پنجشنبه 13 ارديبهشت 1403  
شاگردان
آيت الله كاشاني
آيت الله كاشاني
آيت الله ابوالقاسم كاشاني فرزند آيت الله سيد مصطفي كاشاني كه خود از علماي بزرگ بود در سال 1264 ق در تهران ديده به جهان گشود. تحصيلات خود را نزد پدر آغاز كرد و در ادامه از محضر آيت الله ملا كاظم خراساني، حاج ميرزا خليل و آيت الله ميرزا محمد تقي شيرازي بهره برد. در سن 16 سالگي با پدرش به زيارت حج رفت و در راه بازگشت در عراق ساكن شد. وي به اتفاق پدرش و بسياري از مردم عراق با آغاز جنگ جهاني اول و حمله نيروهاي انگليس به بين النهرين به مقابله پرداخت و 14 ماه با آنان جنگيد.
 
پس از شهادت پدرش مدتي در نجف و كاظمين اقامت گزيد ولي چون بيم دستگيري و اسارت را داشت از راه لرستان به ايرن گريخت و در تهران مورد استقبال مردم قرار گرفت. او تا 1320 و هجوم قواي متفقين به ايران تنها به تدريس مي پرداخت اما پس از آن فعايتهاي سياسي خود را از سرگرفت و در سال 1322 ش از سوي مردم تهران به مجلس راه يافت اما در 23 خرداد 1323 به اتهام عضويت در ستون پنجم آلمان دستگير شد.
 
ايشان در 15 بهمن 1327 پس از واقعه ترور شاه در دانشگاه تهران، با فشار دولت اتحاد جماهير شوروي و به اتهام شركت در اين ترور دستگير و ابتدا به خرم آباد و سپس به بيروت تبعيد شدند. اما در 28 ابان 1328 با ترور نخست وزير شاه، عبدالحسين هژير در مسجد سپهسالار توسط فدائيان اسلام، علي منصور نخست وزير بعدي از سوي شاه مأمور بازگرداندن محترمانه ايشان به تهران شد. آيت الله كاشاني در مجلس دوره شانزدهم از سوي مردم تهران برگزيده شد.
 
او پس از بازگشت به ايران رهبريت مذهبي نهضت ملي نفت را در دست گرفت و با حمايت از مصدق و يارانش لايحه ملي شدن نفت را به  تصويب رساند. ايشان همواره خطاب به عمال دولت و مردم مي گفتند: «... نبايد بترسيد و با قوت بايد ايستادگي كنيد و مردم را نيز به ايستادگي وا داريد ... با مقاومت و ايستادگي ما و شما به مقصودي مي رسيم و آبروي ما حفظ مي‌شود...».
 
آيت الله كاشاني پس از استعفاي مصدق و انتصاب قوام به نخست وزيري در تير سال 1331 به شدت از مصدق و اقدامات او حمايت كرد به خصوص كه دست پنهان بيگانگان و استعمارگران را در پشت اين حوادث مي ديد.
 
عبدالله جاسبي يكي از ناظرين وقايع آن دوران در اين مورد مي نويسد: «با انتشار خبر استعفاي مصدق چشمها به تهران و آيت الله كاشاني دوخته شده بود. از صبح همان روز تا پس از شب رفت وآمدها در خانه كوچك آيت الله كاشاني ادامه داشت. روز 20 تير ماه آيت الله كاشاني در مصاحبه اي گفتند: «به خداي لايزال قسم اگر قوام نرود، من اعلام جهاد مي كنم». با بيان اين حرف كار قوام تمام شد. كاشاني همچنين در نامه اي تهديد كرده بود كه اگر تا 24 ساعت ديگر قوام بركنار نشود، لبه تيز انقلاب را متوجه دربار خواهم كرد. اين حرف شاه را به وحشت انداخته بود و قوام را بركنار ساخت.
 
پس از صدارت مجدد دكتر مصدق، آيت الله كاشاني به رياست مجلس هفدهم برگزيده شد، اما درخواست مصدق جهت كسب امتيازات ويژه از مجلس شوراي ملي و سپس بستن مجلس باعث بروز اختلاف ما بين دو رهبريت سياسي و مذهبي نهضت ملي شد و در نهايت به كودتاي 28 خرداد 1332 انجاميد. اما بروز كودتاي 28 مرداد 1332 و تلاشهاي روز افزون رژيمهاي امريكا و انگليس منجر به سكوت آيت الله كاشاني نشد و ايشان همچنان در اعلاميه هاي خود به مخالفت با اقدامات رژيم خود فروش زاهدي مي پرداختند. ايشان در اعلاميه اي در تاريخ 14 بهمن 1332 ماهيت رژيم كودتا را آشكار كرده و گفتند: «در هيچوقت وضعيات مملكت تا اين اندازه اسف انگيز و دلخراش نبوده و آزادي جز براي عمال انگليس نيست ...  دزدان و جانيان و عناصر بد سابقه كثيف ترين عمال انگليس، با سر نيزه بدون بيم و هراس در مراكز انتخابيه تحميل به مملكت مي شوند و تصميم گرفته اند دوباره انگليسيها را به جان و مال و عرض و ناموس ملت مسلط ساخته و مملكت را مستعمره انگليس قرار دهند...».
 
همچنين خطاب به ملت ايران مي‌گفتند: «ملت شريف ايران هرگز تن به اين ذلت نخواهند داد، هر روزي كه دولت اعلام تجديد رابطه بدهد روز عزاي ملي است و بايد مردم نوار سياه به سينه خود نصب كنند و به علاوه هر مغازه با خط درشت بنويسد و اظهار تنفر از انگليسيها و مساعدين آنها چه خارجي و چه عمال داخلي بنمايد».
 
آيت الله كاشاني علاوه بر اينكه زاهدي عامل كودتاي ننگين 28 مرداد 1332 را ديكتاتوري سركوبگر و جنايتكار توصيف مي كند، محلس هيجدهم و انتخابات آن را باطل و ننگين و غير قانوني دانسته در مورد كنسرسيوم مي‌گويد كه اين قرارداد مشابه قرارداد ننگين 1933 م و غير قانوني مي باشد: «مجموع اخبار و اطلاعات منتشره راجع به نفت و كيفيت معامله با كنسرسيوم موجب نهايت تأسف و تعجب گرديد كه چگونه انگليسيها از وقايع و مظالم محصول يك قرن سياست استعماري خويش عبرت نگرفتند ... و دولت آمريكا خود را پيشاهنگ اصول و دموكراسي و مبتكر منشور آتلانتيك و پشتيبان سازمان ملل مي داند در اين معامله با انگلستان مكار و حيله گر همكاري مي نمايد ... به فرض كه اين قرارداد شوم هم به تصويب برسد، رسميت ندارد و دير زماني نخواهد پاييد كه ملت ايران انگليس و همدستانش را خلع خواهد نمود».
 
آيت الله كاشاني مدت زماني بعد از كودتاي 1332 بيمار شدند و عملاً از صحنه سياسي كشور كنار رفتند. در بهمن سال 1340 هنگامي كه در بستر بيماري بودند، محمد رضا شاه به اصرار اميني نخست وزير وقت جهت دلجويي نزد ايشان رفتند، وقتي وارد اتاق گرديدند، آيت الله كاشاني پتو را بر سر خود كشيدند و در حالي كه پشت خود را به شاه نموده بودند، از رويارويي با او اعراض نموده و تنها جمله اي كه بر زبان راندند اين بود كه: «روز قيامت جواب مرا چه خواهي داد؟». اين مبارز خستكي ناپذير تا آخرين روز زندگي تن به سازش نداد و در 20 اسفند 1340 دار فاني را وداع گفت.
 
 
امتیاز دهی
 
 

بيشتر
كليه حقوق اين سايت براي دبيرخانه كنگره بزرگداشت آخوند ملا محمد كاظم خراساني محفوظ مي باشد









Guest (PortalGuest)

كنگره آخوند خراساني
مجری سایت : شرکت سیگما