شنبه 8 ارديبهشت 1403  
شاگردان
شيخ حسين دين محمدي زنجاني

مرحوم آيت الله شيخ حسين دين محمدي زنجاني به سال 1293 هجري قمري در شهر زنجان ديده به جهان گشود والد ايشان حاج فتحعلي از كسبه متدين بازار زنجان بود كه قبلاً صاحب اولاد نميشد ايشان به مشهد مقدس مشرف و به حضرت ثامن الحجج(ع) متوسل و در يك روياي صادقانه بشارت اولاد را از حضرت علي ابن موسي الرضا(ع) دريافت و متوجه ميشود كه يكي از فرزندان او اهل علم وفضل خواهد شدو در همان روياي صادقانه حضرت سفارش مينمايند كه تو بايد مواظب يك بوته مو(درخت انگور)كه به تو داده ايم باشي كه اين متعلق به ما(اهلبيت)است .وچندي نميگذرد كه براساس ولايت تكويني ائمه هدي،وعده حضرت علي ابن موسي (ع) كه به اذن الهي هرگز خلفي دروعده آنان نيست محقق ميگردد و مرحوم حاج فتحعلي صاحب اولاد ميشود.با اين اوصاف پدر ايشان فرزند خود را پس از گذراندن مكتب وادار به شغل كسب و كار مينمايد ولي از آنجا كه شغل بازار اين فرزند و عطيه الهي را قانع نميكند ايشان با شوق وصف ناپذيري با مساعدت مادر خود به دنبال طلبگي ميرود و پدر ايشان پس ازمدتي پي به مراتب علاقه فرزند   برده واينبار آن روياي صادقانه را به خاطر آورده و مشوّق فرزند خود براي ادامه تحصيل ميگردد.

     شيخ حسين با اشتياق وصف ناپذيري تحصيل ادبيات ومقدمات را پشت سر گذاشته و درمسجد ومدرسه نصراله خان كه اكنون تبديل به حوزه علميه امام صادق(ع) شده تحصيلات خود را پيگيري نموده و از محضر بزرگاني چون حاج ميرزا ابراهيم حكمي رياضي،آقاميرزا مجيدحكمي، ملا خليل،ملاسبزعلي،آقاميرزا ابراهيم ماهاني فقاهتي(قدس سرهما) بهره مند ميگردد.

    حوزه علميه زنجان در آن دوران از چنان بالندگي برخوردار بوده كه ايشان در همين شهر زنجان به مرتبه اجتهاد ميرسد با اين حال شوق مجاورت   و استفاده از معنويت حوزه مقدسه نجف كه خود جهان ديگري را در پيش روي طالبان حقيقت ميگشايد باعث ميشود كه وي به قصد تكميل تحصيلات خويش به آن آستان مقدس روي آورد كه از زمان شيخ الطائفه همواره محل پرورش فقهاي اماميه بوده است و پدر ايشان نيز او را براي اين سفر همراهي مينمايد و نقل شده است كه در راه عزيمت به نجف ايشان دچار برف و كولاك شديدي در مسير شده كه خلاصي از آن واقعه متصور نبوده وعجيب نيست كه با توسل به حضرت حجه ابن الحسن(عج) آن بزرگوار را با نام مبارك يا اباصالح(ع) خطاب و به طرز معجزه آسايي از مرگ حتمي خلاص ميشوند.

   ايشان در سال 1318 ه ق به نجف اشرف كه مشرف و از محضر اعاظم و اكابر آن حوزه مقدسه بهره مند ميگردد كه از اساتيد ايشان ميتوان آخوند ملاكاظم خراساني(قده) صاحب كفايه و آقاسيد كاظم طباطبايي يزدي(قده) صاحب عروه الوثقي و مرحوم شيخ شريعت اصفهاني نمازي(قده) و .... رانام برد كه اين فقيه وارسته حدودا در سال 1332 قمري به دريافت اجازه از اين بزرگان نائل و راهي زنجان ميشود.

وي پس از بازگشت به زنجان به كارهاي ديني مشغول و درس خارج را عنوان مينمايند و ضمنا در مسجد شيخ لطف ا...(مسكرهاي پايين) و مدتي را نيز در مسجد حاج مير بهاالدين اقامه جماعت مينمايند.

  از نظر سلوك واخلاق ايشان بايد گفت كه آن بزرگوار از كبر وغرور بدور بوده و تواضع ايشان همواره زبان زد خاص و عام و از اورع علماي اين خطه محسوب ميگرديده و همواره در پاسخ آناني كه وي را به اقامت در شهرهاي زيارتي ترغيب مينمودند به لزوم اقامت خود در زنجان تاكيد و حضور خويش در حوزه اين شهر را بعنوان تكليف ميدانستند.

همچنين آثار علماء و درس و عداد شاگردان هر عالمي گواه بر مدارج علمي اوست، كه مرحوم آيت الله دين محمّدي داراي آثاري ارزشمند بوده و شاگردان بزرگي را تربيت نموده و اين كار ايشان تا آخرين روزها وساعات عمر شريف ادامه داشت و بنحوي كه فرزندان اكثر علماي صاحبنام آنروز زنجان در محضر آيت الله دين محمّدي تلمذ كرده اند .از جمله آناني كه به شرف معرفت پذيري در محضر اين فقيه نامدار نائل شده اند ميتوان حضرت آيت العظمي حاج سيد عزالدين زنجاني(مدظله) و مرحوم آيت الله حاج آقاحسين نجفي ميرزايي(معرف به آقانجفي)،مرحوم حاج شيخ بيوك خاتمي،آيت الله شيخ محمد آل اسحق،مرحوم حاج آقا كمال فقاهتي،آيت الله حاج آقا رضا موسوي زنجاني و آيت الله حاج سيد ابوالفضل زنجاني و مرحوم حاج آقا سيد هاشم موسوي،مرحوم حاج ميرزا عبدالرحيم واسعي و... را نامبرد.هرچند كه شاگردان ايشان به اين تعدادمحدود نميگردد .واما شخصيت عاليقدر اين خطه استاد فقيد و بزرگوار مرحوم رضا روزبه كه هر روز زواياي حيات پربركت آن والامقام بيش از پيش كشف ميگردد نيز علم واخلاق را با حضور مداوم در محضر استاد خويش حاج شيخ حسين دين محمدي فراگرفته است كه به حق بايد علما و اخلاقا او را ماحصل تلاشهاي مرحوم حضرت آيت الله الظمي حاج شيخ حسين دين محمدي(اعلي ا...مقامه) دانست.آري استاد مرحوم رضا روزبه كه مديريت مدرسه توفيق آن روزگار(كه مهمترين محل اجتماع اهالي علم ومعرفت در آن دوره بوده) را بر عهده داشت هر روز بر محضر استاد زانوي تلمذ بر زمين ميزد و اوست كه  در ارتحال معلم ومراد خود با خاطري پر از ملال در وصف  اين ضايعة بزرگ جملة معروف ارتحال نفس زكيه را براوراق دفتر جاري ميكند.
آن عالم بزرگوار بنا به شواهد تاريخي اهل دنيا و دنيا طلب نبوده بلكه بخاطر مدارج علمي خود از مراجع تقليد عصر محسوب و بزرگاني چون حضرات آيات عظام حجّت كوه كمري ،شيخ عبدالكريم حائري، حاج آقا حسين بروجردي وحاج سيد احمد زنجاني و شيخ عبدالكريم خوئيني و....(قدس سرهما) و ساير بزرگاني كه در مكتب اماميّه تربيت يافته و خود صاحب نام و كمال بوده اند بر مراتب علمي ايشان وقوف داشته اند. واو با آن مرتبة علمي و تقوايي خويش هرگز زير بار پذيرش مرجعيت عامه نميرفت و از اينكه ديگران اين وظيفه را انجام داده اند به ساير مسئوليتهاي خود ميپرداخت و گواهان اين مدعا فراوانند كه او همواره ديگران را برخود مقدم ميداشت و اهل زد و بندهاي دنيايي نيز نبوده اند.

درست است كه در روزگار نه چندان دور شهر زنجان عالمان متعددي را داشته اند كه هريك از محلات شهر از وجود اينان برخوردار و هركدامشان منشا خدماتي ارزنده بوده اند. ليكن اكابر علماي زنجان از بين آنهمه عالم همواره در چند نفر مجنهد سرشناس خلاصه ميشده كه در دورة مورد بحث كه آقاي شيخ حسين از نجف اشرف بازميگردند ايشان جزو معدود افراد علما بوده اند كه  از نظر مراتب علمي و تقوايي در بالاترين سطح قرار داشته است.

و اما مراتب ورع و تقواي او نيز مشهور بوده بعنوان مثال هرگز غيبت كسي را نميكرده بنحويكه در صفحه209  كتاب دانشمندان و رجال كشوري و لشكري استان زنجان اثر آقاي كريم محقق نيرومند نيز آمده، حضرت آيت الله العظمي حاج سيد عزالدين زنجاني (مدظله) در مقدمه 2 مجلد از كتب استاد خويش با قسم جلاله عنوان ميكنند كه هرگز غيبت كسي را از استاد خويش نشنيده اند. ايشان هرگز طالب حيراني خلق نبوده و بدنبال مقامات دنيوي نرفته و آنگونه كه معروف است همواره ديگر همكسوتهاي خود را بر خويش مقدم شمرده است. در نخستين روزهاي سال 86 كه جمعي از دوستان به ديدار حضرت آيت الله آقاي يكتايي (مدظله) رفته بودند براي بنده از قول ايشان با تاكيداتي موضوع تقوا و مراتب تواضع آن بزرگوار را نقل نمودند.و معظم له در خرداد ماه 1386 براي بنده از روزگاري كه خود دوران طلبگي را در زنجان ميگذراندند نقل كردند كه بفرمودة ايشان مراتب زهد و تقواي مرحوم آيت الله دين محمدي زبانزد خاص و عام بوده ونقل كردند درحاليكه آن شيخ فقيد جزو معدود اساتيدي بود كه درس خارج عنوان ميكرد لكن بحدي با حالت زهد و ساده زيستي در اجتماع ظاهر ميشد كه بعنوان نمونه از كفشهاي تهيه شده از لاستيك كه مخصوص ضعيفترين طبفة اجتماع بوده استفاده ميكرده كه حتي در همان دوره نيز اين عمل بسيار اعجاب انگيز مي نمود و صد البته تاريخ از كفشهاي وصله دارحضرت مولي الموحدين(عليه السلام) نيز ياد ميكند لذاست كه ميتوان در مكتب مولي پرورش يافت و علي گونه بر دنيا پشت كرد.

گذران زندگي ايشان نيزمحدود به مبلغ اجاره مختصر يك باب مغازه بوده  از طريق اجاره نماز امرا معاش ميكرده با اين حال از پول بيت المال براي گذران عمر خويش استفاده نميكرده است.

و از نظر خانوادگي نيز ايشان با خانواده آيت الله شيخ اسحق خوئيني وصلت مينمايند.همسر ايشان فرزند مرحوم شيخ اسحاق خوئيني است كه پس از در گذشت شيخ اسحاق اين فرزند در نزد عمويش حضرت آيت الله شيخ عبدالكريم خوئيني زندگي ميكرده است آن بانوي وارسته نيز از خانواده علم بوده و در شرح زندگي حضرت آيت الله شيخ عبدالكريم خوئيني آمده است كه: پدرآنمرحوم، حجةالاسلام شيخ ملاابراهيم بن اسحق بن عمران از شاگردان شيخ انصارى و مادرش مجتهده مطهره، صبيه آيت اللّه آقا شيخ عبدالكريم روغنى قزوينى مى‏باشد. آن بانوى بزرگوار علاوه بر اينكه دختر مجتهد بود، خود نيز تحصيلات عاليه داشت و آن گونه كه نقل شده، در درس خارج پدرش در پس پرده حاضر مى‏شد و استفاده مى‏كرد. ايشان در نجف اشرف ازدواج كردند و آنگاه به قزوين مراجعت نموده، بعد از آن هم به خوئين رفته در همانجا رحلت كرده است. خلاصه اينكه زن پارسايى بود و علاقه زيادى به روحانيت داشت، به گونه‏اى كه حاضر نمى‏شد، هيچ يك از فرزندانش غير روحانى باشند.

همسر مرحوم حاج شيخ حسين دين محمدي دريك چنين خانواده اي پرورش يافته و دركنار يك فقيه پارسانيز زندگي مينمود كه حقيقتا آنمرحومه نيز اهل فضل و مومنه بود كه حاج شيخ حسين مرحوم به همسر خويش احترام فوق العاده اي قائل بوده و فرزندان صالحي را تربيت نموده است .  و از فرزندان ايشان نيز متوان مرحوم حاج علي دين محمدي و مرحوم حاج شيخ مرتضي دين محمدي كه در شرق تهران اقامه جماعت مينمود را نامبرد.

وجادارد كه در نوشتاري ديگر نيز به شرح احوال آيت الله العظمي حاج شيخ عبدالكريم خوئيني پرداخته شود و لي در اين قسمت فقط به ذكر يك خاطره كوتاه بسنده مينمايم كه از قول مرحوم آقا ميرزا باقر زنجانى نقل شده كه من صبح روز عيدى به ديدن حاج شيخ عبدالكريم خوئيني رفتم كه ديدم كركى به تن كرده‏اند و آماده هستند كه بيرون بيايند. تبريك گفتم و بعد پرسيدم. آقا كجا تشريف مى‏بريد؟ فرمودند: اين آقا شيخ حسين، روحانى رسمى شهر است، احترام او واجب و به نفع دين است، تا مردم نيامده‏اند برويم آنجا كه مردم هم به آنجا بيايند. رفتيم خانه آقا شيخ حسين ديديم كه او هم خودش را آماده ساخته است تا به منزل آقا شيخ عبدالكريم بيايد. تا همديگر را ديدند شيخ حسين گله كرد و با شوخى گفت: خيلى زرنگى، من فكر مى‏كردم الان تو خواب هستى

   مرحوم آيت الله شيخ حسين دين محمدي ازنظر كثرت سجود و عبادت پروردگار نيز در مراتب بالايي قرار داشت و هرگز نماز شب او ترك نگرديده و مهمتر آنكه عصر ايام جمعه در خلوت خويش مشغول عبادت ميشد كه امكان نداشته اين كار هميشگي او ترك گردد هرچند كه از محتواي برنامه مداوم ايشان و اينكه از چه نوع اذكار و دعاهايي در اين ايام بهره ميبردند كسي اطلاعي نداشت اما قدر مسلم آنكه كليد حل معماي ايشان به اين امر مربوط بوده است ضمن آنكه آقاي جمال الدين دين محمدي نوه ايشان ذكر ميكند كه در ايام كودكي بطور سرزده وارد اين خلوت ايشان شدم كه ناگاه مرحوم آقا (كه با اشارت دست مرا به خروج از اتاق ميخواند) را در نهايت ادب و احترام و با لباس رسمي در ورودي اتاق ملاحظه كردم گو آنكه كه در محضري جلوس كرده بد....

ايشان همواره مردم را بشارت به رحمت پروردگار ميداد و از اين بابت در زمان خود جزو اقليت علما بود چرا كه در دوره مورد بحث ما عمدتا علما مردم را از عذاب و حشت آخرت ميترساندند وليكن ايشان همواره مسائل فقهي را با سهولت بيان ميكرد و درعين حال در پاسخ به استفتائات مومنين از زبردستي و سرعت عمل فوق العاده اي برخوردار بوده است.همچنين در ايامي كه استفاده از قاشق در ميل كردن طعام در نزد گروهي از معممين بعنوان عمل گناه شمرده شده و بازار زنجان در حمايت از نظريه يكي از اين افراد از خزينه هاي غير بهداشتي حمام حمايت ميكرد و تحصيل فرزندان در مدارس جديد مورد مخالفت عده اي بوده و تحصيل دختران كه ديگر قابل بيان بود در همين عصر حاج شيخ حسين دين محمدي كه بخاطر همراه نبودن با عوام حتي مامومين خويش را نيز از دور خويش ميپراكند با اين كارها مخالفت ورزيده و كسي جرات نداشت كه از حرمت قاشق بگويد و يا آنكه فرزندان خود را به ادامه تحصيل تشويق نموده و با ادامه تحصيل دختران نيز مخالفتي نداشتند و صد البته اين شخصيت برتر و آگاه، مورد توجه و اقبال افراد مومن و دانشمند آنزمان بوده و بهمين خاطر بود كه در عصري كه حاكمان پهلوي قصد تخريب مزار حضرت امامزاده سيد ابراهيم(ع) را داشتند يك جلسه اي با حضور علما هم تشكيل ميشود كه در اين نشست تنها كسي كه با سخني شيوا و محكم از مقام   حضرت امامزاده سيد ابراهيم(ع) سخن ميگيد همان شيخ حسين دين محمدي است كه خداوند نيز كلام ايشان را نافذ گردانيده حاكمان پهلوي از نيت شر خود منصرف ميشوند.يا اينكه در جريان كشف حجاب در زمان رضا خان پليد تلاش ايشان باعث انصراف متوليان حكومتي از فراخواني علوا و همسرانشان به مجلس كذايي ميگرددو خدمات علمي و ريشه دار ايشان كه از مراتب علمي منحصر بفرد او حكايت ميكند بسيار است.

و اما آثار علمي ايشان  عبارتند از:

شرح وحاشيه بر عروه الوثقي(از اول مباحث تقليد تا پايان خمس كه برخي از مباحث به چاپ رسيده است)

شرح كفايه الاصول

رساله لاجبر ولاتفويض

رساله اي درمباحث الفاظ در اصول فقه

رساله اي درمباحث قاعده لا ضرر

رساله اي مشتمل بر مباحث كتاب وسنت

رساله اي در مباحث علم رجال

رساله اي در مباحث معاملات

رساله عمليه

كتاب درمواعظ(سه جلد)

كتاب در مواعظ شبهاي ماه مبارك رمضان

مصائب اهلبيت و مراثي

حاشيه برمكاسب

رساله صلوه مسافر

رساله در ارث

كاب القضاء والشهادات.

تقريرات بحث محقق خراساني (قده)درفقه.

تقريرات تقريرات اصول شيخ شريعت اصفهاني(قده).

حاشيه بر طهارت شيخ انصاري(قده).

تقرير بحث فقهي شيخ شريعت اصفهاني(قده).

بالاخره آن عالم رباني پس از يك دوره نسبتا كوتاه بيماري روز شنبه 25 خرداد ماه 1337 و 16 ذيقعده 1376 ه ق  پس از اداي فريضه صبح و تلاوت آيات قران كريم در حالي كه قران را دردست داشتند و با اداي نام مبارك يا اميرالمومنين دعوت پروردگار خويش را لبيك گفت و مردم زنجان پس از اطلاع از ارتحال اين عالم بزرگ به سوي بيت ايشان شتافتندو با نوحه سرايي و حمل پرچمهاي عزا پيكر ايشان را تامقبره ميرزا مشايعت و پس از اقامه نماز به خاك سپردند كه مراسم ختم ايشان در ايامي نسبتا طولاني توسط طبقات مختلف مردم و اهالي محترم زنجان انجام گرديد. خبر ارتحال ايشان در شهر مقدس قم توسط مرحوم آيت الله حاج سيد احمد زنجاني و فضلاي آنروز زنجان از جمله مرحوم حضرت آيت الله صائني به استحضار حضرت آيت الله الظمي بروجردي (قده)كه از دوستان و همدوره اي هاي نجف بودند رسيد كه مجلس باشكوهي در مسجد آيت الله بروجردي برگزار گرديد. اين مطلب را كررا مردم زنجان از زبان مرحوم آيت الله صائني نقل كرده اند كه در همان موقع آيت الله العظمي بروجردي (قده)مي فرمايند كه من چند سال در محضر آخوند مرحوم تلمذ كرده ام در حالي كه حاج شيخ حسين زنجاني چندين سال از محضر صاحب كفايه بهره برده است.

     اينك بعنوان سن ختام اين نوشتار برگرفته اي از مقدمه حضرت آيت الله العظمي آقاي سيد عزالدين زنجاني كه  بر كتاب استاد خويش به زبان عربي نگاشته اند تقديم خوانندگان ميگردد.

     حضرت آيت الله العظمي حاج سيد عزالدين زنجاني (مدظله) مينويسند: استاد فقيددرسنه 1332 به زادگاه خود شهر زنجان بازگشت و در آنجا به درس وبحث پرداخت .ديري نپاييد كه مقام بي نظير علمي او درميان اهل علم هويدا گشته و از هرسو براي فراگيري علم ودانش به نزدش شتافتند.بدين ترتيب حوزه علميه زنجان محل تجمع تشنگان معرفت گرديد.شهرستان زنجان كه در زمره بلاد ترك زبان به شمار ميرفت بزرگترين حوزه علميه را دارا شد.....باري آيت ا...حاج شيخ حسين دين محمدي از بزرگترين مدرسان فقه و اصول گرديد...درزمينه اخلاق وسلوك اين فقيه بزرگوار ،تواضع وفروتني بي حد وحصر اوست.بايد گفت كه اين خصوصيت ويژه فقهاي شيعه است كه:

خشت زيرسرو برتارك هفت اختر پاي         دست قدرت نگرو منصب صاحبجاهي

اينان اسوه انبياء اند چرا كه ((العلماء ورثة الانبياء))شيخ عاليقدر ما(قدس سره)از اين جهت در درجه اول قرار داشت.درعين حال كه از توانايي علمي فوق العاده اي برخوردار بود،تواضع وفروتني وصف ناپذيري داشت.....از تواضع اين شخصيت است كه وقتي براي خريد وتهيه مايحتاج راهي بازار ميگرديد.آنچنان لباس ساده برتن كرده بود كه بعضي گمان مينمودند كه او از طلاب معمولي است .اما او به آداب رسيده از اهلبيت شديدا مقيد بود و كينه اي از كسي به دل نداشت،متخلق به آداب رسيده از جانب خداوند سبحان بود و آنچه را كه ديگران به ناحق در موردش برزبان جاري ميكردند مورد عفو و اغماض قرار ميداد.هرگز لب به غيبت احدي نگشودو ازكسي شكوه اي نداشت و همواره يا درحال نماز بود ويا به بحث علمي اشتغال داشت و يا به دنبال معاش و ديدار دوستان و خويشان .او توكلي صادق و از صميم قلب بر آفريدگار جهان داشت.برده رياست نبود وآنچنان نيز نبود كه عزلت وگوشه گيري اختيار كندواز حظ دنيوي كه خداوند برايش مقدور نموده است،خود داري كند.عمرخويش را با آرامش و شرح صدري وصف ناپذير گذراند،شكايت به درگاه خدا نمي برد و از قضا وقدر الهي شكوه نميكرد.

ازعجايب سلوك اين بزرگوار همين بس كه دربستر مرگ دست از درس وبحث برنداشت.هرگز آنروزي را فراموش نمي كنم كه در اواخر عمر شريفش كه دربستر بيماري افتاده بود، محضرش رسيدم وكتابي را مقابل او ديدم كه بدقت آنرا مطالعه مي نمايد.آري هرگز غم دنيا نمي خورد و به علم ومعرفت خويش فخر نمي فروخت. واين خود سعادت بزرگي است كه انسان عمر خويش را با آرامش خاصّ بگذراندو با كوله باري از حسرتها دنيا را وداع ننمايد. احساس پريشاني و اضطراب خاطر نكند.همواره خشنود وشاكر باشد. اينست خواسته مومنين در ادعيه سحر ماه مبارك: الهي منعمم گردان به درويشي و خرسندي.

باري فقيه بزرگوار چون عابدان برپيشاني خويش اثر سجده و عبادت داشت، قبل از طلوع فجر به اداي نماز شب برميخاست و وقتي فجر صادق جلوه مي نمودة فريضه نماز صبح را بجا مي آورد و تا طلوع خورشيد به تعقيبات آن مشغول ميگرديد. ( به نقل از ويلاگ ايشان)

 
امتیاز دهی
 
 

بيشتر
كليه حقوق اين سايت براي دبيرخانه كنگره بزرگداشت آخوند ملا محمد كاظم خراساني محفوظ مي باشد









Guest (PortalGuest)

كنگره آخوند خراساني
مجری سایت : شرکت سیگما