به گزارش روابط عمومی دانشگاه باقرالعلوم(ع) متن یادداشت حجت الاسلام و المسلمین محسن الویری به مناسبت میلاد حضرت زهرا(س) به شرح زیر است:
باسمه تعالی
تشیع معرفتی و زهرای مرضیه سلام الله علیها
تحولات بنیادی در یک جامعه و تقسیمبندیهای جدید متأثر از آن
تحولات اساسی در هر جامعهای دستهبندیهای جدیدی به دنبال دارد، مثلا وقتی اسلام ظهور کرد و جامعه اسلامی تشکیل شد، دستهبندیهایی مانند مؤمنان و منافقان و کافران معنی پیدا کرد و یا دستهبندیهایی بر پایه مذهب مانند شیعه و سنی و یا بر پایه نگرشهای کلامی مانند معتزلی و اشعری پدیدار شد. برخی از این دستهبندیها بیتردید ریشه در دوران پیش از اسلام دارد ولی تعین اجتماعی آنها مربوط به دوره اسلامی است.
بروز اجتماعی دو نوع تشیع
پیروزی انقلاب اسلامی هم چنین پیامدی برای تشیع داشته است. دست کم سه نوع شناخته شده تشیع إثنیعشری، تشیع اسماعیلی و تشیع زیدی قرنهاست در جهان اسلام شناخته شده است، ولی اکنون در پی تحولات فکری و فرهنگی و سیاسی برآمده از انقلاب میتوان از گونههای جدیدی از تشیع نام برد که گوشهای ما با برخی از آنها مانند تشیع انگلیسی آشناست. به نظر میرسد یکی از مهمترین تقسیمبندیها از نظر نوع نگاه به باورهای شیعی و امتداد اجتماعی آن به ویژه با نگاهی به حیات فکری و فرهنگی کنونی ایران، تقسیم تشیع به تشیع مناسکی و تشیع معرفتی است. در نگاهی کلی مهمترین رسالت تشیع مناسکی را میتوان چنین برشمرد: زنده نگاه داشتن شعارها و مؤلفههای هویتی تشیع، ابراز ارادت به ساحت قدسی پیشوایان معصوم و مظلوم شیعه، آشکار ساختن بغض تاریخی در گلو نهفته شیعیان، گستراندن هر چه بیشتر مناسک و تبدیل به مناسک کردن هر چه چیزی که اندک قابلیتی در این زمینه داشته باشد؛ و همه اینها بدون توجه به مصالح و مفاسد امت اسلامی و به همین سان مهمترین رسالت تشیع معرفتی را که تشیع فقاهتی هم زیر مجموعه آن قرار میگیرد، چنین است: بازخوانی و بازتولید اندیشه شیعی متناسب با عطش معنوی و معرفتی جهان امروز و ارائه یک نمونه زیست شیعی شایسته الگوبرداری از سوی هر کسی که به جهانی بهتر از آن چه هست میاندیشد.
گفتمانی شدن دو نوع تشیع
آن چه انقلاب بزرگ اسلامی و حماسه دفاع مقدس را رقم زد یک نظام باورها و ارزشهای دربردارنده این دو نگاه بود، ولی این دو نگاه که قطعا میتوان ریشه و پیشینهای پیش از انقلاب هم برای آنها نشان داد، اکنون متأسفانه در چهره دو گفتمان، تعین بیرونی یافته است، به گونهای که این دو گفتمان نقش تکمیل خود و حتی شانس همزیستی مسالمتآمیز را از دست داده و خواسته یا ناخواسته و آگاهانه یا ناآگاهانه پا به عرصه ستیز با یکدیگر نهادهاند و بر پایه عواملی مختلف گفتمان مناسکگرا حس پیروزی در میدان به خود گرفته و هر روز که میگذرد عرصه را بر گفتمان معرفتگرای شیعی تنگتر میکند و آن را به حاشیه میراند. مفاهیم بنیادی تشیع مانند امامت و ولایت، مهدویت، انتظار، شهادت، عدالت، بقیع، اربعین، چهرههای الگو از معصومان علیهم السلام گرفته تا علمای دیار در این دو گفتمان دو تعریف و دو نقش و دو گونه متفاوت ویژگی دارند.
حضرت زهرا سلام الله علیها در دو گفتمان مختلف
حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها نیز در گفتمان تشیع مناسکی به گونهای فهم و روایت و پاس داشته میشود و در گفتمان تشیع معرفتی به گونهای دیگر. حضرت زهرای مناسکگرایان نماد مظلومیت است و ایام فاطمیه فرصتی برای ابراز ارادت به آن حضرت و آشکار ساختن کینه نسبت به متعدیان به حق آن بانوست و حضرت زهرای معرفتگرایان افزون بر همان مظلومیت، یکی از نمادها و کانونهای اندیشهای مکتب اهل بیت علیهم السلام است و ایام فاطمیه فرصتی برای خوانشهای مکرر گفتار و رفتار به یادگار مانده از آن بانو متناسب با نیازهای کنونی شیعیان و مسلمانان و پیروان دیگر ادیان آسمانی و حتی دیگر مردمان است.
ادعای گفتمان تشیع معرفتی این است که نگاه به صدیقه کبری سلام الله علیها در آثار همه بزرگان شیعه همواره یک نگاه معرفتی و غیرمنحصر به نگاه مناسکی بوده است، و اکنون جای افسوس بسیار است که این نگاه در مجالس فاطمی به حاشیه رانده شده است.
نمونهای بدیع برای معرفی حضرت زهراء سلام الله علیها در گفتمان تشیع معرفتی
یک نمونه زیبا برای بازتاب چهره حضرت زهراء سلام الله علیها در متون و منابع گفتمان تشیع معرفتی، سروده فارسی مرحوم آیتالله محمدحسین غروی اصفهانی (معروف به کمپانی) (1269 ـ 1361 ق.) با تخلص شعری "مفتقر" در باره دخت نبی است. این قصیده 28 بیت دارد که هشت بیت نخست آن مقدمه و بیست بیت دیگر مدائح فاطمه سلام الله علیها در غایت زیبایی و با بهره جستن از انواع آرایههای ادبی است. امید است پیشنهاد یکی از دوستان برای شرح ابیات این قصیده روز جامه تحقق بپوشد. این قصیده بر پایه روایات اسلامی و گزارشهای تاریخی، به وصفی بدیع در باره جایگاه حضرت فاطمه سلام الله علیها در نظام هستی، ویژگیهای خانوادگی آن حضرت و بزرگمنشیهای اخلاقی و رفتاری ایشان پرداخته است. متن این قصیده را بی شرح و توضیح از نظر میگذرانیم.
دختر فکر بکر من، غنچه لب چو وا کند از نمکین کلام خود، حق نمک ادا کند
طوطی طبع شوخ من، گر که شکرشکن شود کام زمانه را پر از، شکّر جانفزا کند
بلبل نطق من ز یک، نغمه عاشقانهای گلشن دهر را پر از، زمزمه و نوا کند
خامه مشکسای من، گر بنگارد این رقم صفحه روزگار را، مملکت ختا کند
مطرب اگر بدین نمط، ساز طرب کند گهی دائره وجود را، جنت دلگشا کند
منطق من هماره بندد چو نطاق نطق را منطقه حروف را، منطقه السما کند
شمع فلک بسوزد از، آتش غیرت و حسد شاهد معنی من ار، جلوه دلربا کند
نظم برد بدین نسق، از دم عیسوی سبق خاصه دمی که از مسیحا نفسی ثنا کند
وهم به اوج قدس ناموس اله کی رسد؟ فهم که نعت بانوی خلوت کبریا کند؟
ناطقه مرا مگر، روح قدُس کند مدد تا که ثنای حضرت سیده نسا کند
فیض نخست و خاتمه، نور جمال فاطمه چشم دل ار نظاره در، مبدأ و منتهی کند
صورت شاهد ازل معنی حسن لمیزل وهم چگونه وصف آیینه حقنما کند؟
مطلع نور ایزدی، مبدأ فیض سرمدی جلوه او حکایت از، خاتم انبیا کند
بسمله صحیفهی، فضل و کمال و معرفت بلکه گهی تجلی از، نقطه تحت با کند
دائره شهود را نقطه ملتقی بود بلکه سزد که دعوی لو کُشِفَ الغطا کند
حامل سرّ مستمر، حافظ غییب مستتر دانش او احاطه بر، دانش ماسوی کند
عین معارف و حِکَم، بحر مکارم و کرم گاه سخا محیط را، قطره بی بها کند
لیله قدر اولیاء، نور نهار اصفیا صبح جمال او طلوع، از افق عُلی کند
بضعه سید بشر، ام ائمه غُرَر کیست جز او که همسری، با شه لافتی کند؟
وحی نبوتش نسب، جود و فتوتش حسب قصهای از مروّتش، سوره "هل أتی" کند
دامن کبریای او، دسترس خیال نی پایه قدر او بسی، پایه به زیر پا کند
لوح قدر به دست او، کلک قضا به شَست او تا که مشیت الهیه چه اقتضا کند
در جبروت حکمران، در ملکوت قهرمان در نشأت کن فکان، حکم به ما تشا کند
عصمت او حجاب او، عفت او نقاب او سرّ قدم حدیث از آن ستر و از آن حیا کند
نفحه قدس بوی او، جذبه انس خوی او منطق او خبر ز "لا، ینطق عن هوی" کند
قبله خلق روی او، کعبه عشق کوی او چشم امید سوی او، تا به که اعتنا کند
بهر کنیزیش بود، زُهره کمینه مشتری چشمه خور شود اگر، چشم سوی سُها کند
"مفتقر"ا متاب رو، از در او به هیچ سو زانکه مس وجود را، فضه او طلا کند