پنجشنبه 13 ارديبهشت 1403  
شاگردان
علامه كاشف الغطاء

علامه شيخ محمد حسين آل كاشف الغطاء از مشاهير شاگردان آخوند خراساني و از سياسي ترين آنهاست. او اگر چه در جنبش مشروطه طرفدار مشروطه نيست و به تصريح خودش در كتاب "عقود حياتي" جزو بي طرفان است ولي در عمل مقداري متمايل به ضد مشروطه خواهي است.در عين حال زندگاني اين اعجوبه مملو از حوادث سياسي است و او را به حق بايد از مفاخر شيعه دانست.كاشف الغطا از آن دسته شاگردان محقق خراساني است كه نزديك به دو دهه در درس آخوند شركت داشته است.مقاله اي از آقاي سماك اماني درباره ايشان:
.........................................


ولادت
شيخ محمد حسن كاشف الغطا در سال 1294 ق . در محله عماره نجف ديده به جهان گشود.
جد او آية الله شيخ جعفر كاشف الغطا (متوفي 1228 ق .) سرشناس ترين و پرآوازه ترين فرد اين خاندان است و فرزندان و نوادگان وي از دانشمندان و مجتهدان بزرگ عراق بودند. آية الله شيخ علي كاشف الغطا (متوفاي 1320 ق .) - پدر قهرمان اين دفتر - از مراجع بلند پايه تقليد عراق بود.
سالهاي سبز
محمد حسين در ده سالگي وارد حوزه علميه نجف شد. ادبيات عرب ، حساب ، نجوم ، فقه و اصول را با پشتكار و شوق فراوان فراگرفت . عطش ‍ يادگيري او را بي قرار كرده بود. نوجوان بود و آرزومند فراگيري علوم بيشتر.
محمد حسين در كنار تحصيل علوم حوزوي به مطالعه عميق در ادبيات عرب پرداخت . ذوق ادبي خوبي داشت . نثر و نظم زيباي نوشته ها و سروده هاي او از ابتداي نوجواني ، هويداي روح لطيف و مهربانش بود. محمد حسين از ابتداي نوجواني به سرودن شعر و نويسندگي پرداخت . پانزده ساله بود كه كتاب ((العبقات العنبريه ...)) را درباره خاندان خود نوشت . هنوز هيجده بهار بيش نديده بود كه دروس سطح حوزه را به پايان برد و به درس خارج فقه و اصول آية الله سيد محمد كاظم يزدي و آية الله آخوند خراساني راه يافت .
روح ناآرامي داشت . ادبيات عرب و تاريخ نتوانست عطش ذهنش را فرو نشاند. به اميد اينكه گمشده اش را در اشعار شاعران و تاريخ خاندانش ‍ بيايد، سالها در وادي شعر و ادب و تاريخ گام نهاد. اما باز تشنه بود. شگفت كه خود نمي دانست تشنه چيست ! به سراغ بركه حكمت و فلسفه رفت تا روح تشنه اش را سيراب نمايد. وي در اين باره مي گويد:
تمام كتابهاي صدرالمتاءلهين ، ملاصدرا شيرازي - از مشاعر، عرشيه و شرح هدايه گرفته تا اسفار و شرح اصول كافي - را نزد استادان برجسته آموختم ....
زماني نيز به يادگيري علم حديث ، تفسير و عرفان پرداخت تا بتواند اندكي از عطش خود بكاهد. به كتابهاي فصوص ، نصوص ، فكوك و ديوان اشعار مولوي ، جامي و... پناه برد.
سالها نزد استادان برجسته حوزه علميه نجف مانند آيات بزرگوار مصطفي تبريزي ، ميرزا محمد باقر اصطهباناتي ، احمد شيرازي ، علي محمد نجف آبادي ، ملا علي اصغر مازندراني ، حاج آقا رضا همداني ، محمد تقي شيرازي و علامه حسين نوري (محدث نوري ) به شاگردي پرداخت .
در اين ميان ، كاشف الغطا علاقه وافري به محدث نوري داشت . محدث نوري از كارشناسان سرشناس علم حديث بود. كاشف الغطا همواره با استاد نشست و برخاست داشت . از پندهاي استاد براي سير و سلوك و پيمودن راههاي سعادت بهره مي جست . روزي به استاد گفت : رطوبت جواني در جان من رسوخ كرده و مرا از برخاستن براي نماز شب سنگين نموده است . از اين رو، در برخي از شبها، نماز شب از دستم مي رود. استاد فرياد برآورد: چرا؟ چرا؟ برخيز! برخيز!
كاشف الغطا سالها پس از رحلت استاد، از آن سرزنش استاد ياد مي كند مي گويد: صداي استاد مرحومم ، در هر شب ، پيش از سحر مرا براي نماز شب بيدار مي كند.
كاشف الغطا چند دوره در درس خارج فقه و اصول آية الله سيد محمد كاظم يزدي و آية الله آخوند خراساني شركت كرد(283)تا توانست قله اجتهاد را فتح نمايد. وي شرحي بر كتاب ((العروة الوثقي )) نوشته آية الله سيد محمد كاظم يزدي نگاشت كه احتمالا نخستين شرحي است كه بر اين تاب نوشته شده باشد، اين شرح چهار جلد است .
آية الله كاشف الغطا پس از سالها تحصيل و رسيدن به مقام اجتهاد، به تدريس آموخته هايش براي طلاب جوان پرداخت . دهها طلبه در مسجد هندي و مقبره ميرزاي شيرازي در صحن حرم حضرت علي عليه السلام گرد مي آمدند و در درس او شركت مي جستند.
سه يار
استعمارگران براي چپاول كشورهاي اسلامي بهترين راه را در تفرقه انداختن بين مسلمانان ديده اند. برخي از دانشمندان اهل سنت نيز ناآگاهانه آب به آسياب دشمن مي ريخته اند. گروهي نيز آگاهانه به شيعه حمله ور شده و در سخنان و كتابهايشان عليه شيعه وارد ميدان شده اند. جرجي زيدان (متوفي 1914 م ) نويسنده شهير اهل سنت درباره شيعه مي نويسد: ((شيعه طايفه اي كوچك بود كه آثار قابل اعتنايي نداشت . اكنون شيعه اي در دنيا وجود ندارد.)) از آن پس سه دانشمند شيعي با هم پيمان مي بندند كه به معرفي شيعه و آثار آن بپردازند. آية الله سيد حسن صدر (متوفي 1354 ق .) و علامه شيخ آقا بزرگ تهراني (متوفي 1389 ق .) با كاشف الغطا عهد مي بندند كه به ياوه هاي جرجي زيدان پاسخ دهند. قرار شد كه آية الله صدر درباره نقش شيعيان در تاءسيس علوم اسلامي كتابي بنويسد. او پس از سالها تحقيق موفق شد كتاب ((تاءسيس الشيعه لعلوم الاسلاميه )) را بنويسد.
علامه شيخ آقابزرگ تهراني متعهد شد كه فهرستي براي كتابهاي نوشته شده به دست شيعيان بنويسد. او ساليان دراز به كاوش و جستجو پرداخت . به كشورهاي اسلامي سفر كرد. تا تلاشي جانفرسا، با مراجعه به كتابخانه هاي فراوان توانست فهرست آثار شيعيان در طول تاريخ ، كه شامل بيش از پنجاه هزار كتاب در موضوعهاي مختلف را، از فقه ، اصول ، فلسفه ، تفسير، كلام ، ادبيات ، پزشكي ، فيزيك ، جبر، مثلثات ، رياضيات ، تاريخ ، جغرافيا و...بود، تهيه نمايد و به معرفي اجمالي آنها بپردازد. ((الذريعه الي تصانيف الشيعه )) اثر گرانسنگ او در 29 جلد به چاپ رسيد.
كاشف الغطا كتاب ((تاريخ آداب اللغة )) جرجي زيدان را نقد كرد. كاشف الغطا بر كتاب جرجي زيدان ، در ((بوينوس آيرس )) آرژانتين به چاپ دوم رسيد.
سفرهاي پربار
كاشف الغطا در سفر حج با دانشمندان اهل سنت حجاز به گفتگو نشست و آنها را به وحدت فرا خواند. ((نزهة السمر و نهزة السفر)) سفر نامه حج اوست . سپس به سوريه و لبنان رفت و مسلمانان را با ترفندهاي استعمارگران و راههاي مبارزه با آنها آشنا كرد. با علماي شيعه و سني سخن گفت . پرهيز از اختلاف و همكاري دانشمندان شيعه و سني از سخنان اوست كه با انديشمندان در ميان مي گذاشت . كاشف الغطا در لبنان ازدواج كرد. پس از ماهها اقامت در لبنان كه به گفتگو با دانشمندان بر جسته شيعه ، سني و مسيحي ، نقد مقاله ها و فعاليتهاي تبليغي و علمي گذشت ، به مصر رفت و به تدريس در ((الازهر))، بزرگترين حوزه علميه جهان اهل سنت پرداخت ، او كه نفوذ مسيحيت در مصر را احساس مي كرد. با كشيشان درباره انجيل و مسيح عليه السلام سخن گفت و اسلام را به آنها معرفي كرد. ((التوضيح في بيان ما هو الانجيل و من هو المسيح )) نوشته اوست كه جلد اول آن در سال 1331 ق . در ((صيدا)) چاپ شد. مجتهد جوان با شور و شعف وصف ناپذيري به تبليغ فرهنگ شيعه و دعوت تمام مسلمانان به يكپارچي در راه مبارزه با استعمار پرداخت . هنوز به چهل سالگي نرسيده بود ولي انديشه پربار و سخنان جذابش همه را شيفته ساخته بود. او فرصتها را از دست نمي داد. سه سال در مصر و لبنان اقامت كرد و به ارشاد مردم پرداخت . شروع جنگ جهاني اول و اشغال عراق به دست انگليس او را براي دفاع از وطن ، به بازگشت به ميهن فرا خواند.
دفاع از وطن
جنگ جهاني اول در سال 1332 ق . آغاز شد، انگلستان بسياري از شهرهاي عراق را تصرف كرد. كاشف الغطا خود را به ((كوت )) كه خط مقدم نبرد با انگليسيها بود، رساند و اسلحه به دست گرفت و از ميهنش دفاع كرد. مراجع تقليد شيعه فتواي جهاد داده بودند و بسياري از مجتهدان ، استادان و طلبه هاي حوزه هاي علميه در خط مقدم جبهه با متجاوزان مي جنگيدند، كاشف الغطا بارها به جبهه رفت و در كنار رزمندگان سلحشور به دفاع از وطن پرداخت .
مدرسه كاشف الغطا
برخي از مقلدان آية الله سيد محمد كاظم يزدي كه پس از فوت او، از كاشف الغطا تقليد مي كردند. نزدش آمدند و با اصرار از او خواستند كه رساله عمليه خود را چاپ كند. ((شرح تبصرة المتعلمين )) و ((وجيزه الاحكام )) نوشته اوست كه در پي اصرار مقلدانش نوشته شده است . حاشيه بر ((سفينه النجاه )) نوشته برادرش ، حاشيه بر ((مجمع الرسائل )) كه حاوي فتواهاي مراجع تقليد مشهور است ، ((مناسك حج )) و... از كتب فقهي وي و ((سؤ ال و جواب )) و ((زادالمقلدين )) پاسخ استفتائات مقلدان اوست .
كاشف الغطا در طول ساليان دراز تدريس شاگردان بسياري تربيت نمود. آية الله العظمي سيد محسن حكيم ، آية الله محمد جواد مغنيه (نويسنده معروف ) و شهيد آية الله قاضي طباطبايي (امام جمعه تبريز) از شاگردان اويند. توليت مدرسه علميه ((معتمد)) با پيشينه يك قرن بر عهده خاندان كاشف الغطا بود. اين مكان كه زماني رونقي چشمگير داشت به مرور زمان رو به خرابي نهاد اما ايشان آن را باز سازي كرد و رونقي تازه بخشيد.كتابخانه مدرسه كاشف الغطا از كتابخانه هاي بزرگ نجف بود كه كتابهاي خطي كميابي در آن وجود داشت . كاشف الغطا هر روز به مدرسه مي آمد و بيشتر ديدارهاي سياسي او و گفتگوهاي علمي اش با نويسندگان و دانشمندان عراق در مدرسه صورت مي گرفت .
ايشان هماره در انديشه حل مشكلات طلاب بود و با زحمات فراوان توانست براي طلاب مدرسه ، معافيت تحصيلي بگيرد.
كنگره جهاني اسلام
در سال 1350 ق . يك صد و پنجاه نفر از شخصيتهاي سياسي و مذهبي كشورهاي مسلمان از سراسر دنيا، در كنگره جهاني اسلام ، گرد آمدند. مفتي بيت المقدس از سوي مجلس اعلاي فلسطين ، كاشف الغطا را به شركت به اين گردهمايي فرا خواند. اين در حالي بود كه فلسطين هنوز اشغال نشده بود و بيش از هفتاد هزار نفر از مردم فلسطين به بيت المقدس آمده بودند تا از سخنان رهبران فرقه هاي اسلامي و شخصيتهاي برجسته سياسي و مذهبي كشورهاي مسلمان بهره جويند. رشيد رضا (نويسنده سني مذهب تفسير المنار) و علامه اقبال لاهوري نيز در اين همايش بزرگ حضور داشتند.
هر شب چند نفر از دانشمندان سخنراني مي كردند تا اينكه نوبت به جناب كشاف الغطا رسيد. اينك چكيده اي از سخنان وي را مي آوريم :
... از نخستين شبي كه با اين اجتماع بزرگ روبرو شدم پيوسته خود را در ميان ترس و اميد مي بينم . گاه نسبت به اين كنگره خوشبين هستم و گاه دلم شور مي زند... ترس من به چند دليل است :
1- شرقيها، به ويژه مسلمانان - مراد من برادران حاضر در اين كنگره نيست - از پايداري در هدف برخوردار نيستند. چه بسا مسلماناني كه حركتي آتشين آغاز كردند ولي پس از مدتي حركتشان به خاموشي گراييد.
2- اختلاف و جدايي از خصلتهايي است كه در درون ما ريشه دوانيده و ما را بيچاره ساخته است . اختلاف انديشه و آزادي فكر از ويژگيهاي انسان است ... اما مصيبت اين است كه اختلاف نظر به دشمني بگرايد... مسلمانان برادران يكديگرند. آيا برادر با برادر دشمني مي ورزد؟ اي يكتا پرستان ! يكي شويد. من پيش از اين ، دو كلمه گفتم كه اميدوارم از سخنان ماندني باشد. گفتم :
گنبد اسلام بر دو پايه استوار است .
كلمه توحيد و توحيد كلمه . اي مسلمانان ! اگر سخن ما يكي نشود، بايد با اسلام وداع كنيم ...
3- سومين بيماري ما اين است كه شرقيها عادت داريم به جاي عمل ، حرف بزنيم و در جايي كه بايد انديشه خود را به كار بنديم ، كارها را بدون فكر انجام مي دهيم .
هر ملتي با سه چيز مي تواند قيام كند: مردم توانا، انديشه درست و كوشش ‍ دايم .
سخنان كاشف الغطا غوغايي بپا كرد. در آن شب با اصرار از كاشف الغطا خواستند كه امام جماعت نماز عشا باشد، او نيز پذيرفت . تمامي علماي اهل سنت ، حتي وهابيون ، ناصبي ها و خوارج نيز به او اقتدا كردند. از آن روز به بعد، كشاف الغطا امام جماعت كنگره شد. نماز جمعه هم به امامت او برگزار شد.
روزنامه ها و مجله هاي كشورهاي اسلامي سخنان كاشف الغطا را چاپ كردند. بسياري از نويسندگان و دانشمندان اهل سنت از آن به بعد، نسبت به شيعه روش ملايم تري برگزيدند.
كاشف الغطا پانزده روز در فلسطين ماند. به شهرها و روستاهاي فلسطين رفت و با علما و مردم صحبت كرد. آنان را به وحدت فرا خواند. بسياري پس از سخنراني او در كنگره ، وي را ((امام كاشف الغطا)) مي خواندند، دانشمندان اهل سنت از وسعت نظر، قدرت بيان و سخنان پر مغز او به شگفت آمده بودند.
كشاف الغطا به عراق بازگشت و بسياري از طلاب و فضلاي حوزه علميه نجف كه آوازه سخنان او در كنگره و تاءثير آن را در روزنامه ها خواند بودند، به پيشواز او آمدند. حسينيه كرخ بغداد آكنده از جمعيت بود. روزنامه نگاران ، شاعران ، شخصيتهاي فرهنگي و سياسي عراق در حسينيه گرد آمده بودند. كاشف الغطا براي مردم صحبت كرد و آنها را از آنچه در كنگره گذشت ، مطلع ساخت .
وي پس از سه روز اقامت در بغداد، به كربلا رفت و پس از زيارت مرقد امام حسين عليه السلام به نجف بازگشت . هر شب ، مردم به ديدار او مي رفتند و از سخنان او درباره مسافرتش استفاده مي كردند. بسياري از شاعران و شخصيتهاي فرهنگي و سياسي نجف حضور موفق او در كنگره را به وي تبريك مي گفتند و شاعران بيش از ده هزار بيت شعر درباره سفر او سرودند.
مردم كوفه از او دعوت كردند تا به شهرشان بيايد. مسجد بزرگ كوفه ، هزاران نفر را در خود جاي داده بود. كاشف الغطا براي مردم صحبت كرد. سخنراني او به نام ((الاتحاد و الاقتصاد)) چند بار چاپ شد. در سخنان او آمده بود. غرب به وسيله صنعت و مكيدن چشمه هاي ثروت شرق ، بر آنان سيطره يافت . اسلام همه راههاي سالم به دست آوردن ثروت را بيان و ضرورت رشد اقتصادي را گوشزد كرده است . سعادت كشورهاي اسلامي با اتخاد و اقتصاد به دست مي آيد.
براي وحدت
((اصل الشيعه و اصولها)) از زيباترين نوشته هاي كاشف الغطاست . كاشف الغطا درباره انگيزه نگارش اين كتاب مي نويسد:
((دو سال پيش ، يكي از جوانان پر شور كه با هياءتي علمي از سوي دولت عراق ، براي تحصيل در ((دار العلوم العليا)) به مصر رفته بود، در نامه اي طولاني به من نوشت :... من با برخي از دانشمندان دانشگاه الازهر رفت و آمد دارم . گاه و بيگاه از نظام آموزشي و دانشمندان حوزه علميه نجف سخن به ميان مي آيد استادان الازهر از انديشمندان حوزه علميه نجف به بزرگي ياد مي كنند، ولي مي گويند: متاءسفانه شيعه هستند! من از اين سخنان آنها شگفت زده شدم . به آنها گفتم : مگر شيعه بودن گناه است ؟! مگر شيعيان مسلمان نيستند؟! برخي از آن ها در پاسخ گفتند: شيعيان مسلمان نيستند و... من جواني هستم كه از پيدايش شاخه هاي گوناگون مذهبها در اسلام آگاهي ندارم . اكنون از سخنان دانشمندان بزرگ اهل تسنن به ترديد افتاده ام كه آيا شيعه فرقه اي از اسلام است ؟ اگر مرا از اين سرگرداني نجات ندهيد مسؤ وليت لغزش و گمراهي من بر عهده شماست .
من به وسيله نامه درباره تاريخ شيعه و پاسخ به تهمتهاي آنان ، او را راهنمايي كردم . ولي در شگفت بودم كه چگونه برخي از دانشمندان بزرگ اهل سنت ، اين گونه سخن مي گويند! تا اينكه كتاب ((فجر الاسلام )) نوشته احمد امين ، نويسنده بزرگ مصري به دستم رسيد. مغزم از دروغهاي شاخدار اين كتاب سوت كشيد. احمد امين ، سال پيش (1349 ق .) همراه شماري از استادان ، دانشجويان و دانشمندان مصر، به نجف ، شهر دانش ‍ آمد. او در نجف همراه دوستانش در يكي از شبهاي ماه مبارك رمضان به ديدن من آمد. من او را به نرمي سرزنش كردم كه چرا چنين دروغهايي را به شيعه نسبت داده است ! آخرين عذر احمد امين اين بود كه آگاهي كافي درباره شيعه نداشتم . من گفتم : اين بهانه پذيرفته نيست . نويسنده بايد در موضوعي كه مي خواهد بنويسد، خوب بررسي كند چرا كتابخانه هاي نجف ، از جمله كتابخانه خصوصي خودم كه 5000 جلد كتاب دارد كه بيشتر نويسندگان آنها از اهل سنت هستند، ولي در كتابخانه هاي قاهره كتابهايي كه نويسندگان آنها شيعه اند، بسيار كم پيدا مي شود؟!
چند ماه بيش ، يكي از جوانان پاك شيعه بغداد، در نامه اي به من نوشت سفري به استان ((دليم ))، همسايه استان بغداد داشتم ، بيشتر مردم آنجا سني هستند. من با مردم نشست و برخاست داشتم . آنها از سخنان و ادب من بسيار خوشحال بودند. اما هنگامي كه فهميدند من شيعه هستم . گفتند: ما گمان نمي كرديم شيعيان با ادب باشند، چه رسد به دانش و دين آنها! ما آنها را يك مشت وحشيان بيابان مي پنداشتيم ! مدتي بعد به سوريه و مصر رفتم . شگفت آور بود. مسلمانان ، سني مصر نيز همان سخنان مردم ((دليم )) را گفتند، آيا موقع آن نرسيده است كه به دفاع از شيعه بپردازيد؟
روزنامه هاي مصر، سوريه و... مقاله هاي مسمومي درباره شيعه مي نويسند. ديگر تاب نياوردم و سكوت نكردم . نه از اين نظر كه ستمي بر شيعه شده باشد و من بخواهم در برابر سيل تهمتها از آن دفاع كنم . بلكه از اين نظر كه پرده هاي ناداني را از برابر چشم مسلمانان كنار بزنم تا افراد با انصاف در داوري درباره شيعه راه عدالت پيش بگيرند و عذر و بهانه اي هم براي آن دسته از دانشمندان كه ياوه هايي بر زيان شيعه مي گويند و مي نويسند، باقي نماند كه بگويند دانشمندان شيعه ، مذهب خود را معرفي نكردند. (اين جمله را احمد امين در ديدار با كاشف الغطا گفت ) و از همه مهمتر اميد مي رود در سايه اين كتاب پيوندهاي دوستي در ميان مسلمانان استوار گردد و دشمني از بين آنها برچيده شود. شايد پس از نوشتن اين كتاب ، نويسنده كتاب ((فجر الاسلام )) دگر بار ننويسد ((تشيع پناهگاه دشمنان اسلام بوده و هست . تشيع پناهگاه افرادي است كه مي خواهند انديشه هاي پدران يهودي ، نصراني و زردشتي خود را وارد اسلام كنند.))!
((اصل الشيعه واصولها)) در سال 1351ق . چاپ شد و مورد استقبال خوانندگان قرار گرفت .
كاشف الغطا در اين كتاب مي نويسد:
نخستين فردي كه بذر تشيع را در سرزمين اسلام كاشت بنيانگذار اسلام ، حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم بود. دهها حديث در كتابهاي اهل سنت آمده است كه در آن ها پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم ، و علي عليه السلام و شيعيانش او را رستگاران جهان آخرت ياد كرده است ... انديشه شيعي از زمان پيامبر آغاز شد. شيعه در لغت به معناي ((پيرو)) است و به پيروان حضرت علي عليه السلام در زمان پيامبر، شيعيان علي عليه السلام مي گفتند...
سلمان فارسي كه پيامبر درباره اش فرمود سلمان از اهل بيت ماست و ابوذر كه پيامبر درباره اش فرمود آسمان سايه نيفكنده و زمين در بر نگرفته كسي را كه راستگوتر از ابوذر باشد، هر دو از ياران حضرت علي بودند.
ابوالاسود دوئلي ، بنيانگذار علم نحو از شيعيان حضرت علي است . خليل بن احمد فراهيدي ، بنيانگذار علم لغت و عروض نيز از ياران اوست . ابومسلم معاذ بن مسلم هراء، پايه گذار علم صرف و عبدالله مفسر بزرگ قرآن نيز شيعه بودند محمد بن عمر واقدي نخسيتن فردي كه علوم قرآني را گردآوري كرد، شيعه بود. ابورافع بنيانگذار علم حديث و پسرش علي كه نخستين فردي است كه كتابي در علم فقه نوشت و پسر ديگرش عبدالله كه نخستين مسلماني است كه كتابي در علم تاريخ نوشت ، شيعه بود.
ابان بن عثمان الاحمر شيعي نخستين فردي است كه كتابي در علم تاريخ اسلام نوشت ... نابغه جعدي ، كعب بن زهير، فرزدق ، كميت ، حميري ، دعبل ، ابونواس و... بسياري از شاعران بزرگ عرب در دامان مكتب شيعه پرورش يافتند.
آيا اين بزرگان ميدان دانش ، ادب و جهاد مي خواستند اسلام را نابود كنند؟!
ولايت فقيه
كاشف الغطاء بخوبي نقش زمان و مكان در اجتهاد را يافته بود و بر اين باور بود كه نبايد احكام اسلامي در تنگناي سليقه مجتهد قرار بگيرد، زيرا فرجام چنين كاري اين است كه احكام اسلام ، به صورت خشك و بي روح درآيد.
كاشف الغطا در مورد اختيارات ولايت فقيه نظرات بسيار بلندي دارد. امام خميني (ره ) مي فرمايد:
ولايتي كه براي پيامبر صلي الله عليه وآله و سلم و امامان است ، براي فقيه نيز ثابت است . موضوع ولايت فقيه چيز تازه اي نيست كه ما آورده باشيم . بلكه اين مساله از اول مورد بحث بوده است ... به طوري كه نقل كرده اند، مرحوم كاشف الغطا نيز بسياري از مطالب را فرموده اند.
او درباره حدود اختيارات ولي فقيه مي نويسد:
ولايت فقيه همه مواردي را كه به مصلحت اسلام و مسلمانان است ، در بر مي گيرد.
فلسطين در اسارت
صهيونيستها در سال 1327 ش . / 1367 ق . / 1948 م فلسطين را اشغال كردند. در همين ايام برخي از دولتهاي عربي به نبرد با متجاوزان برخاستند. كاشف الغطا پيامي براي رزمندگان مسلمان فرستاد و آنها را به ادامه نبرد تشويق نمود او هماره در سخنرانيها و پيامهاي خويش از فلسطين ياد مي كرد و مسلمانان را به آزاد سازي آن فرامي خواند.
كنفرانس اسلامي پاكستان
جمعيت اخوت اسلامي كراچي دومين گردهمايي جهان اسلام را در سال 1371 ق / 1330 ش .،در كراچي برگزار كرد. آية الله كاشف الغطا به اين همايش بزرگ دعوت شد. اينك بخشي از سخنان وي در اين گردهمايي را مي آوريم :
... ما مي گوييم مسلمانيم ولي تاريخ ما مسيحي و زردشتي است . مسلمانيم ولي روزه يكشنبه را تعطيل مي كنيم مسلمانيم اما به زبان انگليسي صحبت مي كنيم . مسلمانيم اما از زبان عربي چيري نمي دانيم . عربي ، زبان قرآن را نمي دانيم ولي به زبان بيگانگان خوب حرف مي زنيم .
تنبلي و سهل انگاري چنان ما را فرا گرفته است كه شنيده ايم دانشمندان مسلمان اين گردهمايي كه درباره اسلام بحث مي كنند، هنگامي كه مؤ ذن بانگ بر مي آورد ((حي علي الصلوة )) بر نمي خيزند تا نماز بخوانند...
اي مردم مسلمان ! نيروهاي خود را در يك جا گرد آوريد و صفها را منظم كنيد و اسلحه ها را بر دوش بگيريد كه سياست جهان ، كشورهاي عربي و اسلامي را مورد حمله قرار داده است .
سخنراني كاشف الغطا به زبانهاي مختلف ترجمه و چاپ شد.كاشف الغطا چهل روز در پاكستان ماند و به شهرهاي لاهور، راوپندي ، كشمير آزاد (مظفر آزاد) و پيشاور سفر نمود. با مردم و علما صحبت كرد و آنها را به وحدت ، عمل به قرآن و مبارزه با استعمار فرا خواند.
فرياد
آمريكا در پوشش برگزاري سميناري فرهنگي در صدد فريب دانشمندان مسلمان برآمد. جمعيت آمريكايي دوستداران خاور ميانه از 25 شخصيت برجسته مسلمان ، از سراسر دنيا دعوت نمود تا در سميناري كه درباره ارزشهاي اخلاقي اسلام و مسيحيت ، در تاريخ 23 آوريل 1945 م ، در هتل ((امسادور))، واقع در ((بحمدون )) لبنان برگزار مي گردد، شركت كنند.
بسياري از انديشمندان مسلمان و مسيحي دعوت كنگره را پذيرفتند. اما كاشف الغطا با تيزبيني توانست متوجه حيله آنها شود. آمريكا، اين ابر قدرت نو كه استعمار پير انگليس را كنار زده بود، در جنگ سرد رواني عليه شوروي ، از هر وسيله اي بهره مي جست و اينك در پوشش نوعي فعاليت فرهنگي مي خواست انديشمندان مسلمان و مسيحي را با خود همراه كند.
كاشف الغطا در 78 سالگي ، بسان يك سياستمدار جوان از تحولات سياسي جهان با خبر بود. وي در انديشه بر ملا ساختن اهداف كنگره بود. اما چگونه ؟ او در پاسخ دعوتنامه طولاني جمعيت دوستداران خاور ميانه ، بسيار كوتاه نوشت : نمي توانم شركت كنم .
كاشف الغطا تا آغاز نكرده كنگره يك ماه فرصت داشت . او در يك مدت توانست نامه اي بسيار مفصل درباره اهداف كنگره بنويسد و همزمان با آغاز كنگره در لبنان پخش كند و بدين سان آمريكا را رسوا نمايد. آگاهي او از اوضاع سياسي و ترفندهاي بسيار پيچيده استعمارگران به خوبي در اين نامه هويداست . مرجع تقليد شيعيان كه بيشتر وقت خود را به تدريس ، تاءليف ، ديدار با مردم و پاسخ به سؤ الاهاي شرعي آنان مي گذراند، از آخرين تحولات سياسي جهان به خوبي آگاه است . اينك چكيده اي از پاسخ او به كنگره را مي آوريم :
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب آقاي گارلندايوانز هايكينر، معاون جمعيت دوستداران خاور ميانه ...تمام موضوعهاي مورد بحث در دو مطلب خلاصه مي شود:
1- ارزشهاي معنوي و نمونه هاي عالي اخلاقي در اسلام و مسيحيت .
2- خطر كمونيست براي بشريت و راه مبارزه با آن در اسلام و مسيحيت
پيش از هر چيز بايد بدانيد كه زبان عمل از زبان حرف برنده تر است . هزاران كنگره از طرف آنان كه پاي بند به ارزشهاي معنوي نيستند، بي اثر است ... اي دولت ايالات متحده و اي دولت انگليس ! آيا شما داراي چنين صفتهايي هستيد؟!... آيا جنايتهايي كه شما در فلسطين كرديد شما را رو سياه نكرد؟... مگر به آنها پول و اسلحه نمي دهيد؟!(297)... شما و نهصد هزارعرب(298)(فلسطيني ) را بي خانمان ، آواره بيابانها، زمين را بستر و آسمان را لحاف آنها نكرديد؟! آنها در وطن خود عزيز بودند و شما كاري كرديد كه دل سنگ به حال آنها مي سوزد... آيا نرون (امپراتور روم و جنايتكار بزرگ تاريخ ) به اندازه شما جنايت كرد؟ شگفتا كه شما از مسلمانان و اعراب انتظار همكاري داريد و از آنها مي خواهيد كه با شما همفكري و همكاري كنند. شما عرب را لگدمال مي كنيد. با يك دست بر سرش مي كوبيد و با دست ديگر او را نوازش مي كنيد.
اكنون شما از در ديگري وارد شده ايد. امروز از ما مي خواهيد كه با شما در كنگره ها بر سر يك ميز بنشينيم و درباره ارزشهاي معنوي به مذاكره بپردازيم . آيا خونهايي كه در ايران(299)سوريه ، مصر و لبنان ريخته مي شود، ناشي از توطئه هاي شما نيست ؟! آي ا شما در شرق و غرب جهان به مرم بي گناه ستم روا نمي داريد؟! تونس ، مراكش و الجزاير در غرب جهان ، در آتش ‍ بيداد شما مي سوزند و كره ، هندوچين (ويتنام ) و كنيا در شرق جهان ، در آتش شما خاكستر شدند. تمام اين دشمنيهاي شما براي ماده پرستي شماست . همان چيزي كه در نامه خود از آن نكوهش كرده و آن را زنگ خطري براي مردم دنيا بيان كرديد. آيا شما چيزي جز ماده را مي پرستيد؟! آيا شما ديني غير از دنيا پرستي داريد؟!
شما بمب اتمي را براي چه ساخته ايد؟! آيا تلاش در راه استثمار ملتها و به بند كشيدن آنها به خاطر دنيا پرستي و پول پرستي شما نيست ؟ تمام برنامه هاي شما - حتي آنهايي كه به نام دين انجام مي دهيد - به خاطر دنيا پرستي است ....
... شما فلسطين را ذبح كرديد، اما با دست دولتهاي عرب ، بلكه به دست دولتهاي اسلامي تا ذبح شرعي باشد! به دست مسلمان و رو به قبله ، تا براي شماو صهيونيستها خوردن آن حلال باشد! چرا كه شما اهل دين (؟) و در پس ارزشهاي معنوي هستيد! و جز غذاي پاك و حلال نمي خوريد!
شما به اين اندازه جنايت بسنده نكرديد. بلكه تلاش مي كنيد كه عرب را وارد پيمان دفاع مشترك كنيد و اين مرغ ضعيف و بي بال و پر را در دامي ديگر بيندازيد... كمكهاي مالي شما سرابي است كه تشنه را مي فريبد، اما سيرابش نمي كند. آمريكا اگر يك دلار كمك مي كند، ده برابر آن را پس ‍ مي گيرد بعضي مي گويند: انگليس ، فرانسه و دولتهاي اروپايي در پيمان آتلانتيك وارد شدند و استقلال خود را از دست ندادند. بنابراين چه مانعي دارد كه ما نيز در پيمانهاي دفاعي وارد بشويم . در پاسخ مي گوييم : همين دولتها هم استقلال سياسي ، دفاعي و اقتصادي خود را از دست داده و تابع آمريكا شده اند. به همين خاطر است كه بسياري از حزبهاي آن كشورها، با آن مخالفند، مانند حزب كارگر انگليس كه حزب بزرگي است .
مصالح ما هيچگونه ارتباطي با مصالح آمريكا ندارد. آنها فقر، ناداني و عقب ماندگي ما را مي خواهند و ما خواهان دانش ، سعادت و پيشرفتيم .
...من دولتهاي عرب را نصيحت مي كنم كه تسليم دولتهاي استعماري نشوند، زيرا مشكلي را برايشان حل نخواهد كرد. به جوانان مي گويم كه راه رهايي ما بازگشت به قرآن و اسلام است . فرهنگ پربار اسلامي مي تواند پشتوانه مبارزه شما با استعمار باشد، نه مرام كمونيستي كه فرهنگي وارداتي است .
... اگر آمريكا بويي از انسانيت و معنويت برده بود، سياه پوستهاي آمريكايي الاصل را كه در حال نابودي اند، حمايت مي كرد. اگر ذره اي عدالت در دولت آمريكا بود، با پانزده ميليون سياه پوست اين همه بدرفتاري نمي كرد. دويست سال است كه شما آمريكائيها سياهان را به بردگي گرفته ايد.
...آمريكا به اسرائيل كمكهاي نقدي مي دهد و اسلحه فراوان در اختيار او مي گذارد. اما در مورد كشورهاي عربي بجز وعده هاي تو خالي ، هيچ چيز به آنها نمي دهد. اگر اسلحه اي به كشورهاي عربي بدهد، به اين شرط است كه با اسرائيل نجنگد. شگفتا! اگر ما با اسرائيل نجنگيم ، با كه بجنگيم ؟! ما جز اسرائيل دشمني نداريم .
...ما اين ذلتها را چگونه فراموش كنيم و با شما كنار يك ميز بنشينيم و درباره ارزشهاي معنوي و نمونه هاي عالي اخلاقي به گفتگو بپردازيم ؟
...سوگند به همه مقدسات كه اگر دولتهاي عربي با هم متحد شوند، بر آمريكا، انگليس و اسرائيل پيروز مي شوند، شما شيطانها بهتر است دست از جنايت هاي خود برداريد و فلسطين را به صاحبان اصليش بسپاريد. آنگاه درباره ارزشهاي معنوي كنفرانس تشكيل دهيد. اگر در عرف سياست رواست كه با يك دست تسبيح و با دست دگير كارد بگيريد و سينه مظلومان را بشكافيد، اين كار از نظر عقل روا نيست .
...مسلمانها نسبت به يكديگر مغرورند، ولي در برابر دشمن مانند گوسفند ذليل اند.
سال گذشته به سفير انگليس گفتم : عرق از زماني كه به اشغال در آمد، روز به روز وضعش بدتر شده است . وي پاسخ داد: اين چه حرفي است ؟ اكنون كارها رو به راه شده و آباداني و اقتصاد پيشرفت كرده است . براي نمونه ، قصر شاه همه ساله در محاصره سيل قرار مي گرفت ، ولي اكنون آسيبي از اين جهت به آن نمي رسد. به او گفتم :
حفظ كاخ شاه ، حفظ پايگاه شماست ، كاخ شاه مهم نيست . كوخ كشاورز مهم است ... همين امسال شاهد طغيان بي سابقه رود كرخ بوديم . بغداد و بسياري از روستاهاي آن آسيب ديد. ميزان خسارت تا بيست ميليون دينار بر آورد شد. بيش از پنج هزار نفر غرق شدند. همان انسانهايي كه ستون فقران مملكت و گردانندگان اصلي چرخهاي كشورند. مهار كردن رود كرخ و جلوگيري از سيل به مصلحت استعمارگران نيست وگرنه آنهايي كه برج ايفل را ساختند، مي توانستند سيل بنده هايي در بغداد بسازند.
...اگر پيامبران اولوالعزم پنج نفرند: نوح ، ابراهيم ، موسي ، عيسي و محمد صلي الله عليه و آله و سلم طاغوتهاي اولوالعزم نيز پنج نفرند: روزولت ، تروس آيزنهاور، چرچيل ، وايدن . اينها جرثومه فسادند...
ارزشهاي عالي اخلاقي در اسلام است ، نه در بحمدون . شايد در اين روزها افرادي كه دعوت كنگره بحمدون را پذيرفتند، در آنجا گرد آمده باشند. مي خواهم از آنها بپرسم آيا مي دانيد كه چند سال پيش ، صهيونيسم به ((دير ياسين )) حمله كرد، مردان ، زنان و كودكان را كشت ...؟آيا مي دانيد كه همه اسلحه هاي صهيونيستها آمريكايي بود؟
...شما از بازماندگان كشته ها مي خواهيد با قاتل صلح كنند و دستش را ببوسند. واي بر شما! اي فرزندان سكسون ، به خدا سوگند! اگر همه ستمهاي تاريخ را در يك كفه ترازو نهند و بيداد شما بر عرب و اسلام را در كفه ديگر، ظلم شما مي چربد. شما خيال مي كنيد كه پيرو حضرت عيسي عليه السلام هستيد؟!
...كاش فرزندان عموسام و برادرزاده اش ، سكسون شرشان را از سر ما كم مي كردند كه ما را به خيرشان اميدي نيست ... آمريكا با ژاپن چه كرد؟ شهر هيروشيما را با بمب اتمي ويران كرد. گناه مردم هيروشميا چه بود؟ مگر آمريكا مسيحي نيست ؟! مگر تورات و انجيل از آدمكشي نهي نكرده است ؟!...))
پاسخ كاشف الغطا به كنگره با نام ((المثل العليا في الاسلام ، لافي بحمدون )) (نمونه هاي عالي اخلاقي در اسلام است ، نه در بحمدون ) در كنفرانس پخش شد. روزنامه هاي لبنان نامه كاشف الغطا را چاپ كردند. مردم با اهداف پشت رده كنگرده آشنا شدند. يكي از انديشمندان مسلمان درباره اين نامه گفت :
كاشف الغطا كشف الغطا كاشف الغطا پرده را كنار زد.
نامه كاشف الغطا مورد استقبال كم نظير خوانندگان قرار گرفت و بدين خاطر سه بار در آن سال چاپ شد. نزديك به صد هزار نسخه از كتاب ((المثل العليا في الاسلام ، لافي بحمدون )) در كشورهاي مسلمان چاپ و به زبانهاي انگليسي و فارسي ترجمه شد.


اهل سياست
آية الله كاشف الغطا هماره در مسايل سياسي دخالت مي كرد. برخي از كج انديشان كه دين را از سياست جدا مي دانستند. از او مي پرسيدند چرا در سياست دخالت مي كند. او در پاسخ مي گفت : اگر سياست به معناي پند، راهنمايي ، نهي از فساد، نصيحت و مبارزه با استعمار است ، من اهل سياستم . آري ، من تا فرق سر غرق در سياستم . چنين سياستي از واجبات است . پدر، پدربزرگ ، جد و تمام خاندان من ، بيش از سيصد سال رهبري ديني جهان اسلام را بر عهده داشتند. در زيارت جامعه ، درباره ائمه معصوم آمده است : انتم ساسه العباد: شما سياستمداران مردم هستيد. سياست ما سياست پيامبر و امامان است .
زماني هم كاشف الغطا نامه اي به محمد علي جناح ، اولين نخست وزير پاكستان مي نويسد و هدفهاي استعماري پيمانهاي نظامي آمريكا را به او گوشزد مي كند.

سرجان تروتبيك ، سفير انگليس در عراق ، در تاريخ 27 محرم 1373 ق . به ديدار كاشف الغطا مي رود. گفتگو بين آنها درباره كمونيسم ، اسرائيل و مسايل ديگر صورت مي گيرد. كشاف الغطا جنايتهاي انگليس در جهان را به او گوشزد مي كند. سفير كه درمانده بود، مي گويد: آيا در اين كتابخانه بسيار بزرگ شما كه هزاران جلد كتاب در آن هست ، كتابي عليه ما هست . سفير فكر مي كرد كه كاشف الغطا پاسخي نخواهد داشت . زيرا كتابهاي او درباره فقه ، اصول ، تفسير، حديث و ديگر علوم اسلامي است كه در آنها اسمي از انگليس هم نيامده است . كاشف الغطا فرياد برآورد: كتاب كه چيزي نيست . قلبهاي همه ما عليه شماست . از دل يكايك ما به خاطر نيزه اي كه شما به جهان عرب زديد، خون مي چكد.
گفتگوي كاشف الغطا با سفيران انگليس و آمريكا با نام ((محاورة الامام مع السفرين ))، سه بار در نجف و يك بار در آرژانتين چاپ شد.
پايان
آية الله العظمي شيخ محمد حسين كاشف الغطا سرانجام پس از عمري تلاش خستگي ناپذير، در ذيقعده 1373 ق . رخت از جهان بر بست . تشييع جنازه با شكوه او در نجف تا قبرستان وادي السلام گوياي علاقه وافر مردم به او بود. مراسم يادبود رحلت او در عراق ، ايران ، پاكستان ، لبنان و بسياري از كشورهاي مسلمان برگزار شد.
كاشف الغطا از نوجواني به سرودن شعر پرداخت . بيش از هشت هزار بيت شعر از او به يادگار مانده است . او كتابهاي بسيار سودمندي نيز به نگارش ‍ درآورد. كه چندي از آنها چاپ شده است .

آثار چاپ شده او عبارتند از:
1. الدين و الاسلام يا ((الدعوة السلامية ))
2. المراجعات الريحانيه يا ((النقود و الردود)) يا ((المطالعات و المراجعات ))
3. الايات البينات في قمع البدع و الظلالات
4. التوضيح في بيان ما هو الانجيل و من هو المسيح
5. الفردوس الاعلي
6. اصل الشيعه و اصولها
7. الارض و التربة الحسينيه
8. نبذه من السياسيه الحسينيه
9. الحكمه و السياسه
10. المثل العليا في الاسلام لافي بحمدون
11. محاروه الامام المصلح كاشف الغطا مع السفرين البريطاني و الاميريكي 12. عين الميزان
13. نقد ((ملوك العرب )) نوشته امين ريحاني
14. مختارات من شعر الاغاني
15. خطبة الاتحاد و الاقتصاد
16. الخطب الاربع
17. خطبة الباكستان
18. مبادي الايمان
19. مقتل الحسين عليه السلام
20. قضيه فلسطين الكبري في خطب الامام الراحل محمد حسين كاشف الغطا
21. حاشيه بر تبصره
22. سؤ ال و رجواب
23. وجيزه الاحكام
24. زادالمقلدين
25. مناسك حج (عربي )
26. مناسك حج (فارسي )
27. حاشيه بر العروة الوثقي
28. حواشي بر سفينه النجاة ، نوشته آية الله احمد كاشف الغطا (4 جلد) 29. تحرير المجله
30. حواشي بر عين الحياة ، ترجمه سفينة النجاة
31. حاشيه بر مجمع الرسايل (فارسي )
32. تعليقات و تراجم بر دويان سيد جعفر الحلي ، معروف به ((سحر باب و سجع البلايل ))
33. تعليقات بر ديوان سيد محمد سعيد الحبوبي
34. تعليقات بر الوساطه بين المتنبي و خصومه
35. تعليقات بر معالم الاصابة
36. تعليقات بر الكلم الجامعة و الحكم النافعه
37. صحائف الابرار في وظايف الاسحار (دعا)
38. جنة الماءوي
39. السياسه و الحكمه
40. النظر الثاقب و نيل الطالب (حاشيه بر كتاب مكاسب ، نوشته شيخ انصاري )
41. منظوم كشف الاستار عن وجه الغائب عن الابصار
42. المسايل القندهاريه (فارسي ).
 
آثار:
العبقات العنبريه
شرح بر العروة الوثقي
نقد كتاب ((تاريخ آداب اللغة )) جرجي زيدان
نزهة السمر و نهزة السفر
التوضيح في بيان ما هو الانجيل و من هو المسيح
شرح تبصرة المتعلمين
وجيزه الاحكام
حاشيه بر ((مجمع الرسائل ))
مناسك حج
زادالمقلدين
اصل الشيعه و اصولها
منظوم كشف الاستار عن وجه الغائب عن الابصار
النظر الثاقب و نيل الطالب
السياسه و الحكمه
صحائف الابرار في وظايف الاسحار
جنة الماءوي
تعليقات بر الكلم الجامعة و الحكم النافعه
تعليقات بر معالم الاصابة
مبادي الايمان
الخطب الاربع
خطبة الاتحاد و الاقتصاد
مختارات من شعر الاغاني
عين الميزان
النقود و الردود
الايات البينات في قمع البدع و الضلالات
الفردوس الاعلي
الارض و التربة الحسينيه
نبذه من السياسيه الحسينيه
المثل العليا في الاسلام لافي بحمدون
خطبة الباكستان
وجيزه الاحكام
تعليقات بر الوساطه بين المتنبي و خصومه
تعليقات و تراجم بر دويان سيد جعفر الحلي 
.................................

نويسنده: محمد رضا سماك اماني
منبع : پايگاه حوزه.نت
http://www.hawzah.net/Hawzah/Daneshvars

 
امتیاز دهی
 
 

بيشتر
كليه حقوق اين سايت براي دبيرخانه كنگره بزرگداشت آخوند ملا محمد كاظم خراساني محفوظ مي باشد









Guest (PortalGuest)

كنگره آخوند خراساني
مجری سایت : شرکت سیگما