پنجشنبه 13 ارديبهشت 1403  
شاگردان
شيخ محمد كاظم شيرازي
آيت الله العظمي شيخ محمد كاظم شيرازي

 

گزيده اي از زندگينامه 
 ولادت
آيت الله حاج شيخ كاظم شيرازي در سال 1290 ه.ق، در شيراز زاده شد {موسوي كاظمي، احسن الوديعه، ج2، 131؛ انصاري قمي، ديوان اشعار، 264}. برخي هم سال ولادتش را مردد بين 1290 و 1292 ه.ق نگاشته اند {مشار، مؤلفين كتب چاپي، ج5، 24}. پدرش، حاج حيدر، از تجار شيراز بود و به تقوا و پرهيزگاري شهرت داشت {ركن زاده، دانشمندان و سخنسرايان فارس، ج4 ، 232}.
 تحصيلات
وي دوران كودكي اش را در زادگاهش به فراگيري خواندن و نوشتن گذرانيد. سپس در سال 1300 ه.ق همراه با پدر و مادرش به قصد زيارت عتبات عاليات، رهسپار نجف و كربلا شد. وي در كربلا با والدينش اقامت گزيد و ادبيات عرب را به خوبي فرا گرفت. پس از دو سال، پدر و مادرش به شيراز بازگشتند. او به تنهايي به تحصيل ادامهداد تا پس از چهار سال، به شيراز مهاجرت كرد. وي مطول و معالم را نزد عالم كامل حاج سيد محمد علي كازروني ـ كه در تدريس بسيار ماهر بود ـ فرا گرفت.
 حركت به كربلا
ايشان در سال 1306 ه.ق ـ پس از دو سال اقامت در شيراز ـ رهسپار كربلا شد  و در مدت كوتاهي ـ حدود چهار سال ـ شرح لمعه، قوانين، فصول و رياض را به پايان رسانيد، سپس وي تصميم گرفت به سامرا ـ كه تحت سرپرستي آيت الله العظمي ميرزاي شيرازي داراي حوزه علميه شكوهمندي شده بود ـ برود {موسوي كاظمي، احسن الوديعه، ج2، 131؛ واعظ خياباني، علماي معاصرين، 241}.
 مهاجرت به سامرا
ايشان، در حدود سال 1310 ه.ق به سامرا رفت {تهراني، نقباء البشر، (مخطوط) بدون صفحه} و مورد توجه فراوان ميرزاي شيرازي قرار گرفت. ميرزا سفارش او را به حضرت آيات: سيد محمد فشاركي و ميرزا محمد تقي شيرازي نمود {شاهرودي، اسره المجدد الشيرازي، 208}. او در آن زمان، مورد نظر و محبت پدرانه ميرزاي شيرازي بود و در خانه او به سر مي برد و همواره حاضر به خدمت بود. {ركن زاده آدميت، دانشمندان فارس، ج4، 232}. نخست، وي رسائل و مكاسب را نزد علامه بزرگوار شيخ حسنعلي تهراني به پايان برد و سپس در درسهاي مرحوم ميرزا محمد تقي شيرازي و سيد محمد فشاركي شركت نمود. به گفته ركن زاده، چندي هم در درس مجدد شيرازي حضور پيدا كرد. با مهاجرت مرحوم آيت الله طباطبايي فشاركي به نجف اشرف، منحصراً به درس ميرزا محمد تقي شيرازي حاضر شد و تا روز وفاتش، ملازم بحث او بود و در اين مدت طولاني ـ حدود 28 سال از 1310 تا 1338 ه.ق ـ از او جدا نشد؛ به طوري كه بر همه شاگردان استاد فايق آمد و از بزرگان شاگردان او به شمار رفت {موسوي كاظمي، احسن الوديعه، ج2، 131، اميني، معجم رجال الفكر في النجف، ج2، 781؛ تهراني. نقباء البشر (مخطوط)، بدون صفحه}
 مهاجرت به كربلا
حاج شيخ محمد كاظم شيرازي در اواخر محرم الحرام 1336 ه.ق پس از پايان جنگ جهاني اول، همراه با استادش به كاظمين رفت. او در اوايل سال 1337 ه.ق همراه با استاد، به كربلا مهاجرت كرد و تا وفات ميرزا محمد تقي شيرازي، در آن خاك پاك به تحصيل و تدريس اشتغال داشت {شاهرودي، اسره المجدد الشيرازي، 208}.
 استادان
از آنچه گفته شد، بر مي آيد كه او غالب سطوح و خارج خويش را در محضر استادان ذيل به پايان برده است.
1. ميرزا محمد تقي حائري شيرازي ( 1256 ـ 1338 ه.ق)، نويسنده حاشية المكاسب
2. سيد محمد فشاركي اصفهاني (1253 ـ 1316 ه.ق)، نويسنده الرسائل الفشاركيه
3. شيخ حسنعلي تهراني (د. 1325 ه.ق)، نويسنده تقريرات بحث مجدد شيرازي (بيع و خيارات)
4. سيد محمد علي كازروني شيرازي
  حركت به نجف
آيت الله شيخ محمد كاظم شيرازي پس از وفات استادش، ميرزا محمد تقي شيرازي، در 1338 ه.ق، رهسپار نجف اشرف شد و به تدريس خارج فقه و اصول پرداخت. او در اين مدت و تا هنگام وفاتش، يكسره به تدريس و تآليف پرداخت. وي در حوزه نجف شهرتي فراوان كسب كرد، چشمها به او دوخته شد و مورد توجه فراوان زعيم بزرگ شيعه آيت الله العظمي سيد ابوالحسن اصفهاني قرار گرفت. حتي غالب استفتائات مرحوم آيت الله اصفهاني، به نظر آن مرحوم بود كه به امضا و مهر سيد مي رسيد {شريف رازي، گنجينه دانشمندان، ج1، 271}. علامه بزرگوار شيخ آقا بزرگ تهراني در بخش مخطوط نقباء البشر، از او به عنوان "العالم الفقيه المحقق الجليل الشيخ محمد كاظم الشيرازي دامت بركاته من اجله العلماء الاعلام" ياد كرده است.
 تدريس
او در تدريس، بسيار خوش بيان و زيبا كلام بود. صاحب احسن الوديعه مي نويسد: "حاج شيخ كاظم شيرازي، امروز از اكابر علماي مجتهدين و بزرگان فقهاي متتبعين است. جمعي از اصحاب و گروهي از طلاب، به بحث او حاظر مي شوند. جيد التقرير، لطيف التحرير، حسن المعاشره و طريف المحاوره مي باشد." {موسوي كاظمي، احسن الوديعه، ج2، 131؛ واعظ خياباني، علماي معاصرين، 241 }
شاگردان
برخي از تلاميذ آن فقيه بزرگ، عبارتند از:
1. شيخ بهاء الدين محلاتي شيرازي (1314 ـ 1401 ه.ق) نويسنده توضيح المسائل و راهنماي حق
2. شهيد سيد عبدالحسين دستغيب شيرازي ( 1322 ـ 1402 ه.ق)، نويسنده قلب سليم و گناهان كبيره
3. سيد مرتضي فيروز آبادي (1329 ـ 1410 ه.ق)، نويسنده عنايه الاصول في شرح كفايه الاصول
4. سيد سجاد علوي گرگاني ( 1322 ـ 1407 ه.ق)
5. شيخ حيدر علي محقق اصفهاني
6. سيد محمد علي سبط الشيخ انصاري ( 1330 ـ؟)
7. سيد محمد حسين شيرازي ( د. 1374 ه.ق)، فرزند ميرزا علي آقا شيرازي و داماد معظم له
8. سيد محمد حسن فضل الله عاملي ( 1310 ـ 1392 ه.ق ) نويسنده الرد علي الماديين
9. شيخ محمد تقي بهجت، صاحب توضيح المسائل (متوفي1430ه ق)
10. آقا سيد علي بهشتي
11. شيخ علي كاشف الغطاء
12. شيخ صدرا باد كوبه اي
13. شيخ علي خراساني
14. مروج
15. شيخ محمد تقي هرندي
16. محدث خراساني
17. سيد صادق شريعتمداري
18. شيخ محمد تقي جعفري
19. دهاقاني
20. امام سدهي اصفهاني
21. شيخ احمد فياض
22. سيد محمود علوي شيرازي
23. شيخ محمد رضا بروجردي
24. سيد هادي تبريزي
25. شيخ علي كفراني ( قديري)
26. سيد جعفر مرعشي (1326 ـ 1407 ه.ق)، نويسنده الرساله الجعفريه في العقائد الاثني عشريه
27. سيد اسماعيل صدر ( 1340 ـ 1388 ه.ق) ، نويسنده الاخلاق و دورها في الحياه
28. سيد محمود علوي تبريزي ( 1315 ـ 1381 ه.ق)، صاحب الحجاب و الاسلام
29. شيخ موسي عز الدين ( 1310 ـ 1400 ه.ق)، نويسنده الاسلام و قضايا الساعه
30. شيخ مجيد خميس ( 1304 ـ 1384 ه.ق)، صاحب غاية المأمول
31. حاج ميرزا آقاي شيرازي
32. سيد محمد روحاني قمي (1338 ـ 1418 ه.ق)، نويسنده منتقي الاصول و المرتقي الي الفقه الارقي
33. سيد محمد حسيني همداني (1322 ـ 1418 ه.ق‌) نويسنده انوار درخشان در تفسير قرآن و شرح اصول كافي
34. جاج شيخ احمد فياض سدهي اصفهاني
35. سيد مهدي حسيني اشكوري (و . 1340 ه.ق)، صاحب توضيح المسائل و انوار عرشه
36. شيخ حسين وحيد خراساني (و. 1340 ه.ق)، صاحب توضيح المسائل و مناسك حج
37. سيد تقي طباطبايي قمي (و. 1341 ه.ق)، صاحب مباني منهاج الصالحين و مجالس شبهاي شنبه
38. حاج شيخ لطف الله صافي گلپايگاني (و. 1338 ه.ق) نويسنده منتخب الاثر في الامام الثاني عشر و نويد امن و امان
 
 
معظم له از محدث بزرگ شيعه ميرزا حسين نوري، صاحب مستدرك الوسائل، اجاره حديث داشت و خود از اقطاب روايت و مشايخ اجازه بود و بسياري از فقها و دانشمندان از او اجازه روايت اخذ كردند، كه از آن جمله است:
1. آيت الله سيد شهاب الدين نجفي مرعشي
2. حاجيه خانم نصرت بيگم امين اصفهاني
3. شيخ عبداللطيف سمامي حايري تنكابني
4. شيخ صدر الدين محلاتي شيرازي
5. حاج سيد محمد حسيني همداني، معروف به آقا نجفي
 مرجعيت
آن فقيه بزرگ، از ياران و اعوان زعيم علي الاطلاق شيعه آيت الله سيد ابوالحسن اصفهاني بود و در زمان مرجعيت آن مرجع بزرگ، از علماي مطرح حوزه نجف به شمار مي رفت و غالب استفتائات مرحوم سيد را معظم له پاسخ مي داد. {شريف رازي، گنجينه دانشمندان، ج1، 272}. پس از وفات مرحوم سيد و مرحوم آيت الله حاج آقا حسين قمي، مرجعيت ايشان اوج گرفت و بسياري از مؤمنان استان فارس به ويژه شهر شيراز، به او رجوع كردند {آقا بزرگ تهراني، نقباء البشر (مخطوط)، بدون شماره صفحه}. مجلس درس او شلوغ شد و اغلب شاگردان مرحوم سيد، به درس وي حاضر شدند {شاهرودي، اسره المجدد الشيرازي، 208}.
 
اما موضوع رفتن فرزندانش به مدارس جديد عراق، مستمسك عده اي قرار گرفت و عليه وي به تبليغ پرداختند. اين امر، موجب انزواي ايشان شد. آيت الله سيد رضي شيرازي مي گويد: "محيط مدارس جديد عراق، از نظر علما پذيرفته نبود، به خاطر جنبه تجدد اين مدارس به هر صورت، علما روي خوش به اين مدارس نشان نمي دادند. پسران حاج شيخ، به اين مدارس مي رفتند و ديپلم گرفتند. يكي از اينها دكتر احمد كاظم ـ كه الآن در عراق است ـ قبل از شروع جنگ جهاني دوم براي دوره طب، به آلمان رفت. همين امر، باعث شد تا عده اي كه با مرحوم شيخ مسائلي داشتند، عليه او تبليغات كنند. برخي از افراد متدين ـ ولي ساده ـ تحت تآثير اين تبليغات واقع شده بودند؛ مثل مرحوم شيخ محمد علي خراساني، كه مرد زاهد و با تقوايي بود. ولي به خاطر تحريكات ديگران، در مجالسي كه شيخ حاضر بود، روي منبر او را مورد خطاب و عتاب قرار مي داد و مي گفت: بچه هايت را فرنگ مي فرستي و از سهم امام به آنان مي دهي؟ مرحوم پدرم فرمود: روزي به او گفتم: اينكه به شيخ اعتراض مي كني، بر اساس شنيده هاست يا آگاهي خودتان است؟ گفت: بر اساس شنيده هاست. به او گفتم: رفتن فرزند ايشان به فرنگ، هيچ ارتباطي به ايشان ندارد و از سهم امام هم چيزي به او نداده است. پسر شيخ، چند سالي در كوفه، معلمي كرده و پولي فراهم آورده است و براي ادامه تحصيل پزشكي، به فرنگ رفته است. مرحوم پدرم فرمود: از آن به بعد، نه تنها شيخ محمد علي درباره شيخ چيزي نگفت، كه آمد خدمت آقا و حلاليت طلبيد. در هر صورت، به خاطر اين تبليغات، مرحوم شيخ محمد كاظم خانه نشين شد. {شيرازي، مجله حوزه، شماره 50، 30 ـ 31}
 تآليفات
از آن فقيه بزرگ، آثاري بر جاي مانده كه جز شمار اندكي از آنها، بقيه به چاپ نرسيده و هم اينك در كتابخانه حافظيه شيراز ـ كه فرزند بزرگش، آنها را همراه با كتابهاي خودش وقف آنجا كرده است ـ موجود است. آنها عبارتند از:
1. بلغة الطالب في حاشيه المكاسب (2ج): اين كتاب از معروفترين و دقيقترين حواشي مكاسب است، كه در حوزه هاي علميه شهرتي به سزا دارد، كه به همت نواده اش، آيت الله سيد رضي شيرازي، در تهران چاپ شده و سزاوار تجديد چاپ است.
2. رساله في الخلل (چاپ نجف)
3. رساله في صلاة الجماعة
4. حاشيه بر فوائد الاصول شيخ انصاري
5. حاشيه بر فوائد الاصول كاظميني، تقريرات درس محقق نائيني
6. حاشيه بر در الاصول حاج شيخ عبدالكريم حايري
7. حاشيه بر فصول شيخ محمد حسين اصفهاني (د .1261 ه.ق)
8. حاشيه استدلالي بر عروة الوثقي
9. دوره كامل اصول
10. كتابهاي متعدد فقهي (در ابواب مختلف و در چند جلد)
11. مسائل فقهيه
ويژگيهاي اخلاقي
 
1. احترام به استاد
آن مرحوم، به استادش آيت الله ميرزا محمد تقي شيرازي، احترام فراوان مي كرد و تا روزي كه استادش زنده بود، به درس وي حاضر مي شد و بهره مي برد. اين كار، شيوه پسنديده عموم علماي بزرگ شيعه بوده است؛ چنانكه شيخ طوسي تا زماني كه سيد مرتضي زنده بود، به درسش حاضر مي شد و اين، زماني بود كه شيخ طوسي با سيد مرتضي، هر دو در درس شيخ مفيد، همدرس و شاگرد يك استاد بودند. اما شيخ طوسي تا 52 سالگي، در درس سيد مرتضي حاضر شد {امام خميني، كشف اسرار}.
 2.انصاف در بحث
آيت الله سيد رضي شيرازي مي گويد: "ايشان، فرد بحاثي بود و مسلط در مباحث. در عين حال، خيلي منصف بود و نه تنها به شاگرد مجال اشكال كردن مي داد، كه اشكالات ايشان را هم مي پروراند و اشكال نابه جاي ايشان را هم به صورت صحيح مطرح مي كرد و آن وقت به پاسخ آن مي پرداخت." {شيرازي، مجله حوزه، شماره 50، 28}
 
ركن زاده مي نويسد: "وي بسيار متواضع و خوش خلق بود و متدينين را اعلم از وضيع و شريف، گرامي مي داشت و در تربيت و تعليم شاگردان خود زياد دقت مي كرد و در بحث و مناظره از خود نمايي و اظهار علم دوري مي جست و منظورش از بحث و فحص، همانا تفهيم و يافتن راه حقيقت بود." {ركن زاده آدميت، دانشمندان و سخن سرايان فارس، ج 4، 232}
 سفر به قم
آيت الله حاج شيخ كاظم شيرازي در سال 1366 ه.ق، به قصد زيارت مرقد مطهر حضرت ثامن الائمه علي بن موسي الرضا (ع) و ديدار با علماي حوزه علميه قم، به ايران حركت كرد. نخست، به قم آمد و ميهمان آيت الله حاج ميرزا محمد فيض ـ كه از سامرا و درس ميرزا محمد تقي شيرازي با هم دوستي، صفا و صميميتي فراوان داشتند ـ شد. در روز ورودشان، همه علما مانند آيات عظام: بروجردي، حجت، صدر و سيد محمد تقي خوانساري و ديگر از علما، فضلا و عموم محصلان، از ايشان تجليل كردند {شريف رازي، گنجينه دانشمندان، ج1، 271}.
 
استاد آيت الله مكارم شيرازي درباره ايشان مي گويد: "در وقت ورود ايشان، با گروهي از طلاب و فضلا، به ديدار ايشان رفتيم و سر بحث را با معظم له در باب استصحاب تعليقي باز كرديم. ايشان نظريه خود را توضيح و به پرسشها و اشكالات حاضران هم با كمال متانت و بزرگواري پاسخ داد و زماني كه برخي از حضار از قبول آن سر باز زدند و اشكال كردند، ايشان با كمال ادب فرمود: من آنچه در توان داشتم، از نظريه خود دفاع كردم و مطلب ديگري به نظرم نمي رسد. كنايه از آنكه انتقادات شما وارد نيست و مؤدبانه بحث را به اتمام رسانيدند".
 
آيت الله حاج شيخ كاظم شيرازي چند روزي در قم توقف نمود و پس از آن، به تهران رفت و در منزل آيت الله حاج سيد علي رضوي قمي وارد شد. در تهران، از سوي علما، دولت و ملت، تجليل و تكريم شد. پس از چند روزي، وي به مشهد مقدس حركت كرد و در آنجا هم معززاً وارد شد و پس از مدتي، به نجف بازگشت. معظم له از كساني بود كه شايسته مقام رياست علي الاطلاقي و زعامت كل شيعه بود ولي اجل مهلتش نداد {شريف رازي، آثار الحجة، ج2، 24}.
 
آيت الله سيد مرتضي نجومي، از علماي كرمانشاه مي گويد: "معظم له به هنگام رفتن به نجف، در كرمانشاه بر مرحوم آيت الله شيخ هادي جليلي ـ قدس سره ـ وارد شد و ايشان به ما طلاب مدرسه حاج شهبازيان فرمود كه همگي به استقبال ايشان برويم. ما با چند ماشين، به استقبال آقاي حاج شيخ رفتيم. ايشان هم چند روز در كرمانشاه ماند و همه علما و روحانيان در منزل آيت الله جليلي، از ايشان ديدن مي كردند و پس از آن به نجف بازگشت".
 
بازماندگان
يادگار ارزنده وي در اين زمان، استاد بزرگوار آيت الله سيد رضي شيرازي، از علماي محترم تهران و نوه پسري آيت الله ميرزا علي آقا شيرازي فرزند ميرزاي مجدد شيرازي و نوه دختري حاج شيخ محمد كاظم شيرازي، است. او متولد 25 رمضان 1345 ه.ق و از شاگردان آيات عظام: پدرش و جدش (در نجف)، شيخ محمد تقي آملي، شيخ ابوالحسن شعراني، سيد ابوالحسن رفيعي قزويني و ميرزا احمد آشتياني (در تهران) است. وي مدرس معروف علوم فلسفي و كلامي (شرح اشارات، اسفار، شرح منظومه)، استاد فقه و اصول، امام جماعت مسجدد شفاي تهران و مؤلف كتب گوناگون: اصولي، كلامي و فلسفي است {شاهرودي، اسرة المجدد الشيرازي، 90 ـ 96؛ مجله حوزه، شماره 50 ـ 17 ـ 62؛ شريف رازي، گنجينه دانشمندان، ج4، 499}.
 
پدر بزرگوارش، داماد حاج شيخ كاظم شيرازي، آيت الله سيد محمد حسن شيرازي فرزند آيت الله ميرزا علي آقا شيرازي، فرزند آيت الله العظيمي ميرزا محمد حسن شيرازي صاحب فتواي تحريم تنباكو بود. وي، از شاگردان آيات عظام: ميرزاي نائيني، آقا ضياء عراقي و شيخ كاظم شيرازي بود و در مدرسه قوام نجف تدريس مي كرد. سپس، وي به تهران آمد و پس از زماني چند، در 1374 ه.ق درگذشت و در نجف اشرف مدفون شد. {شاهرودي، اسرة المجدد الشيرازي، 84 ـ 89 }
 درگذشت
آيت الله حاج شيخ محمد كاظم شيرازي پس از عمري آكنده از خدمات علمي و ديني و تربيت علماي بزرگ شيعه، در شب شنبه 22 جمادي الاول 1367 ه.ق در 77 سالگي چشم از جهان فرو بست. صبح روز بعد، بدنش در خارج شهر نجف غسل داده شد. پيكر پاكش با تشيع عظيم و با شكوهي به صحن شريف منتقل گرديد و پس از نماز آيت الله سيد جعفر بحر العلوم، در مقبره كازروني ـ كنار مقبره شيخ الشريعة اصفهاني و حاج آقا سيد قمي ـ به خاك سپرده شد {تهراني، نقباء البشر (مخطوط)، بدون صفحه}.
 
امتیاز دهی
 
 

بيشتر
كليه حقوق اين سايت براي دبيرخانه كنگره بزرگداشت آخوند ملا محمد كاظم خراساني محفوظ مي باشد









Guest (PortalGuest)

كنگره آخوند خراساني
مجری سایت : شرکت سیگما