پنجشنبه 13 ارديبهشت 1403  
شاگردان
شيخ محمد علي شاه آبادي

شيخ محمد علي شاه آبادي اصفهاني استاد عرفان امام راحل است.مدتها در نجف تحصيل فرمود و يكي از اساتيدش آخوند خراساني است.مرحوم شاه آبادي از مراجع تقليد عهد خود است و نزاع زيادي با رضا خان داشت.امام خميني هر گاه به نام او مي رسيدند معمولا عبارت روحي فداه را به كار مي بردند. خود شاه آبادي هم به حدي علاقه به خراساني دارد كه در شرح كفايه اش وقتي به نام او مي رسد عبارت"روحي فداه" را به كار مي برد. روح من فداي آخوند خراساني باد:
................


نويسنده: محمد علي محمدي
....................
شاه آبادي، محمد علي
نام هاي ديگر: آية الله شاه آبادي،محمد علي شاه آبادي تهراني،
موطن: اصفهان
نام پدر : ميرزا محمد جواد اصفهاني
تاريخ وفات: 1369قمري /
 1328 ش .

طلوع ستاره
در سال 1292 ق . در محله حسين آباد اصفهان در خانه آية الله ميرزا محمد جواد بيدآبادي طفلي پا به عرصه وجود نهاد كه او را ((محمد علي )) ناميدند.
آية الله بيدآبادي كه خود فقيهي وارسته بود به تربيت فرزندانش همت و توجه فوق العاده اي داشت و به بركت همين تلاش ، فرزندانش هر يك چون ستاره اي تابناك بر تارك حوزه هاي علميه درخشيدند.

كلاس نور
محمد علي ، مقدمات علوم را نزد پدر آموخت و آنگاه در كلاس درس برادر بزرگترش (شيخ احمد مجتهد) كه يكي از اساتيد معروف آن روز اصفهان بود حاضر شد و چون به دهمين بهار عمر قدم نهاد در درس آية الله ميرزاهاشم خوانساري (نويسنده كتاب مباني الاصول ) شركت نمود و معلم درس رياضيات وي نيز آقا ميرزاعبدالرزاق سرتيپ بود.
در سال 1304 ق . ناصرالدين شاه قاجار، آية الله بيدآبادي را به همراه دو فرزندش محمد علي و علي محمد به تهران تبعيد كرد و محمد علي در تهران در درس فقه و اصول آية الله ميرزا حسن آشتياني - كه خود از شاگردان بزرگ آية الله شيخ مرتضي انصاري بود - شركت نمود و فطرت توحيدي و عشق به شناخت معارف الهي او را به درس فلسفه حكيم بزرگ ميرزا ابوالحسن جلوه مشتاق ساخت .
ميرزا محمد علي نخستين سالهاي بلوغ را پشت سر مي گذاشت كه در كلاس ‍ درس عرفان نشست و آنگاه كه وارد هيجدهمين سال عمر خود شد در سال 1310 ق . به درجه اجتهاد نايل آمد.
او در سال 1312 ق . اولين و بهترين استاد خود يعني پدر مهربانش را از دست داد ولي اين حادثه تلخ نتوانست در روح او خللي ايجاد كند و به رغم مشكلات فراوان به تحصيل ادامه داد. وي حدود شانزده سال در تهران اقامت كرد و در اين مدت علاوه بر تحصيل به تدريس اشتغال داشت .
در سال 1320 ق . ميرزا محمد علي به قصد عزيمت به نجف اشرف و حضور در درس آية اله العظمي محمد كاظم خراساني (مشهور به آخوند خراساني ) ابتدا راهي اصفهان شد و پس از دو سال اقامت در آنجا راهي نجف گرديد. در اين سفر مادر و پدر همسرش نيز او را همراهي مي كردند.
در اين زمان ميرزا محمد علي با آنكه خود مجتهد بود با شور و شوقي وصف ناپذير درس آخوند خراساني حاضر مي شد. اقامت ايشان در نجف هفت سال طول كشيد و طي آن توانست در دو دوره كامل درس خارج اصول آخوند شركت كند كه نتيجه آن يك دوره شرح بر كتاب كفاية الاصول است كه به قلم ايشان نگارش يافته است .
همچنين ايشان در نجف در درس آية الله شيخ فتح الله شريعت (شيخ ‌الشريعه ) و آية الله ميرزا محمد حسن خليلي شركت مي جست .
پس از رحلت آخوند خراساني - كه آقا ميرزا محمد علي براي ايشان احترام فوق العاده قائل بود و او را عقل مجسم مي شمرد - جناب ميرزا راهي سامرا شد تا از خرمن علوم آية الله العظمي ميرزا محمد تقي شيرازي خوشه چيني كند. ايشان پس از درس استاد در جايگاه تدريس مي نشست و بسياري از شاگردان استاد در كلاس او شركت مي كردند در اين ميان ميرزاي شيرازي خود نيز به آية الله شاه آبادي توجه ويژه اي داشت و به همين دليل است كه آية الله شاه آبادي يكي از شش نفري است كه از ميرزاي شيرازي گواهي اجتهاد دريافت كرده است . چنانكه آيات عظام شيخ ‌الشريعه اصفهاني ، سيد اسماعيل صدر، شرياني ، ميرزا خليل تهراني هم به عارف كامل شاه آبادي گواهي اجتهاد داده بودند.

بازگشت
آيت حق ، شاه آبادي بعد از هشت سال اقامت در عراق به رغم ميل باطني خود و به خاطر درخواست مادرش - كه دوري از ديگر فرزندان كاسه صبرش را لبريز كرده بود - به طرف ايران حركت كرد و آنگاه كه علماي سامرا دريافتند كه ايشان در حال آماده سازي وسايل سفر براي حركت به طرف ايران است با اصرار زياد از ايشان خواستند كه در سامرا بماند ولي ايشان رضايت مادر را كه رضايت خداوند در آن بود به تدريس و اقامت در سامرا ترجيح داده و به طرف اصفهان به راه افتاد.
چون مردم تهران از ورود آية الله شاه آبادي به ايران مطلع شدند از ايشان خواستند كه به تهران برود و وي پذيرفت و چون منزل ايشان در خيابان شاه آباد (جمهوري اسلامي كنوني ) بود به آية الله شاه آبادي معروف شد.
ايشان نخست در منزل اقامه جماعت و سخنراني مي نمود و بعد به سبب كمبود جا سنگر را به مسجد سراج الملك منتقل كرد.
آن بزرگوار از سال 1330 ق . تا 1347 ق . در تهران اقامت داشت . در آن زمان چون تازه رضاخان به قدرت رسيده بود يكي از مهم ترين اقدامات آية الله شاه آبادي مبارزه با ظلم ستم شاهي وي بود، چنانكه امام ((قدس سره )) مي فرمايند:
((مرحوم آية الله شاه آبادي علاوه بر آنكه يك فقيه و عارف كامل بودند يك مبارزه به تمام معنا هم بودند.))
در اوج خفقان رضاخاني ، آية الله شاه آبادي ، از علماي تهران و ديگر شهرها خواست كه در اعتراض به ستمهاي شاه در پناه حضرت عبدالعظيم در شهر ري گرد آمده ، متحصن شوند. ولي علما نتوانستند ايشان را همراهي كنند ودر حالي كه تنها دو نفر ايشان را همراهي مي كردند دست از مبارزه خود برنداشت و چون ماه محرم بود همه روزه با سخنرانيهاي كوبنده فجايع رژيم را براي مردم بازگو مي نمود.
آن بزرگوار حدود پانزده ماه به تحصن ادامه داد و آنگاه در سال 1347ق . راهي شهر مقدس قم شد. و به تعليم و تربيت طلاب علوم ديني همت گمارد.

سر عشق
يكي از افرادي كه از محضر اين عالم بزرگ كسب فيض نمود امام امت (ره ) است كه نزد آية الله شاه آبادي كتابهاي عرفاني فصوص الحكم ، مفتاح الغيب و منازل السائرين را فراگرفت . امام (ره ) چگونگي آشنايي خود با آية الله شاه آبادي را چنين توضيح مي دهد:
((من پس از آنكه توسط يكي از منسوبين مرحوم شاه آبادي با ايشان آشنا شدم ، در مدرسه فيضيه ايشان را ملاقات كردم و يك مساءله عرفاني از ايشان پرسيدم . شروع كردند به گفتن ، فهميدم اهل كار است . به دنبال ايشان آمدم و اصرار مي كردم كه با ايشان يك درس داشته باشم و ايشان در ابتدا قبول نمي كردند تا به گذر ((عابدين )) - يكي از محلات قم - رسيديم و بالاخره ايشان كه فكر مي كرد من فلسفه مي خواهم قبول كردند.
ولي من به ايشان گفتم كه فلسفه خوانده ام و عرفان مي خواهم و ايشان دوباره بنا را گذاشتند بر قبول نكردن و من باز هم اصرار كردم ، تا بالاخره ايشان قبول كردند و من حدود هفت سال نزد ايشان فصوص و مفتاح الغيب خواندم .))
آية الله شاه آبادي به امام علاقه زيادي داشت به گونه اي كه هر گاه مي خواست او را صدا كند بدون آوردن پسوند يا پيشوندي همان گونه كه پدران فرزندان خود را صدا مي كنند مي فرمود روح الله ! آري ، او امام را روح خدا مي دانست . البته علاقه امام هم به استادش بسيار زياد بود تا آنجا كه هر گاه از ايشان نامي به ميان مي آورد مي فرمود: روحي له الفداء، جانم فداي او باد! اين مطلب در كتابهاي امام (ره ) بخصوص در كتابهاي عرفاني ايشان كاملا مشهود است .
يكي ديگر از افرادي كه در قم از خرمن علم آيت حق ، شاه آبادي خوشه ها چيد آية الله العظمي سيد شهاب الدين مرعشي نجفي است .

آهنگ رجعت
آية الله شاه آبادي هفت سال در قم اقامت گزيد. زماني نيز مردم تهران به قم آمده ، از ايشان خواستند به تهران مراجعت كند و وي به رغم ميل باطني خود، در پي احساس وظيفه در سال 1354 ق . راهي تهران شد. ابتدا حدود دو سال در مسجد امين الدوله - واقع در بازار چهل تن - به امامت جماعت و ارشاد و هدايت پرداخت و آنگاه كه يكي از شبستانهاي مسجد جامع - كه قبل از آن تبديل به انبار شده بود - آماده شد، نماز و سخنراني را بدانجا منتقل نمود و از آن پس مسجد جامع سنگر مبارزه با رضاخان گرديد.

شير بيشه حق
در موقعيتي كه رضاخان تمام مساجد و منابر را تعطيل نموده بود آية الله شاه آبادي هيچ گاه نماز و سخنراني اش قطع نشد. زماني هم كه رضاقلدر پوشيدن لباس روحانيت را ممنوع كرده بود او فرزندانش را به روحاني شدن و پوشيدن لباس مقدس روحانيت تشويق كرد و به بركت هميت تلاش ‍ مخلصانه هفت تن از فرزندان ايشان روحاني شدند.
ماءموران رضاخان ، براي آنكه بتوانند صداي حق طلب آية الله شاه آبادي را خاموش كنند، منبر او را از مسجد جامع دزديدند ولي از آن پس ايشان ايستاده سخنراني مي كرد و مي گفت
((منبر سخن نمي گويد اگر مي خواهيد سخنراني تعطيل شود، بايد مرا ببريد و من هر روز قبل از اذان صبح تنهايي از منزل به طرف مسجد مي آيم ، اگر عرضه داريد آن وقت بياييد و مرا دستگير كنيد))!
بر پايه اين گفتار شجاعانه روزي عده اي روباه صفت براي دستگيري شيخ عارف به مسجد جامع حمله ور شدند و با بي شرمي تمام همچون لشكر يزيد چكمه پوشان وارد مسجد شدند كه ناگاه آيت حق نهيبي بر آنها زد و همگي آنها پا به فرار گذاشتند و براي دستگيري ايشان در بيرون مسجد كمين كردند و آنگاه كه آية الله شاه آبادي از مسجد خارج شد فرمانده آنها رو به شيخ عارف كرد و گفت : ((آقاي شاه آبادي ! آقاي شاه آبادي ! تو بايد همراه ما بيايي كلانتري !))
آية الله شاه آبادي ايستاد و در حالي كه ابروانش به هم گره خورده بود گفت : ((برو به بزرگترت بگو بياد!)) و به راه خود ادامه داد.

فقيه بيدار
از ديگر اقدامات فرهنگي و ابتكارات آية الله شاه آبادي برپايي جلسات سخنراني خانگي - دور از چشم ماءموران رژيم - بود كه نقش مهمي در مبارزات و آگاهي سياسي مردم ايفا مي كرد.
شيخ عارف كامل از تعليم و تربيت كودكان و نوجوانان نيز غافل نبود و در پي اين مقصود منزل شخصي خود را به تدريس و تعليم نونهالان اختصاص ‍ داده بود. او چند مرد صالح و مؤ من انتخاب كرد كه به دانش آموزان درس ‍ بدهند و خود نيز بر كار مدرسه نظارت داشت و هفته اي يك بار با سخنراني براي دانش آموزان و اولياي آنها، آنها را در حفظ شعاير اسلام راهنمايي مي كرد.
آيت حق براي امر به معروف و نهي از منكر اهميت زيادي قائل بود و در انجام اين واجب الهي از مردم و اهالي مسجد هم استمداد مي جست . چنانكه آورده اند پزشكي كه در همسايگي ايشان بود با آوردن معلم موسيقي و وسايل آن ، موجبات ناراحتي ايشان و همسايگان را فراهم كرده بود و چون حضرت آية الله شاه آبادي از او خواست كه از اين عمل شيطاني دست بردارد قبول نكرد!
آيت حق در سخنراني شب جمعه فرمود:
((خوب است از اين پس هر كسي از جلو مطب اين دكتر مي گذرد با خوشرويي از او بخواهد كه از اين عمل دست بردارد.))
چند روز گذشت . پزشك هر روز با دهها مراجعه كننده مواجه مي شد كه همگي بدو تذكر مي دادند كه دست از اين عمل بردارد. او چاره اي جز تعطيل كردن كلاس نديد و آنگاه كه با آية الله شاه آبادي مواجه شد گفت :
((آقاي شاه آبادي ! با قدرت ملت كار را تمام كردي ... من جواب مراجع قضايي و قانوني را مي توانستم بدهم ولي هرگز درباره اين روش مردمي نينديشيده بودم .))
آري ، بر اثر تلاش خستگي ناپذير ايشان و ديگر مؤ منان كليه مراكز فساد در مدت كوتاهي از آن منطقه برچيده شد.
قافله سالار نور
مهم ترين اقدام فرهنگي ايشان تدريس و بعد از آن تاءليف است .
وي در حوزه علميه قم روزي نه تا ده درس تدريس مي كرد و نكته جالب توجه اينكه هر يك از علما كه در درسي از درسهاي ايشان شركت مي كرد، استاد را در همان رشته خاص بسيار مي ستود؛ چنانكه امام (ره ) كه در درسهاي عرفان ايشان حاضر مي شد استادش را در عرفان فوق العاده مي ستود و آية الله ميرزا هاشم آملي (ره ) معتقد بود مهارت ايشان در فقه و اصول بيش از فلسفه و عرفان است .
آنچه ايشان تدريس مي نمود عبارت بود از: 1. فقه و اصول (دوره سطح و خارج )
2. تفسير
3. عرفان
4. فلسفه و منطق و... كه دانش پژوهان بسياري از آنها استفاده مي كردند.در ذيل نام چند تن از آنان را يادآور مي شويم :
1. حضرت امام خميني (ره )
2. آية الله حاج شهاب الدين مرعشي نجفي
3. آية الله حاج ميرزا هاشم آملي
4. آية الله شيخ محمد رضا طبسي نجفي
5. آية الله حاج محمد ثقفي تهراني (پدر همسر حضرت امام ) و...
پربهاتر از خون شهيدان
از شيخ عارف كامل كتابهاي فراواني بر جا مانده كه برخي از آنها چاپ شده و بعضي ديگر هنوز به چاپ نرسيده است . در اين مياه ، بعضي از رساله ها و كتابهاي چاپ نشده ايشان ، پس از رحلت استاد در اختيار حضرت امام (ره ) قرار داشت كه در سال 1343 ش . در حمله ساواك به كتابخانه و منزل امام در قم همراه آثاري از امام راحل ربوده شد.

اينك مروري بر آثار آية الله شاه آبادي :
1. شذرات المعارف نام ديگر اين كتاب حرام الاسلام است و در ايران چند بار به چاپ رسيده است . اين كتاب در دو جلد جيبي و درباره مطالب اخلاقي و مبارزه با تهاجم فرهنگي است .
2. رشحات البحار. عربي و شامل 3 بخش است : الف : القرآن والعترة ب : الايمان والرجعه ج : الانسان والفطرة .
3. مفتاح السعاده في احكام العبادة (توضيح المسائل )
4. حاشيه نجاة العباد: چنانكه از نام آن برمي آيد شامل حاشيه هايي است كه ايشان بر كتاب نجاة العباد استاد بزرگ شيخ محد حسن صاحب جواهر نوشته است .
5. منازل السالكين : موضوع اين كتاب اخلاق است كه در هزار منزل تنظيم شده است .
6. حاشيه كفاية الاصول آخوند خراساني
7. حاشيه فصول الاصول
8. رسالة العقل والجهل
9. تفسيري مشتمل بر توحيد، اخلاق و سير و سلوك
10. چهار رساله درباره نبوت عامه خاصه و تعدادي كتب و رساله ديگر.
آخرين منزل هستي
و سرانجام در ساعت 2 بعدازظهر روز پنجشنبه سوم آذر 1328 ش . (سوم صفر 1369 ق .) پس از هفتاد و هفت سال عمر پر بركت روح او به ملكوت اعلي پرواز كرد.
جنازه پاك او با تشييع هزاران نفر از مردم مؤ من به حضرت عبدالعظيم منتقل و در مقبره شيخ ابوالفتوح رازي (مفسر بزرگ ) مدفون گشت .

فرزندان
آية الله شاه آبادي ده فرزند پسر داشت كه هفت تن آنان روحاني مي باشند. در ذيل بخشي از زندگي يكي از فرزندان رشيد ايشان شهيد حجة الاسلام والمسلمين حاج شيخ مهدي شاه آبادي را از نظر مي گذرانيم .
ايشان در سال 1309 ش . متولد و در چهار سالگي به منظور فراگيري قرآن مجيد راهي مكتب خانه شد و پس از دو سال راه دبستان را پيش گرفت . آنگاه كه چهاردهمين بهار عمر خود را مي گذراند وارد مدرسه علميه هروي شد و پس از سپري كردن دوره هاي مقدماتي راهي شهر مقدس قم شد.
او كتاب رسائل را از آية الله مشكيني ، مكاسب را از آية الله ستوده و كفاية الاصول را از آية الله مجتهدي آموخت و در 25 سالگي در كلاس درس ‍ خارج فقه و اصول نشست . اساتيد او در درس خارج ، حضرت امام (ره ) و آيات عظام بروجردي ، گلپايگاني و اراكي بودند.
شروع مبارزات شيخ مهدي از زمان مبارزات مجاهد بزرگ آية الله كاشاني و رويدادهاي ملي شدن صنعت نفت بود. وي در سال 1332 پس از كودتاي ننگين 28 مرداد براي اولين بار دستگير و زنداني شد. اوج گيري مبارزات ايشان هنگامي بود كه امام (ره ) براي سرنگوني فرعون زمان به مبارزه برخاسته بود و شيخ مهدي هم سعي مي كرد به دنبال امام باشد و به همين سبب چندين بار زنداني و شكنجه شد. آخرين زندان ايشان در سال 1357 ش . بود كه در سوم بهمن سال - چند روز قبل از ورود امام (ره ) به ايران - از زندان آزاد شد.
حجة الاسلام شاه آبادي پس از پيروزي انقلاب مسؤ وليتهاي زيادي به عهده داشت كه به بعضي از آنها اشاره مي شود: عضويت در شوراي مركزي كميته انقلاب اسلامي ، عضو هسته مركزي جامعه روحانيت مبارز، نمايندگي امام در هياءت بررسي عملكرد بنياد مستضعفان ، نمايندگي دوره اول و دوم مجلس شوراي اسلامي .
و سرانجام اين مجاهد نستوه كه در عشق به جبهه ها و رزمندگان مي سوخت براي چندمين بار در تاريخ پنج ارديبهشت 1363 ش . راهي جبهه هاي نور عليه ظلمت شد و در عصر پنجشنبه ششم ارديبهشت در جزاير مجنون ، خمپاره اي در كنارش فرود آمد و او به سوي پروردگار خود بال گشود و به خيل شهدا پيوست .
پيكر مطهر اين شهيد عزيز به تهران منتقل شد و در بهشت زهرا در كنار ديگر شاهدان گلگون كفن آرميد.
 منبع: www.hawzah.net

 

 
امتیاز دهی
 
 

بيشتر
كليه حقوق اين سايت براي دبيرخانه كنگره بزرگداشت آخوند ملا محمد كاظم خراساني محفوظ مي باشد









Guest (PortalGuest)

كنگره آخوند خراساني
مجری سایت : شرکت سیگما