشهد شروع به تحصيل علوم ديني مي كند و بالطبع مقدمات و سطوح را در مشهد مي بيند. يكي از مدارسي كه ايشان در آنجا درس خوانده اند مدرسه سليمانيه يا سليمان خان مشهد است.يكي از كتبي كه در دوره مقدمات در علم منطق خوانده مي شده حاشيه مشهور ملا عبدالله بر تهذيب المنطق تفتازاني است. آخوند خراساني اين كتاب را درس گرفته و با هم دوره اي هاي خود مباحثه هم مي كرده اند. يك نكته در مورد مرحوم آخوند مورد اتفاق همه تذكره نويسان و ارباب علم تاريخ و تراجم الرجال است و آن رسايي بيان و قدرت زياد در تبيين مطلب و بلندي غير گوش خراش صوت و به اصطلاح جهوري الصوت بودن ايشان است. مرحوم آيت الله ابوالقاسم بلخي از علماي بنام و مشهور متاخر حوزه مشهد براي بنده نقل كردند كه اين حسن بيان و شيوايي گفتار در تمام خاندان آخوند خراساني وجود داشته است( و ما هم همين مطلب را بعينه در مورد ميرزا عبدالرضا كفايي ديديم -عابد-فهيمي-نجفي).منتها اين خصلت در مورد مرحوم آخوند تجلي تام و بروز تمامي داشته است. مرحوم سيد محمد حسن قوچاني كمشهور به آقا نجفي قوچاني در كتاب سياخت شرق نوشته است كه استاد ما آخوند خراساني مطالب بسيار دقيق را در الفاظ اندك به قدري روشن بيان مي كردند كه ابتدايي ترين طلبه ها هم درس را به راحتي تلقي و فهم مي كرده است و اين از شبه محالات است كه شخصي مطلب غامض را با بيان كوتاه، به صورت شيوا بيان كند(اين تعبير آقا نجفي بود).آخوند خراساني بر اين خصلت ِ– به تعبير مرحوم قوچاني- شبه محال اقتدار تمام داشته اند و همين باعث شده كه درس ايشان كارخانه مجتهد سازي شود؛ چون دشواري در فهم مطلب و بيان از جانب استاد نداشته اند.قوچاني در همانجا قياسي بين درسي كه نزد سيد محمد باقر درچه اي در اصفهان خوانده با درس آخوند مي كند كه درس مرحوم درچه اي را كه دو بار هم تكرار مي شده سه بار مي شنيديم ولي نمي فهميديم.
در زمينه همين حسن بيان نوشته اند كه مرحوم آخوند خراساني وقتي درحوزه مشهد  درس حاشيه ملا عبدالله را مي خوانده اند به همراه دو شاگرد ديگر در درس استادي صبح ها شركت مي كرده اند.بعد از ظهر همان روز درس همان روز را در حوزه تقرير مي كردند و 15 نفر در درس آخوند شركت مي كرده اند و اين كثرت تلاميذ در همين نوجواني حاكي از حسن بيان و قدرت بالاي تقرير آخوند خراساني است.
نجفي: نزد شيعه در علوم معقول وقتي لفظ "آخوند" به صورت مطلق و بي قرينه ذكر مي گردد مراد مرحوم ملا صدراي شيرازي است و در علوم منقول همين اطلاق  آخوند منصرف به جناب آخوند خراساني است. در زمينه همين لفظ داستاني كه حاكي از حضور آخوند در درس آخوند اردكاني و نقل مطالب آن جلسه در درس شيخ انصاري است نقل كرده اند.آيا اين مطلب صحيح است؟
كفايي: نخير اين درست نيست. اولا مرحوم اردكاني به فاضل اردكاني خوانده شده و به فاضل مشهور هستند نه آخوند اردكاني. ثانيا تمام روحانيون خاندان آخوند خراساني از چند قرن قبل و از همان هرات به آخوند مشهور بوده اند .مثلا آخوند ملا حسن.آخوند ملا حسين و...بوده اند. چنانكه والد فقيد مرحوم آخوند خراساني هم به آخوند ملا حسين واعظ هروي مشهور و معروف است؛ و اين لقب آخوند خراساني به سبب انتساب به اين خاندان است. در اصل اشتقاق كلمه آخوند هم بين لغويون اختلاف اقوال وجود دارد كه در اينجا لزومي به ذكر آنها نيست. آن داستان حضور در درس فاضل اردكاني هم بنده اصلا از مرحوم پدرم نشنيدم.اولين مرتبه اي كه شنيدم مرحوم آخوند طرف مباحثه با اساتيدش بوده در درس سيد علي شوشتري است .  شوشتري وارث علمي شيخ انصاري است و آخوند خراساني از اركان درس و مستشكلين عمده بحث اوست.آخوند مي فرمود در زمان شيخ ما فكر مي كرديم از جهات وارستگي اوست كه شيخ در درس اخلاقش زندگي مي كند ؛ولي پس از رحلت شيخ كه درس منقول سيد دائر شد؛ ديديم سيد علي شوشتري در علم هم درياي مواجي است. سيد به آخوند احترام بسيار مي نهاد و توصيه خاص او كه قبلا گفته شد باعث رشد عجيب آخوند در علوم شد.
نجفي: آخوند خراساني در درس اخلاق سيد علي شوشتري و نيز در دروس منقول شيخ انصاري، هم درس ملا حسينقلي همداني بوده است. مرحوم همداني وصي اخلاقي مرحوم شوشتري است. مرحوم مرعشي نجفي از حضور آخوند در درس ملا حسينقلي همداني خبر مي دهد. آيا اين درست است؟
كفايي: بنده نشنيده ام.البته يك مطلب هست و آن احترام زياد مرحوم آخوند خراساني نسبت به ملا حسينقلي همداني است. حتي نقل است وقتي در سال 1311 ق مرحوم ملا حسينقلي همداني رحلت كردند در مجلس ختم ايشان مرحوم آخوند خراساني هم شركت داشتند. خطيب مجلس درباره ايشان چنانكه بايد داد سخن نداد. آخوند خراساني همانجا كه نشسته بود برخاسته و فصل مشبعي در باب فضايل و مقامات مرحوم همداني فرمايش هايي داشته و فهماندند كه بايد از اينگونه افراد بيشتر از اين مقدار اندك تعريف شود.حضورمرحوم آخوند در درس ايشان ظاهرا نبايد اساس معتبري داشته باشد يا لااقل بنده نشنيده ام.
نجفي: در هر حال آقا مرعشي نجفي اين را در الاجازه الكبيره نوشته اند.درباره هم بحث ها و هم حجره اي هاي مرحوم آخوند هم مطلبي مي فرماييد؟
كفايي: آخوند خراساني در تهران هم حجره اي شيخ عبدالرسول مازندراني بوده اند. شخصيتي كه بعدها از مشاهير علمي تهران مي شود. اما اينكه علت نزول مرحوم آخوند در حجره ايشان به واسطه شابقه آشنايي قبلي [ مثلا به زيارت مشهد آمدن شيخ عبدالرسول] بوده يا بداهتا آشنا شده اند اطلاعي نداريم. در نجف هم طرف مباحثه ايشان مرحوم آبت الله آقا رضا همداني صاحب كتاب ارزشمند مصباح الفقيه بوده اند. البته با شخصيت هاي بسيار برجسته ديگري چونان سيد محمد اصفهاني مشهور به فشاركي، ميرزا محمد تقي شيرازي مشهور به ميرزاي دوم،آقا سيد كاظم يزدي و سيد اسماعيل صدر عاملي اصفهاني آشنايي و ارتباط داشته اند ولي طرف عمده بحث ايشان همان مرحوم آقا رضا همداني-اعلي الله مقامه- است.
نجفي: آقا سيد يونش اردبيلي- از شاگردان مرحوم آخوند- داستاني را نقل مي كنند كه از آن بر مي آيد مرحوم حجت الاسلام ملا قربانعلي زنجاني هم مدتي هم بحث آخوند خراساني در درس شيخ انصاري بوده اند.
كفايي: هم درس بوده اند. هم بحث نبوده اند.
نجفي: اگر اجازه بفرماييد وارد بحث تاليفات مرحوم آخوند شويم.
كفايي: ...
نجفي: مرحوم آخوند حواشي بر ابانه المختار شيخ الشريعه اصفهاني هم دارند.
كفايي: حواشي بر چند رساله فقهي دارند.  مهمترين آنها حاشيه بر نجاه العباد صاحب جواهر است كه شيخ انصاري و ميرزاي شيرازي- دو استاد آخوند- هم بر اين رساله حواشي دارند. نكته اي را كه محققين بايد مد نظر داشته باشند اين است كه هر گاه شيخ اعظم حاشيه بر نظر صاحب جواهر دارد و آخوند ساكت مانده و حاشيه ندارند به معناي هم راهي با شيخ در آن فتواست و هر گاه ميرزاي شيرازي هم بعد از شيخ حاشيه دارند و آخوند نسبت به حواشي ميرزا ساكت هستند نظرشان همان نظر ميرزاست. البته مرحوم آخوند بر مناسك صاحب جواهر الكلام هم حاشيه دارند كه دست نويس مانده و چاپ نشده است. علاوه بر اين بر جامع عباسي مرحوم شيخ بهاء الدين عاملي هم حواشي دارند و چنانكه گفته شد بر نخبه المسائل شيخ ابراهيم كلباسي اصفهاني هم حاشيه نوشته اند كه اين اولين رساله محشي ايشان است. بعد اقدام به نوشتن رساله عمليه به نام ذخيره العباد ليوم المعاد نموده و بعدها ميرزا محمد تقي شيرازي و علامه غروي اصفهاني مشهور به كمپاني و مرحوم سيد ابوالحسن اصفهاني هم همين رساله را به عنوان رساله علميه خود حاشيه زده اند. در بين متاخرين هم مرحوم سيد محمود شاهرودي و شاگردشان مرحوم شيخ محمد تقي بهجت اين رساله آخوند را با حاشيه خود به عنوان رساله علميه منتشر كرده اند.
نجفي: با تشكر از توضيحات شما؛ در مورد كفايه الاصول يك نكته ديگر هم هست و آن اينكه احتمالا و چه بسا مظنونا در عالم اسلام هيچ كتابي در علم اصول به اندازه كفايه به خود شرح و حاشيه و تعليقه نديده است. در مورد تعدد اينها در خاطر جناب عالي مطلبي وجود دارد؟
كفايي: در حدود 20 سال قبل يكي از فضلا بيش از يكصد و پنجاه شرح و حاشيه بر كفايه را در جايي جمع آوري و ذكر كرده بود. البته پس از آن تاريخ هم شروح ديگري نوشته شده از جمله آن چه در خاطرم هست يكي شرح مرحوم آيت الله مروج جزايري است و ديگري شرح آل راضي كه اخيرا چاپ شده است.
نجفي: ظاهرا مرحوم صالحي مازندراني هم شرحي بر اين كتاب نوشته اند. در مورد بهترين شرح كفايه چه؟
كفايي: مرحوم پدر بنده نهايه الدرايه كه شرح مرحوم غروي اصفهاني مشهور به كمپاني باشد را بهترين شرح مي دانستند.
نجفي:مرحوم شيخ علي قوچاني هم شرح محكمي بر اين كتاب نوشته اند.
كفايي: مرحوم شيخ علي قوچاني در شرح خود به توضيح كلمات مرحوم آخوند و شرح و بسط مطالب مفايه  به بهترين وجه پرداخته اند؛ ولي مرحوم كمپاني كه از زبده ترين شاگردان آقا حساب مي شود خود داراي مبنا و مكتب اصولي است. لابد استحضار داريد كه ستن از شاگردان مرحوم آخوند داراي مكتب اصولي بوده اند؛ ميرزاي ناييني، آقا ضياء الدين عراقي و مرحوم شيخ محمد حسين غروي اصفهاني كمپاني.
اين اعلام ثلاثه علاوه بر تلقي مطالب پيشينيان خود صاحب نظر در اصول بوده اند و در نوشته ها هم همين مكتب شخصي را در كنار مطالب قدما بيان كرده اد ولي شيخ علي قوچاني مطالب آخوند را تببين وتشريح فرموده است. از آقاي آقا سيد محمد باقر سلطاني(ره) نقل شده كه ايشان شرح مرحوم سلطان العلماء اراكي را توصيه مي فرموده اند. سلطان از شاگردان مرحوم آخوند و شرح او از اهم شروح كفايه است كه نسبتا متروك مي باشد. سلطان العلما در شرح خود به اشكالات اعلام  تلاميذ مرحوم آخوند بر مطالب كفايه و رد آنها بخصوص رد اشكالات مرحوم نائيني نظر دارد.شرح سلطان هم انصافا تحقيقي و دقيق نگاشته شده است و سالها قبل در اراك چاپ شده است.
( استاد صاحبي در اينجا به بحث ما پيوستند؛ ورود؛ سلام و مصافحه و احوال پرسي)
آقاي صاحبي: يكي از مسائلي كه گاهي مطرح مي شود قدرت و احاطه مرحوم آخوند بر مسائل فلسفي است. آخوند مدتي در سبزوار اقامت داشته اند- كه البته شايد قابل اثبات نباشد- و همچنين در تهران هم از مرحوم جلوه و ملا حسن خويي استفاده برده است. اما اينها فرصت هاي محدودي بوده است و سوال در اين است كه اولا آيا كسي در اين مدت هاي كوتاه مي تواند مطالب مفصل فلسفي را صحيحا درك كند و ثانيا در جاهايي كه مرحوم آخوند در تصانيف خود متعرض مباحث فلسفي شده اند چه مقدار احاطه مرحوم آخوند بر معقول فهميده مي شود؟
كفايي: از مرحوم والدم مكررا شنيدم كه مرحوم آخوند مي فرموده من معقول را فقط در تهران خوانده ام. توقف در سبزوار صحيح نيست و ايشان در سبزوار درنگي كوتاه داشته و فقط يك جلسه از درس ملا هادي سبزواري صاحب منظومه را درك كرده و جمله اي هم مرحوم حاجي درباره آينده آخوند فرموده كه در كتب ثبت است؛{ذكر داستان تهران و .....تكراري}
لذا حضور سه ماه در سبزوار صحيح نيست.به علاوه با توجه به روحيه علم جويي مرحوم آخوند بعيد است كه آخوند فقط سه ماه در حوزه درس پربار حاجي شركت كند و اين درس و ولع علمي شديد مرحوم آخوند اقتضاي درنگ بيش از سه ماهه را دارد. لذا به دو دليل 1) تصريح خود مرحوم اخوند خراساني؛ و 2)خصوصيات علم جويي آخوند اين داستان توقف چند ماهه در سبزوار غلط است. اما حوزه تهران به علت اتمام زاد سفر و از روي اضطرار بوده و الا آخوند به شوق نجف و شيخ انصاري عزم سفر از موطن خود را داشته است.
آخوند در تهران از شعبان 1277 تا صفر 79 در درس معقول ملا حسن خويي شركت مي كند؛ اما در مورد تتلمذ نزد جلوه با اينكه در موقع حضور آخوند در تهران جلوه هم چند سالي از آمدنش مي گذرد ولي دليل قطعي بر اثبات و دليل يقيني بر سلب تلمذ آخوند پيش حكيم جلوه نداريم و "مرگي در نور" براي اولين بار اين را نقل كرده است. مرحوم آشتياني البته در مقدمه شواهد الربوبيه از اساتيد آخوند فقط ملا حسن خويي را ذكر مي كند.
اما ميزان تسلط مرحوم آخوند بر فلسفه؛ پوشيده و مستور نيست كه كه براي استعداد آماده اي مثل ذهن تيز آخوند، اختصاص كامل وقت يك سال و نيمه خود به معقول و نرفتن به دروس منقول زمان كمي براي فلسفه فهمي نيست. در ضمن مرحوم آخوند پس از فراغ تحصيلات منقول در نجف يعني از سال 1290 ق كه تدريس را شروع مي كند؛ يك درس خارج فقه صبحها در مسجد هندي؛ يك درس خارج اصول شبها بعد از نماز مغرب و عشا در مسجد طوسي، و يك درس معقول كه تدريس خارج فلسفه بنابر كتاب اسفار بوده عصرها در منزل خود داشته اند. آخوند در اين زمان 35 سالگي را پشت سر گذاشته و در اين سن توانايي تدريس اسفار را داشته و عده اي از اعلام كه بعدها از مشاهير تشيع شدند مثل عارف ناسك آيت الله سيد احمد كربلايي از شاگردان معقول آخوند در اين زمان هستند.كربلايي  در فقه و اصول هم شاگرد آخوند است. مرحوم آخوند در ميانسالي تدريس اسفار را ترك گفته و به جاي آن درس فقه دوم خود را براي برگزيده شاگردان خود در همان وقت و در منزل خود برقرار مي كند و آقا نجفي قوچاني هم در سياحت شرق به اين مجلس فقه دوم اشاره دارد.
از اين جهت تمحض در معقول و نبوغ فوق العاده مرحوم آخوند باعث شده ايشان در سنين جواني قادر به تدريس اسفار باشند و كسي كه فلسفه را نفهمد قادر به تدريس يك برگ اسفار هم نخواهد بود و حال آنكه آخوند سالها تدريس اسفار داشته است.
صاحبي: خيلي از ابهامات را حل فرموديد. سوالي كه در ذهن بنده است اين مي باشد كه اگر بر فرض همين استعداد و ممحض در تحصيل  فلسفه در اين مقطع در تهران، و حتي به  صورت خود آموز- كه استبعادي هم ندارد- مرحوم آخوند در فلسفه آيا به پايه اي رسيده اند كه در فلسفه صاحب نظر باشند و آيا تاليف و اثر مستقلي از ايشان در حكمت باقي مانده است؟ مطلب ديگر اينكه آيا مطالبي كه صبغه فلسفي دارد و در كفايه آمده نشان از تسلط و احاطه مرحوم آخوند بر فلسفه دارد؟ و سوم اينكه آيا اصولا وارد كردن فلسفه و مباحث حقيقي آن در مباحث عرفي و اعتباري اصول صحيح است و آيا اين خلط زيانبار نيست؟
كفايي:  از تاليفات فلسفي مرحوم تهراني در الذريعه دو تعليقه بر اسفار و منظومه سبزواري را به ايشان نسبت مي دهد ولي تا به حال نشاني از اينها به دست نيامده است. البته احتمال دارد كه مرحوم آخوند در ضمن مطالعات و تدريس؛ مطالبي به ذهن مباركشان مي رسيده و در حواشي كتب معقول مي نوشته اند ولي تاكنون چيزي به دست ما نرسيده است و ممكن است بعدها در انتقالات از بيت ما خارج شده باشد. در حدود سه سال قبل يك دانشجوي رشته دكتراي فلسفه اينجا آمد و اظهار داشت تز دكترايش درباره تعليقه آخوند بر اسفار است. سوالاتي هم در زمينه تحصيلات و تدريس معقول آخوند پرسيد كه جواب داده شد. ايشان به بنده گفتند كه در كتابخانه آستان قدس رضوي(س) استنساخي از تعليقه مرحوم آخوند بر اسفار صدرا موجود است و بنده به ايشان گفتم اگر مقدور بود به هزينه بنده نسخه اي از آن را زيراكس كرده و  به دست ما برسانيد. ولي ديگر از اين دانشجو خبري نشد و ما هم كه بعدها از كتابخانه استعلام كرديم نشاني نيافتند. اما تدريس اسفار در جواني از مسلمات بوده و مرحوم كربلايي معقول را تمام نزد آخوند خوانده است.
اما در مورد مطالب فلسفي كفايه؛ يك روز در محضر مرحوم والد بوديم كه سيد جلال الدين آشتياني به همراه دوست شفيق خود صائب پژوه شهير مرحوم اميري فيروزكوهي كه براي زيارت به مشهد مشرف شده بود؛ براي ديدار با مرحوم والد به منزل ما آمدند.من هم حاضر بودم. به مناسبت سخن از آخوند خراساني و قدرت ايشان در معقول رفت. مرحوم آشتياني به والد بنده فرمودند: از همين مقدار مباحثي كه مرحوم محقق خراساني در كفايه متعرض معقولات شده اند به خوبي تسلط و تمهر آخوند بر فلسفه معلوم و هوياد مي گردد.
اما خلط  فلسفه با اصول و فايده آن: جناب آخوند خراساني معتقد بوده اند كه اطلاعات فلسفي براي فهم برخي مطالب اصولي به طلبه كمك مي كند و حتي عقيده داشته اند كه در برخي احاديث مبدأ ومعاد كه از اهل البيت(ع) رسيده ، اصطلاحات و الفاظ فلسفي در فهم مراد معصوم كمك مي كند. نه اينكه  مقصود معصوم عليه السلام لزوما همين فلسفيات باشد. نه. بلكه فلسفه ممد و مفيد در فهم مراد واقعي معصوم خواهد بود. لذا در برخي مباحث اصولي به ذكر مباحث فلسفي هم روي آورده اند و شيخ آقا بزرگ تهراني هم در الذريعه وقتي به معرفي كفايه مي پردازد اين را مي گويد كه مرحوم آخوند بيشتر از امثال ابن الشهيد در معالم، قمي در قوانين و شيخ در رسائل، مباحث فلسفي را در اصول متذكر شده و داخل نموده است. در بين شاگردان ايشان هم بيش از همه مرحوم غروي اصفهاني (كمپاني) از اين جهت مباحث فلسفي را داخل در اصول كرده است.
نجفي: حاج آقاي صاحبي از دوستان مرحوم آشتياني است و كتاب قطوري هم درباره ايشان به نام جلال حكمت و عرفان نوشته اند. در آنجا نقل شده كه والد شما ميرزا احمد آقا كفايي فرموده اند روزي شرح اصول كافي ملا آقا قزويني را در دست داشتم .آخوند كه كتاب را ديدند فرمود : احمد! اگر فلسفه نداني از اين احاديث(عقيدتي) هيچ نخواهي فهميد.
كفايي: بله آشتياني در جايي اين را نقل كرده كه مرحوم آخوند فرموده: بي فلسفه روح روايات اهل البيت (ع) فهميده نمي شود.
صاحبي: در شواهد الربوبيه نقل كرده است.
نجفي: قضيه 60 سوال فلسفي شيراز و جواب هاي آخوند به آنها هم اگر پيدا شود يك اثر فلسفي براي آخوند خواهد بود.
كفايي: كه اين را آقا نجفي قوچاني نقل مي كند كه مي گويد ميرزا وقت نداشت و اخوند جواب ها را نوشت.
صاحبي: سوالات ديگري هم در مورد آخوند بخصوص در زمينه اجتماعيات و سياسيات، شبهات حول اقدامات آخوند، افراد و اصدقا محشور با ايشان وجود دارد.مثلا در برخي از اسناد كه چاپ شده سيد جمال الدين اسدآبادي از افرادي ياد مي كند كه از مرتبطين با آخوند بوده اند.مثل كربلايي و حبوبي؛ كه با اينها به درس ملا حسينقلي درجزيني همداني مي رفته اند. اما علت و نشانه اي از ارتباط سيد جمال و آخوند وجود ندارد. به نظر شما علت چه مي تواند باشد؟
كفايي: بنده هم ارتباطي نديده ام. زمانشان يكي نبوده.سيد كي نجف بوده؟
صاحبي: 4 سال در نجف در درس شيخ اعظم بوده.
كفايي: ملا حسينقلي شاگرد اخلاقي سيد علي شوشتري است و سيد در 1283 ق فوت مي كند و همداني قبل از وفات سيد حوزه درس اخلاق نداشته. ملا حسينقلي در 1311 ق فوت مي كند.بنابراين زماني كه سيد جمال در نجف حاضر بوده ملا حسينقلي حوزه درس اخلاق نداشته است تا امثال سيد جمال و حبوبي و كربلايي به درس ايشان حاضر شوند. نامه در كجا آمده؟
صاحبي: در اسنادي كه نواده امين الضرب آقاي مهدوي...
كفايي: يحيي يا برادرش اصغر؟
صاحبي: علي اصغر و آقاي ايرج افشار در سال 41 چاپ كرده اند از روي دست نوشته هايي از سيد كه پيش امين الضرب بوده، در يكي از نامه ها سيد جمال از وضع خود در نجف خبر مي دهد كه هر روز به همراه حبوبي و كربلايي در درس ملا حسينقلي همداني حاضر مي شده ايم.
نجفي: حاج آقاي كفايي! درس اخلاق نبوده تا با منتفي دانستن تدريس اخلاق توسط همداني در زمان حضور سيد جمال در نجف نفي تلمذ كنيم. دروس معقول و فلسفه بوده است. سيد در 1254 ق(يا 1256) متولد شده و در 16 سالگي به نجف رفته و 4 سال در درس شيخ انصاري حاضر مي شود. در اين زمان در درس همداني حضور پيدا مي كند.همداني متولد 1239 ق است و قاعدتا سيد  16-17 ساله در درس همداني32-33 ساله شركت مي كند و اين در حوزه ها ممكن الوقوع است.حبوبي و كربلايي هم تقريبا هم سن  سيدجمال هستند.
كفايي: آخوند در دهه اول حضور در نجف حوزه تدريس نداشته و در 1279 وارد نجف مي شود. در اين زمان سيد جمال از نجف رفته است.لذا عدم ارتباط طبيعي است.
نجفي: اما گاهي سفرهاي چند ماهه به نجف داشته در سالهاي بعد از حضور آخوند.
صاحبي و كفايي: اينها ديگر سفر علمي نبوده و سياسي و عبوري بوده است.
....تعارفات بدرقه اي آخر فيلم......و السلام
ادامه دارد
ــــــــــــــــــــــــــــــ
انشاء الله مصاحبه ها ادامه دارد. موارد نقل شده در اين مصاحبه ندرتا مورد ويرايش و تغيير قرار گرفته اند. تغييراتي كه شاكله و اصل بحث را مخدوش نكند. بديهي است عدم ارتباط برخي سوالها به يكديگر بخاطر حذف كامل برخي سوالها و جوابهاست و انشالله متن كامل مصاحبه ها بعدها منتشر خواهد شد.

 
امتیاز دهی
 
 

بيشتر
كليه حقوق اين سايت براي دبيرخانه كنگره بزرگداشت آخوند ملا محمد كاظم خراساني محفوظ مي باشد









Guest (PortalGuest)

كنگره آخوند خراساني
مجری سایت : شرکت سیگما