پنجشنبه 13 ارديبهشت 1403  
حکایات
آخوند خراساني و عباي اهدايي
نكته: تاجر پولداري از بغداد به نجف آمد. آن تاجر كه عبايي براي مرحوم آخوند خراساني آورده بود خدمت ايشان، عرض كرد: آقا! اين عبا، صدقه، انفاق و از سهم امام نيست، اين عبا از پول خالص زحمت كشيد خودم است، عبا را به شما هديه مي كنم، چون چند روز قبل به درس شما آمدم، ديدم عباي شما كهنه و وصله دار است. شما مرجع تقليد چند ميليون شيعه و مومن هستيد، درست نيست كه روي دوش مرجع بزرگ شيعه، عباي كهنه و وصله دار باشد. مرحوم آخوند با تشكر از تاجر، عبا را قبول كرد. وقتي تاجر از نجف رفت، مرحوم آخوند عبا را به يك طلبه داد و گفت: آن را در بازار، به فلان عبافروش نجف بفروش، چون انسان صادق و بي دوز و كلكي است. قيمت واقعي آن را به تو مي گويد. پس از فروش عبا، پول آن را با چهارده عبا عوض و عباها را به طلبه ها هديه كرد و فرمود: ما با همين عباي وصله دار و پاره زندگي مي كنيم، چون ملك الموت كه بيايد، به عبا نگاه نمي كند، او جان و پرونده ام را مي خواهد!


نظر: انسان براي عبرت گرفتن خوب است كه گاهي نيم نگاهي هم به مرگ و جسد پوشيده در كفن داشته باشد، كفني كه آخرين پوشش هر انسان پس از مرگ است. انسان هر كه و هرچه باشد، هنگام مرگ، جز يك كفن بيشتر با خود نخواهد برد و آنچه كه در آخرت به درد انسان مي خورد، پول، ثروت، مال، مقام و زن و فرزند و ... نيست، بلكه پرونده اعمال و كردار خوب و بدي است كه انسان با خود به آن دنيا خواهد برد. كاش در آشوب بازار زندگي، گاهي هم به مرگ بينديشيم! چرا كه فكر مرگ، انسان را از بسياري از رفتارهاي بد و زشت باز مي دارد.

صبح صادق
 
امتیاز دهی
 
 

بيشتر
كليه حقوق اين سايت براي دبيرخانه كنگره بزرگداشت آخوند ملا محمد كاظم خراساني محفوظ مي باشد









Guest (PortalGuest)

كنگره آخوند خراساني
مجری سایت : شرکت سیگما